زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۴ دقیقه
از قسمت قبلی مبحثی را آغاز کردیم تحت عنوان «انواع مختلف تفکر» و گفتیم هدف از ارائه این مباحث این است که تیپهای شخصیتی مختلف افراد را از منظر «چگونه اندیشیدن» مورد بررسی قرار دهیم.
این مقاله ادامه و دنباله مطالبی است که در مقاله قبلی به آن اشاره کردیم. بنابراین اگر هنوز مقاله قبلی را مطالعه نکردهاید بهتر است ابتدا از اینجا آن را مطالعه کنید.
چرا باید انواع تفکر را بشناسیم؟
در تحقیقاتی که توسط سه محقق حوزه رفتار سازمانی (Anita Wooley, Thomas W. Malone, Christopher F. Chabris) انجام شده است، این طور نتیجهگیری شده که «مدل فکر کردن» افراد گروه، نقش بسیار تعیین کنندهای در عملکرد گروه دارد.
مشروح این پژوهش که در سایت نیویورک تایمز منتشر شده است را میتوانید از اینجا مشاهده کنید.
به همین دلیل است که باید به این پرسش پاسخ دهیم که افراد یک گروه «چگونه میاندیشند»؟ و اگر تفاوتی در نحوه اندیشیدن افراد هست- که قطعاً هست- این تفاوتها را چگونه میتوان در یک طبقهبندی معنادار و قابل مطالعه قرار داد؟
بنابراین همانطور که هر کدام از اعضای گروه یک نقش منحصربهفرد از نظر عملکردشان در گروه دارند (رهبر، مدیر پروژه، کارمند) لازم است «نقشهای فکری» (Thinking roles) اعضای گروه هم مشخص باشد.
چرا «تیپهای فکری» را در گروه یا سازمان بررسی میکنیم؟
زمانی که بدانید سایر اعضای گروه چگونه فکر میکنند و همینطور دیگران هم بدانند فرایندی که شما در فکر کردن طی میکنید چگونه است، انگیزه و اشتیاق گروه برای کار کردن در کنار یکدیگر افزایش چشمگیری پیدا میکند.
در چنین فضایی، خلاقیت و بهرهوری اعضای گروه هم رشد میکند.
چکیدهٔ جملات بالا این است که میخواهیم تیپهای شخصیتی افراد را بشناسیم. اما این بار از منظر نوع «تفکر».
یکی از جنبههای مهم کارِ گروهی این است که تلاش کنیم هر کس در جایی قرار بگیرد که برای آن ساخته شده است. هر کس کاری را انجام دهد که متناسب با تیپ شخصیتی، مدل فکر کردن، تخصص و استعداد اوست.
بعد از این مقدمه نسبتاً طولانی، این سؤال مطرح میشود که: «چگونه میتوانیم مدلهای مختلف فکری را بشناسیم؟»
شناسایی تیپهای شخصیتی بر اساس نوع تفکر
برای این که به این سؤال پاسخ دهیم لازم است سه مرحله ساده را پیش بگیریم.
قدم اول) عمده «توجه» افراد به چه موضوعاتی است؟
به عنوان اولین قدم، باید مشخص کنیم هر کس موقع مواجه شدن با چالشها، مسائل و یا رویدادهای متداول، بیشتر به چه مواردی توجه نشان میدهد؟
در یک موقعیت فرضی، شما بیشتر متوجه چه چیزی هستید؟ ایدهها و نظریات برای شما جذابتر هستند یا روابط بین اعضا و حفظ صمیمیت و یکپارچگی جمع؟ یا این که بیشتر به فرایندِ انجام کارها و مسئولیتها دقت میکنید یا ذهنتان بیشتر متوجه این است که اقدامی انجام دهید؟
(ایده، روابط، سلسلهمراتب، اقدام)
برای این که این موضوع روشنتر شود، فرض کنید در یک روز معمولی کاری و در محل کارتان قصد دارید کارهای پیشِ رو را برنامهریزی کنید یا در ذهنتان به کارهایی که همان روز باید انجام دهید فکر میکنید.
به کدام یک از موارد زیر بیشتر توجه میکنید؟
۱. به مشکلات و چالشهایی که در کار با آن مواجه هستید فکر میکنید و برای حل کردن آنها برنامهریزی میکنید؟
۲. به این فکر میکنید که برای رسیدن به اهداف آینده باید چه برنامهریزی داشته باشید؟
۳. به اقداماتی که فورا باید انجام دهید میاندیشید؟
۴. یا به این فکر میکنید که چطور باید ارتباطتان را با سایر اعضای سازمان بهتر کنید؟
یک نکته بسیار مهم: دقت کنید قرار نیست فقط یکی از موارد بالا را انتخاب کنید. طبیعی است که در محل کار به همه موارد بالا توجه میکنیم. اما پرسش اصلی این است که توجه شما به طور طبیعی روی کدام مورد است؟
اگر دست خودتان بود و توسط عوامل بیرونی محدود نمیشدید، بیشتر روی کدام عامل سرمایهگذاری میکردید؟ دقیقا مثل حالتی که قصد دارید فیلم و سریال تماشا کنید. کدام ژانر یا دستهبندی موضوعی، توجه شما را بیشتر به خودش جلب میکند؟ درام، طنز، معمایی یا اکشن.
قدم دوم) «جهت» نگاهتان به کدام سمت است؟
در این مرحله باید مشخص کنیم نوع نگاه ما به مسائل، کلان است یا ریزبینانه. به تصاویر کلان بیشتر توجه میکنیم یا به جزئيات.
یک راه حل خیلی ساده برای تشخیص این مورد این است که ببینید در جلسات و گفتگوها کدام یک از موارد زیر بیشتر باعث عصبی شدن شما میشود؟
آیا از این که طرف مقابل، شما را درگیر جزئیاتی بیمورد کند ناراحت میشوید یا این که بر عکس، در صورتی که اطلاعات کافی به شما داده نشود و بدون ذکر جزئیات در مورد مسائل صحبت شود دچار ناراحتی و سردرگمی میشوید؟
پس تا این جا دو مرحله را مشخص کردیم:
اول شما باید تصمیم بگیرید عمدهٔ توجهتان روی کدام دسته از موضوعات است. ایدهها، فرایندها، اقدامات یا انسانها. و بعد از آن باید مشخص کنید بیشتر نگاه کلنگر و کلان به موضوعات دارید یا بیشتر به جزئیات توجه میکنید.
در قسمت آینده توضیح خواهیم داد که از ترکیب این موارد هشت تیپ شخصیتی مختلف ایجاد میشود که هر کدام رویکرد متفاوتی در فکر کردن دارند.
به عبارت دیگر برای اینکه مشخص شود تیپ شخصیتی شما از نظر نوع تفکر چیست، باید در مورد قدم سوم صحبت کنیم که موضوع قسمت بعدی است.
مطالعه قسمت بعدی: هشت تیپ شخصیتی را بر اساس مدلهای تفکر بشناسید
دسترسی آسان به مجموعه مقالات «موفقیت شغلی و سازمانی»:
موفقیت شغلی: مقاله اول- تیپشناسی MBTI چه کمکی در انتخاب مناسبترین شغل میکند؟
موفقیت شغلی: مقاله دوم- رابطه درونگرایی و برونگرایی با انتخاب شغل مناسب چیست؟
موفقیت شغلی: مقاله سوم- ترجیحات شخصیتی چه تأثیری در انتخاب شغل دارند؟
موفقیت شغلی: مقاله چهارم- مدل تفکر (Thinking Style) شما چگونه است؟
موفقیت شغلی: مقاله پنجم- تیپهای شخصیتی بر اساس مدل تفکر: چگونه فکر میکنید؟
موفقیت شغلی: مقاله ششم- آشنایی با هشت تیپ شخصیتی بر اساس مدل تفکر آنها
موفقیت شغلی: مقاله هفتم- معرفی چهار شغل مناسب برای تیپ شخصیتی ISTJ
موفقیت شغلی: مقاله هشتم- MBTI در توانمندسازی تیمهای کاری و سازمانی چه کمکی میکند؟
موفقیت شغلی: مقاله نهم- تناسب شغل و تیپ شخصیتی چقدر اهمیت دارد؟
موفقیت شغلی: مقاله دهم- این نشانهها را جدی بگیرید: عدم تناسب شغل و تیپ شخصیتی
موفقیت شغلی: مقاله یازدهم- هشت آرکتایپ غالب افراد در محل کار