زمان لازم برای مطالعه این مقاله: ۴ دقیقه
در قسمت قبلی مبحثی را آغاز کردیم تحت عنوان عوامل ایجاد کننده استرس در تیپ شخصیتی INFJ. البته بخش عمده مقاله قسمت قبل اختصاص به بررسی بخشی از رفتارهای تیپ INFJ در شرایط استرس داشت.
در قسمت قبل گفتیم INFJها در شرایط عادی رفتاری دوستانه دارند و در همدلی با دیگران بسیار موفق عمل میکنند. اما وقتی دچار نوعی بحران یا تنش میشوند، شیوه رفتار همدلانه آنها تغییر میکند و حتی ممکن است به نوعی در مقابل دیگران مواضع سختی بگیرند.
در این قسمت میخواهیم عوامل مهمی که INFJها را وارد فضای استرس و تنش میکنند صحبت کنیم. طبیعتاً شناخت این عوامل و کنترل آنها نقش مهمی در «مدیریت رفتار» در شرایط احساسی خواهد داشت.
بنابراین بیایید با هم این چهار عامل را بررسی کنیم:
۱. وقتی مجبور میشوید روی جزئیات زیادی تمرکز کنید
وقتی در برابر جزئیات زیادی قرار میگیرید و احساس میکنید نمیتوانید آنها را مدیریت کنید (از آنها سر در نمیآورید) اولین نشانههای استرس در شما ظاهر میشود.
این حالت زمانی تشدید میشود که در موقعیتی قرار بگیرید که نمیدانید باید چه کار کنید و نوعی سردرگمی، ابهام یا عدم قطعیت در مورد موقعیت دارید.
وقتی به طور ناخواسته و ناگهانی در یک موقعیت یا رویداد قرار میگیرید، چون مجبور میشوید به تعداد زیادی از جزئیات دقت کنید تا بتوانید الگوی شهودی مد نظرتان را از موقعیت در ذهنتان شکل دهید، ممکن است دچار استرس شوید.
در این شرایط چون نمیتوانید از شهود (که کارکرد اصلی شماست) استفاده کنید و مجبورید با چشمان باز، به جزئیات اطرافتان دقت کنید تا ارتباط بین آنها را کشف کنید، نوعی تنش را تجربه میکنید.
درست مثل موقعی که بخواهید در یک شهر جدید، مسیرتان را پیدا کنید.
در چنین وضعیتهایی شما نگاه کلان به موقعیت را از دست میدهید و مجبورید با جزئیات همین لحظه و پیشِ چشمتان سروکار داشته باشید و همین شما را به هم میریزد.
در چنین شرایطی عملکرد شما افت میکند و شاید ندانید دقیقاً باید چه کار کرد و در نتیجه ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرید یا دچار اشتباهاتِ بیموردی شوید.
مثلاً ممکن است جای وسایلتان را گم کنید، چیزها را جا به جا بگذارید، جزئیاتِ کوچک ولی مهم برنامهها را فراموش کنید و مواردی مثل اینها.
جالب اینجاست که INFJها در این شرایط برای جلوگیری از اشتباه، سعی میکنند با دقت بسیار زیاد به جزئیات توجه کنند. مثلاً اعداد و ارقام را چند با تکرار کنند، آدرسی که باید بروند را بارها و بارها بخوانند تا اشتباهی رخ ندهد، مدتی طولانی دنبال چیزی که گم شده بگردند تا آن را پیدا کنند، اگر اطلاعات پروندهای ناقص است، ساعتها وقت صرف میکنند تا بتوانند آن را تکمیل کنند و ببینند چه چیزی کم است.
اما از آن جایی که در شرایط استرس قرار دارند، این دقتِ زیاد کمکی به آنها نمیکند و بلکه باعث خرابتر شدن کارها میشود.
باید توجه داشت که این دقت و توجه زیاد ممکن است اساساً معطوف به یک موضوع کم اهمیت و ناچیز باشد، اما به هر حال ذهن INFJها را به شدت به خود درگیر میکند. به عبارت سادهتر، INFJها در این حالت نمیتوانند ذهنشان را رها کنند و به کارهای عادیشان بپردازند، باید دنبال آن چه میخواهند بروند و لزوماً آن چیز، در شرایط عادی اهمیت چندانی هم ندارد.
چطور با این وضعیت مقابله کنید؟
بهترین راه این است که عامل ایجاد استرستان را شناسایی کنید. به موقعیتهای مشابهی که درگیر استرس میشوید فکر کنید و ببینید کدام عاملِ پرتکرار است که با زمینهٔ یکسان، هر بار شما را وارد فضای استرس میکند.
بعد از شناساییِ این عامل آن را حذف یا کمرنگ کنید. مثلاً برای مدتی به آن فکر نکنید، کمی آرام بگیرید و احساس خودتان را در دست بگیرید، بعد با آن مواجه شوید. همین مکث کوتاه (از ده دقیقه تا یک روز) باعث میشود با راندمان و عملکرد بهتری با آن مواجه شوید.
۲. وقتی برونگرایی بیش از اندازه را تجربه میکنید
این بخش اصلاً به این معنی نیست که شما ارتباط اجتماعی ضعیفی دارید و مثلاً از ارتباط با آدمهای دیگر فراری هستید. اتفاقاً هر درونگرایی میتواند بسیار اجتماعی باشد.
اما توجه کنید تیپ شخصیتی INFJ نیاز به فضای خصوصی زیادی دارد و حفظ حریم شخصی برای این تیپ مهم است. به همین دلیل سروصدای زیاد، محیطهای شلوغ، مداخلههای زیاد همکاران در محیط کار و ارتباط داشتن با تعداد زیادی از افراد آن هم برای مدتی کوتاه ممکن است این تیپ را از نظر ذهنی خسته کند.
دقت کنید باز هم نمیگوییم تیپ INFJ -یا هر تیپ درونگرای دیگری- از ارتباط با آدمها فراری است یا ارتباط با دیگران را بلد نیست. مسئله صرفاً خستگی ذهنی است.
اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرید، ممکن است این تنش ذهنی خودش را به دو صورت نشان دهد. یا این که به طور کلی از جمع فاصله میگیرید و خیلی کم با آنها ارتباط برقرار میکنید و یا احساستان را به شکلی اغراق شده برونریزی میکنید و دیگران را متهم یا مقصر میشمارید.
چطور با این وضعیت مقابله کنید؟
حتماً بازههای زمانی مشخصی را در طول هفته به خودتان اختصاص دهید و با خودتان خلوت کنید. پیادهرویهای تکنفره، استخر، کافه گردی یا گوش دادن به موزیک در اتاقتان مواردی هستند که به شما کمک میکنند بعد از اجتماعی بودنِ زیاد، کمی استراحت کنید و برای خودتان باشید.
این زمانِ تنهایی برای به تعادل رسیدن شما نقش مهمی ایفا میکند.
در قسمت بعدی دو عامل استرسزای دیگر برای تیپ شخصیتی INFJ را با هم بررسی خواهیم کرد.
چه امتیازی به این مقاله میدهید؟
[kkstarratings]
محصولات مرتبط
دسترسی آسان به مجموعه مقالات «درسنامه تیپشناسی»:
تیپهای شخصیتی: مقاله اول- باورهای نادرست در مورد ISFJها
تیپهای شخصیتی: مقاله دوم- خلاقیت در ISFJها چطور نمود پیدا میکند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله سوم- آیا ISFJها زود احساساتی میشوند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله چهارم- پرورش عملگرایی در تیپهای درونگرای شهودی (IN) (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله پنجم- راهکارهایی برای پرورش عملگرایی در تیپهای IN (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله ششم- رفتار تکانشی چیست و چه ارتباطی به تیپ شخصیتی دارد؟ (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله هفتم- تیپ شخصیتی ENFP و راهکارهایی برای کنترل رفتار تکانشی (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله هشتم- چهار عامل ایجاد کنندهٔ استرس در INFJها و روشهای مقابله با آنها
تیپهای شخصیتی: مقاله نهم- INFJها چطور باید جزئیات را مدیریت کنند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله دهم- مدیریت اختلاف در روابط برای تیپ شخصیتی INFJ
تیپهای شخصیتی: مقاله یازدهم- چه موقع INTPها باعث تعجب دیگران میشوند؟ (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله دوازدهم- تیپ شخصیتی INTP و رفتار منفعل-پرخاشگر (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله سیزدهم- چگونه INFJها میتوانند رابطهٔ عاطفی سالمی را تجربه کنند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله چهاردهم- خطرات آرمانگرایی INFJها در رابطه عاطفی
تیپهای شخصیتی: مقاله پانزدهم- ENTP و ENFP چطور باید غول اهمالکاری را شکست دهند؟ (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله شانزدهم- تقویت مدیریت زمان برای تیپهای ENFP و ENTP (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله هفدهم- راز شاد و موفق زیستن INFP چیست؟
تیپهای شخصیتی: مقاله هجدهم- چطور یک INTJ باید رابطهٔ عاطفی را به نقطه قوت تبدیل کند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله نوزدهم- بیش از اندازه کمک کزدن به دیگران چه خطراتی برای ESFJها دارد؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیستم- INFPها چطور میتوانند زندگی موفقی داشته باشند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و یکم- اشتباهات INTJها در رابطهٔ عاطفی
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و دوم- چطور یک ESFJ میتواند در کمکرسانی به دیگران حد و مرز بگذارد؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و سوم- تلهای که یک INFP ممکن است در آن گرفتار شود: انتظار بهترین لحظه!
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و چهارم- ویژگیهای رابطه عاطفی سالم برای تیپ شخصیتی INTJ
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و پنجم- چهار سبک مختلف کارآفرینی بر اساس تیپ شخصیتی (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و ششم- چهار تیپ شخصیتی کارآفرین (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و هفتم- نکاتی در مورد پرورش مهارت همدلی برای تیپهای ESTJ و ISTJ
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و هشتم- ESFJها چطور بفهمند دارند بیش از اندازه به کسی کمک میکنند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و نهم- راهکارهایی برای پرورش همدلی در تیپهای برونگرا و حسی (ES)
۳ دیدگاه
گزارش پیشرفته رو که بخوابیم بخریم چه فرقی با مطالب اینجا داره؟چون ۱۵ صفحه انگار کمه..ینی این چیزایی ک اینجا خوندیم باز هم اونجا تکرار شدن؟؟ اینجا ک جواب تست و مقاله بیشتر از ۱۵ صفحه اس
سلام به شما Monita گرامی
خیر مطالب ریپورتها تکراری نیست و به نوعی در ادامه مقالاتی است که در سایت ما خواندهاید و آنها را تکمیل میکند. مثل تکههایی از یک پازل بزرگتر.
ضمن اینکه همه اینها (مطالب سایت +ریپورتها) در نهایت قرار است به شما «دید»- insight بدهد تا خودتان را بهتر بشناسید و انتخابها وتصمیمهایی متعادل و متناسب با شخصیت خودتان بگیرید، اگر شما با مطالعه محتوای رایگان سایت به این دید رسیدهاید که چه بهتر، اساساً رسالت و هدف ما از آغاز همین بوده است که به مخاطب دید و بینش بدهیم. به همین دلیل بیش از ۹۰ درصد محتوای ارائه شده در typeshenasi رایگان است و گزارشهای تیپها جزو پلنهای بیزینسی ما هستند، که البته درآمد آنها نیز صرف پژوهشها و تهیه منابع بهروز مدنظر ما میشوند و به بقای typeshenasi کمک میکند.
در خصوص اینکه ۱۵ صفحه کم است، اساساً ما در typeshenasi آنچه زیاد، حجیم یا بزرگ است را لزوماً «بهتر» نمیدانیم؛ بلکه تمرکزمان را روی کیفیت و عمق مطالب گذاشتهایم، به همین دلیل هم هست که محتوایی-حتی مشابه، حتی نزدیک- به این ریپورتها نیز هنوز بعد از سه سال در هیچ جایی از ایران تولید نشده است.
پیروز باشید
به نظر من شغل های مناسب برای INFJ ها عبارتند از کارهایی که با روانشناسی در ارتباطند نویسندگی، تدریس، هرنوع خلق هنری، ژورنالیسم، دیپلماسی، علوم سیاسی و فلسفه. آنها باید از هرگونه مورد خیلی تخصصی و جزییات اجتناب کنند آنها می توانند در (علم ) هم مانند فیزیک، ریاضی، شیمی، زیست شناسی و علوم رایانه هم بزرگ باشند به شرطی که رویکرد آنها سطح خیلی بالا و دید بالا به صورت عمومی باشد و درگیر نکات ریز فنی و کاربردی و کاربرد (هر دو) نشوند و به نوعی آنها را به (انسان ها) ربط دهند . مواردی که خیلی مکانیکی و تکنیکی و کارخانه ای هستند معمولا و اغلب برای آنها مناسب نیستند آنها باید درگیر چیزی بشوند که تفکر آنها را برانگیزد و نوعی به انسانها ربط داشته باشد، معضلات انسانی.امیدوارم این کمک کرده باشد.