مطالب پیشنهادی:

شخصیت شناسی mbti

زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۵ دقیقه

تیپ از زاویه‌ای دیگر: ویژگی‌هایی از INTPها که ممکن است برای دیگران عجیب باشد

در میان تیپ‌های شخصیتی شانزده‌گانه MBTI، تیپ INTP جزو تیپ‌هایی است که چندان مطابق سنت‌ها و چارچوب‌های متداول و رایج اجتماعی زندگی نمی‌کند. این سبک زندگی ممکن است دیگران را به این نتیجه برساند که INTPها رفتاری عجیب و غیر معمول دارند.

INTPها مهندس، فیلسوف، متفکر و نظریه‌پردازهای دنیای MBTI هستند. آن‌ها دوست دارند سازوکار دنیا را با تمام پیچیدگی‌هایش درک کنند و عاشق این هستند که ایده‌ها و نظریات نابشان را روی دیگران به اجرا بگذارند.

عده‌ای ممکن است معتقد باشند INTPها باهوش‌ترین تیپ شخصیتی هستند. آن‌ها افرادی منطقی، خلاق و بی‌نهایت کنجکاو هستند. برخی دیگر معتقدند INTPها دانش و معلومات بسیار بالایی دارند و کمتر موقعی پیش می‌آید که بپذیرند دارند در مورد موضوعی اشتباه می‌کنند.

اگر INTP هستید به احتمال زیاد تا به حال متوجه این شده‌اید که رفتارهای عادی شما گاهی از نظر دیگران عجیب و جالب به نظر می‌رسد.

سخت‌ترین قسمت اینجاست که دریابید کدام بخش از رفتارهایتان را لازم است کمی متعادل‌ کنید تا با سازوکارهای اجتماعی هماهنگ‌تر شود.

در ادامه برخی از خصوصیات و ویژگی‌هایی که ممکن است باعث شود برچسبِ «عجیب‌وغریب» به شما زده شود را با هم مرور می‌کنیم و بعد راهکارهایی برای این که با این مشکل مقابله کنید را نیز ارائه نموده‌ایم.

۱. شما یک دایره‌المعارف جامع و گویا- حتی در مورد موضوعات کم‌اهمیت- هستید

INTPها بسیار دوست دارند با حقایق (facts) کار کنند و معلومات خودشان را در هر زمینه افزایش دهند. ضمناً برای این تیپ مهم است که در مورد مسائل و موضوعات به دنبال حقیقتِ راستین باشد و در نتیجه ایده‌هایش را با منطق و عقلانیت آزمایش می‌کند.

شما در ساده‌ترین بحث‌ها نیز به دنبال حقایق و ارتباط منطقی میان موضوعات هستید که این می‌تواند برای دیگران کمی کلافه کننده و عجیب باشد.

تصور کنید هم کلام شدن با کسی که احساس می‌کنید در مورد همه چیز، یک قدم از شما جلوتر است چقدر سخت است! دیگران به اندازه INTPها در مورد موضوعات پیش و پا افتاده، به دنبال فکت‌های مختلف نمی‌گردند و وقتی می‌بینند این تیپ حتی ساده‌ترین موضوعات را هم عمیقاً و از زوایای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد متعجب می‌شوند.

دیگران ممکن است متعجب شوند که چرا INTPها حتی ساده‌ترین موضوعات را هم این ‌قدر دقیق و آکادمیک تحلیل می‌کنند و تا این اندازه روی نظراتشان مصمم هستند.

چطور برچسب را از خودتان بردارید: این خیلی خوب است که شما با دقت نظر و رویکرد تحلیلی به مسائل و موضوعات نگاه می‌کنید. اما سعی کنید در هر جایی از عبارات و اصطلاحات پیچیده یا استدلال‌های سنگین استفاده نکنید. ذهن هر کسی برای درک این مفاهیم کشش ندارد و از طرفی، افراد همیشه هم به دنبال تحلیل‌های دقیق نیستند.

گاهی اوقات افراد به دنبال راهکارهای سریع و ساده می‌گردند و نمی‌خواهند مسائل برای آن‌ها موشکافی شود. پیام و حرفی که می‌خواهید منتقل کنید را متناسب با کشش مخاطب متعادل نمایید.

۲. نقش «عواطف» را در محاسباتتان لحاظ نمی‌کنید

«عواطف» به نوعی چشم اسفندیار INTPها محسوب می‌شود. البته منظور ما اصلاً این نیست که این تیپ بی‌عاطفه است یا عواطف دیگران را نمی‌فهمد. چنین برداشتی کاملاً اشتباه است.

بلکه منظور این است که INTPها معمولاً چنان غرق در تحلیل‌ و موشکافی قضایا از دیدگاه علمی می‌شوند که فراموش می‌کنند فاکتور «عواطف انسانی» را در محاسبات و تحلیل‌هایشان لحاظ کنند. بهتر است بگوییم گاهی اوقات فراموش می‌کنند و گاهی اوقات هم آن را کم‌اهمیت می‌دانند.

احتمالاً یک INTP موقعی هم که می‌خواهد از عواطف صحبت کند ما را یاد یک پژوهشگر علمی می‌اندازد که از دید کاملاً عینی دارد به موضوع نگاه می‌کند.

گاهی هم INTPها چندان تمایلی به ابراز احساسات ندارند و خشم، ترس، عصبانیت و شرم را بروز نمی‌دهند چون ذهنشان سرگرم تحلیل این احساسات است، نه بروز آن‌ها.

چطور برچسب را از خودتان بردارید: بهترین راه این است که عواطف و احساسات را بپذیرید. شاید بپرسید چطور می‌توان این کار را انجام داد؟ برای این کار بد نیست موقع نشست و برخاست با کسانی که ترجیح احساسی (F) دارند به احساسات آن‌ها توجه کنید.

این کار به شما کمک می‌کند احساسات خودتان را هم بشناسید و در صورت لزوم آن‌ها را ابراز کنید. باهوش بودن شما در این مسیر خیلی به کمکتان می‌آید. شما آن‌قدر باهوش هستید که احساسات را بفهمید و بدانید پیامشان چیست.

گاهی ممکن است در موقعیت‌های احساسی ندانید دقیقاً باید چه کار کنید. اشکالی ندارد، در چنین موقعیت‌هایی لازم نیست چیزی بگویید یا لزوماً واکنشی نشان دهید.

مثلاً ممکن است از گریه کردن یک نفر احساس خاص و ناخوشایندی به شما دست بدهد، اما همین حضور شما می‌تواند برای آن فرد بسیار ارزشمند باشد. لزوماً قرار نیست کار خاصی انجام دهید.

در قسمت بعدی این بحث را ادامه خواهیم داد.

مشارکت شما: آیا تجربه‌ای از دو موردی که در این مقاله ذکر شده در رفتار نزدیکانتان سراغ دارید؟‌ در قسمت نظرات تجربه خودتان را بنویسید.

چه امتیازی به این مقاله می‌دهید؟

[kkstarratings]

محصولات مرتبط

دسترسی آسان به مجموعه مقالات «درسنامه تیپ‌شناسی»:

تیپ‌های شخصیتی: مقاله اول- باورهای نادرست در مورد ISFJها

تیپ‌های شخصیتی: مقاله دوم- خلاقیت در ISFJها چطور نمود پیدا می‌کند؟

تیپ‌های شخصیتی: مقاله سوم- آیا ISFJها زود احساساتی می‌شوند؟

تیپ‌های شخصیتی: مقاله چهارم- پرورش عمل‌گرایی در تیپ‌های درون‌گرای شهودی (IN) (قسمت اول)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله پنجم- راهکارهایی برای پرورش عمل‌گرایی در تیپ‌های IN (قسمت دوم)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله ششم- رفتار تکانشی چیست و چه ارتباطی به تیپ شخصیتی دارد؟ (قسمت اول)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله هفتم- تیپ شخصیتی ENFP و راهکارهایی برای کنترل رفتار تکانشی (قسمت دوم)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله هشتم- چهار عامل ایجاد کنندهٔ استرس در INFJها و روش‌های مقابله با آن‌ها

تیپ‌های شخصیتی: مقاله نهم- INFJها چطور باید جزئیات را مدیریت کنند؟

تیپ‌های شخصیتی: مقاله دهم- مدیریت اختلاف در روابط برای تیپ شخصیتی INFJ

تیپ‌های شخصیتی: مقاله یازدهم- چه موقع INTPها باعث تعجب دیگران می‌شوند؟ (قسمت اول)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله دوازدهم- تیپ شخصیتی INTP و رفتار منفعل-پرخاشگر (قسمت دوم)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله سیزدهم- چگونه INFJها می‌توانند رابطهٔ عاطفی سالمی را تجربه کنند؟

تیپ‌های شخصیتی: مقاله چهاردهم- خطرات آرمان‌گرایی INFJها در رابطه عاطفی

تیپ‌های شخصیتی: مقاله پانزدهم- ENTP و ENFP چطور باید غول اهمالکاری را شکست دهند؟ (قسمت اول)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله شانزدهم- تقویت مدیریت زمان برای تیپ‌های ENFP و ENTP (قسمت دوم)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله هفدهم- راز شاد و موفق زیستن INFP چیست؟ 

تیپ‌های شخصیتی: مقاله هجدهم- چطور یک INTJ باید رابطهٔ عاطفی را به نقطه قوت تبدیل کند؟ 

تیپ‌های شخصیتی: مقاله نوزدهم- بیش از اندازه کمک کزدن به دیگران چه خطراتی برای ESFJها دارد؟

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیستم- INFPها چطور می‌توانند زندگی موفقی داشته باشند؟ 

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و یکم- اشتباهات INTJها در رابطهٔ عاطفی 

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و دوم- چطور یک ESFJ می‌تواند در کمک‌رسانی به دیگران حد و مرز بگذارد؟ 

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و سوم- تله‌ای که یک INFP ممکن است در آن گرفتار شود: انتظار بهترین لحظه!

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و چهارم- ویژگی‌های رابطه عاطفی سالم برای تیپ شخصیتی INTJ

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و پنجم- چهار سبک مختلف کارآفرینی بر اساس تیپ شخصیتی (قسمت اول)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و ششم- چهار تیپ شخصیتی کارآفرین (قسمت دوم)

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و هفتم- نکاتی در مورد پرورش مهارت همدلی برای تیپ‌های ESTJ و ISTJ

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و هشتم- ESFJها چطور بفهمند دارند بیش از اندازه به کسی کمک می‌کنند؟

تیپ‌های شخصیتی: مقاله بیست و نهم- راهکارهایی برای پرورش همدلی در تیپ‌های برون‌گرا و حسی (ES)

 

[ تیپ‌شناسی نوین ]

گروه تیپ‌شناسی نوین (تایپ‌شناسی) به سرپرستی آرسام هورداد به ارائه آموزش‌های نوین خودشناسی و توسعه فردی می‌پردازد

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۳۷ دیدگاه

  • آندرومدا گفت:

    سلام!من چند تا از کامنت هارو خوندم و خیلی برام جالب بودن دوست دارم من هم درمورد شخصیتم حرف بزنم شاید کسی به دردش بخوره.
    من ۱۷سالمه و شخصیتم INTP هست قوه تخیل قوی ای دارم و زمانی متوجه این شدم که همکلاسی هام قوه تخیلشون خیلی از من کم تر بود مثلا برای نوشتن انشا ی تخیلی و گفتگو با اشیاء میگفتن من چه حرفی با سیم خاردار دارم؟ یا به من چه سیاره ها چی فکر میکنن! درحالی که من راحت میتونم به اشیاء شخصیت بدم. خیلی منطقی هستم و از خرافات متنفرم درحالی که ماردم خیلی آدم خرافی هست و وقتی اعتقاداتشو میکنه تو حلقم حالم به هم میخوره. وقتی خودم رو با اطرافیانم مقایسه میکنم متوجه میشم خیلی ها بدون منطق چیز هارو راحت میپزیرن ولی چون خیلی توانایی مخالفت کردن و صحبت کردن ندارم نمیتونم نظرم رو بگم.عاشق کتاب خوندن و فیزیک و ستاره شناسی هستم.من تو کار هایی که اختیاری انجامشون بدم خیلی موفق ترم مثلا تو مدرسه و امتحانا خوب نیستم ولی تو المپیاد رتبه میارم و خودم درمورد موضوعاتی مثل نظریه نسبیت و سفر در زمان و کوانتوم تحقیق میکنم و اصلا از یاد گرفتنش خسته نمیشم.وقتی مادرم بهم میسپاره غذایی رو درست کنم خودم از خودم یه چیز هایی رو توش میریزم و مادم ازم عصبانی میشه:)من همیشه دوست دارم به نظر دیگران احترام بزارم و درک کنم که چرا اونها همچین طرز فکری دارن معتقدم که همه هم نظرشون اشتباهه و هم درست.هیچ چیزی برای من مطلق نیست و از قطعی حرف زدن خوشم نمیاد. عاشق آدم های عجیبم و فیلم های جنایی دوست دارم. دوستام و همکلاسی هام بهم میگن خیلی خشک و بی اهمیت رفتار میکنم و اصلا احساسات ندارم. درحالی که تو خلوت خودم خیلی زود ضوق زده میشم.از مهمونی و حرف های بیهوده و تکراری و بیسرو ته شون متنفرم درواقع من به موضوعاتی علاقه دارم که کم تر کسی پیدا بشه که اونهارو دوست داشته باشه. من دوست دارم وقتی حرف بزنم که همه به حرف هام گوش میدن و چیز هایی بگم که تحت تاثیر قرارشون بده تو سخنرانی کردن خوبم چون از قبل میدونم باید چی بگم ولی وقتی قرار باشه از چیزی حرف بزنم که از قبل مشخص نکردم چی باید بگم استرس و لکنت میگیرم وقتی حرف میزنم ذهنم برای یک موضوع کلمات مترادف خیلی زیادی رو جلو میاره و من نمیدونم که از کدومشون استفاده کنم واسه همین ترکیبی از چند کلمه میشه!
    بعضی وقت ها احساس میکنم میتونم به ادمای دورو برم دلداری بدم و حالشون رو خوب کنم ولی این کارو نمیکنم چون فکر میکنم شاید اصلا براشون مهم نباشم. با INTP بودنم افتخار میکنم و اصلا بدم نمیاد بهم بگن عجیبم. بخصوص از وقتی فهمیدم شخصیت انیشتن و خیلی از دانشمندا هم همینه.

  • مهرداد گفت:

    من توی INTJ یا INTP بودنم مردد هستم تقریبا ویژگی های هر جفتشون دارم مثلا توانایی رهبریم واقعا خوبه خوب مدیریت میکنم اما خاب دوست دارم توی سایه باشم استرارژیست فوق العاده ای هستم تنها بودن رو خیلی دوست دارم زیاد فکر میکنم به طوری که گاهی اوقات اصلا درو بر خودم رو نمیبینم یه جورایی ابراز احساست برام سخته مثلا وقتی یه نفر ازم کاری رو میخواد که باب میلم نباشه سخته که بهش بگم نه مخصوصا کسایی که ازم بزرگتر هستن توی جمع تو خودم هستم ولی همه سعی میکنن منو از خلوت خودم محروم کنن که این خیلی آزارم میده از شخصیت های جدی و مجلسی خوشم میاد دلم نمیخواد کسی تو کارم دخالت کنه خیلی راجبع زندگی و معناش و آینده فکر میکنم ولی هیچوقت به نتیجه منطقی نمیرسم یا بهتره بگم به نتیجه ای نمیرسم زندگی یک نواختی دارم و از این خیلی رنج میبرم زندگی واسم پوچ و بی معنا شده برای همین تقریبا افسرده ام خیلی تو خودم میرم

  • مهرداد گفت:

    سلام من یک INTP هستم….تنهایی رو خیلی دوست دارم چون وقتی تنها هستم و صدایی دور برم نیست بهتر میتونم فکر کنم وقتایی که خیلی به فکر فرو میرم اصلا متوجه اتفاقات دو رو برم نمیشم و یه جورایی واقعا کور میشم
    سعی میکنم منطقی با همه چیز برخورد کنم انرژی رو الکی هدر نمیدم مگه فقط برای چیزی که حس میکنم به دردم میخوره
    از موسیقی هم آرام بخش خوشم میاد خیلی راجع زندگی فکر میکنم و تقریبا به نتایج زیادی میرسم از شکست و اشتباه کردن خیلی میترسم نسبت به آیندم هدف مشخصی ندارم چون آرزوی خاصی توی آیندم ندارم تنها چیزی که میدونم اینکه میخوام پول دار باشم چون پول رو خیلی دوست دارم و تنها چیزیه که من با اون حالم خیلی خوبه و باهاش حال میکنم
    اغلب توی افکارم گم میشم از زندگی تکراری متنفرم و دنبال هیجان میچرخم همیشه این سوال که چرا خدا ما رو آفریده باهام همراهه اراده زیاد قدرتمندی ندارم از انجام کاری های زوری بیزارم تنهایی کار کردن بهم دقت و تمرکز بیشتری میده استرارژیست واقعا خوبی هستم از ورزشی های پر تحرک مثل فوتبال خیلی خوشم میاد توی جمع معمولا حرف نمیزنم تا وقتی که کسی روی صحبت رو با من باز کنه قدرت رو خیلی دوست دارم

    یجورایی میشه گفت من ترکیبی از تیپ های شخصیتی INTJ و INTP هستم

  • Nima گفت:

    سلام من INTP هستم واقعا عالی انگار دارم زندگی نامه خودمو میخونم

  • سونا گفت:

    سلام، من یک دختر۱۸ساله با تیپ intp_T هستم . مادرم esfj کاملا مخالف من است. ایشون همراه با خواهر کوچک istj من همواره مرا سرزنش میکنند . چه برای چیز های کوچک چه بزرگ و در عین حال خیلی سنتی و کنترل گر به صورت افراطی میباشند در عین حال دست بزن داره و تنها چیزی که به آن فکر میکنند از این عروسی به اون عروسی رفتن و از این جشن به اون جشن رفتن از این عزاداری به اون یکی رفتن و انجام کار های اداری مربوط به شغلش میباشد و من رو هم به اجبار با خودش در هر کدوم از این مکان هایی که دلش بخواد میبرد و میبره حتی با وجود مخالفت بنده برای من آزار دهنده در عین حال زجر آور است. سرزنش و تحقیر در عین حال مسخره ام میکنه و یک حس گر تمام عیارم هست. در عین حال بسیار مردم دار و کلا عاشق خاله زنک بازی .
    اون همیشه میخواست شبیه بچه های دیگه باشم و من رو با هرکس که بدش بیاد مقایسه میکنه و میگه من شبیه اون شخصم. از من احترام میخواد احترام میزارم ولی یک مثال ساده ایشون به تمیزی و مرتب بودن و زیبا بودن اهمیت خیلی زیادی میده هر روز صبح تا شب کارش تمیز کردن خونه است حتی اگر کثیف نباشه در حالی که من به این چیزا اهمیت میدم اما کم مثلا اگر اتاق من آشفته و پریشان پر از کتاب و برگه های مچاله شده باشه این برای من به معنای تمیز بودن اتاق درحالی که اگر مثلا مورچه بیاد تمیزش میکنم.
    فکر میکنم ایشون آرزو داشتندمن نسخه کوچک تر از خودشون باشم. اون برای زندگی من نقشه کشیده برم پزشک یا معلم یا کارمند دولت مثل خودش بشم بعدش میگه با یک مرد پولدار ازدواج کنم که به قول esfj های اطرافم آدم خوبه قیافه دار و نماز خون و از این چرت و پرت ها و بعدش مثل خودش زندگی کنم . من خیلی زجر میکشم از دستشون .از زن ها ی اطرافم متنفرم، کوته فکرند.زمانی که من رو تحقیر و یا مسخره میکنند گریه میکنم . ۹۰ در صد زمانم در اتاقم بسر میبرم و زمان کشی میکنم. و اگر ایشون خواست مجبورم میکنه باهاش برم بیرون .آه . اما خوب حرف های بد بهم یاد نداده خیلی مودب تربیت کرده از این نظر خوبه اما برای این چیز ها بهم میگه من خیلی سادم خواهرم کوچک ترم هم همین رو میگه برای من زجر آوره . میشه بگین اگر نظری دارید آقای آرسام هورداد چطور باهاشون رفتار کنم ؟ من نمیتونم احساساتم رو بیان کنم اگر بخوام حرف بزنم لکنت میگیرم حتی با پدرو ماردم بماند آدم غریبه باشه که تبدیل به مجسمه و روبات میشم و در عین حال جامعه گریزم. احتمالا به این دلیل باشه که به من میگفتند حرف نزنم و با تحقیر و سرزنش باعث گریم میشدند . من میدونم باید چی کار کنم فکر کردم در موردش اما میخواستم نظر شما رو بدونم آقای هورداد جامعه ما رو اکثریت همین esfj و isfj ها و تشکیل دادند. در ضمن منظور از ذهن تحلیلی یعنی چه ؟ اصلا تحلیل یعنی چه ؟ با تحلیلی فرق داره . من دایره لغات خوبی ندارم شما به عنوان یک infj احتمالا دایرا لغات به مراتب بهتر از من دارید. اینکه میگند ذهن یک intp تحلیلی و تصاویر و کلمات و اعداد درونش رژه میرند .خوب در اینجا ذهن istj تداعی محور خوب من معنی تداعی محور رو نمیدونم یعنی چی؟ توصیه میکنم کتاب داریو نادری رو هم اگر وقت داشتید مطالعه کنید . من مطالعش نکردم .

  • Sr گفت:

    سلام من یک intp هستم و برام یکم سخته که احساساتمو نشون بدم.جوری هستش که به بعضی از ادمای نزدیکم یه حس بدی رو منتقل میکنم مثلا پارتنرم یک infj هست که همه احساساتو اول اون بروز داده اول و بعد من همون احساسی ک بروز داده رو بعد از یه مدتی بهش پس دادم…خب این ادم فکر میکنه که خیلی برای من احساسات به خرج میده و من به اندازه احساسات خرجش نمیکنم و برام خیلی سخته این موضوع و از یک طرف همش خودمو سرزنش میکنم و میگم که چرا من رو ادم بی احساسی میبینن و از طرفی.فکر میکنم و میبینم دلیلی نداره که خودمو تغییر بدم همینی که هستم باید باشم و دیگران من رو بپذیرن….حالا نمیدونم کدوم اینا درسته که خیلی ذهنمو درگیر کرده چون نمیخوام کسی رو از دست بدم و خودمم برای خودم مهمم….

  • ایدا گفت:

    سلام مطلب جالبی بود
    در جمع های فامیلی معمولا من را شخص آرام و با ادبی می دونن،من خیلی راحت می تونم خودم رو با شرایط وفق بدم .
    اما توی مدرسه و دانشگاه وکلاس درس و همینطور خلوت خودم یک intp سنت شکن هستم
    زمانی که مدرسه می رفتم،خیلی روی فهم ریاضیات کار می کردم و عالی بود
    فیزیک خیلی درس جالبی بود و شیمی .همین طور زندگی من و تصمیماتم در یک تم اطلاعاتی – فلسفی شناوره..من واقعا می خواهم که درست تصمیم گیری کنم و فکر نمی کنم زندگی جای شوخی و ساده انگاری باشه،یک چیزی که در مورد من خیلی صادق هست این هست که من اگر در جایی از افکارم به مشکل بر بخورم اینجوریه که نمی تونم به نتایج و اعمالی که از اون قسمت میاد اعتماد کنم،در واقع مثل یک دومینو هست ،نمی تونم به خودم دروغ بگم که آره این مهم نیست،افکار من برای من واقعا حیاتی و مهم هستند و فکر می کنم مردم اشتباه می کنند اون ها هستند که نمی دونن پایه و ریشه و اصل و دلیل این کاری که می کنن چی هست
    من واقعا دوست ندارم که با کسی دچار اختلاف بشم ،حتی به سنت شکن بودن هم افتخار نمی کنم،بنظر من هر سنتی هم که بر جامعه حاکم شده حاکی از دلیلی هست و اگر الان دیگه اون دلیل وجود نداره خب پس انجام اون سنت دیگه هیچ فایده ای نداره
    من گاها از طرف اطرافیان در مورد انجام بعضی کارها که در ذهن من درست نیستند بی منطق اند تحت فشار قرار میگیرم، یعنی شما میگید که از خودم دفاع نکنم؟
    من همیشه این احتمال را می دهم که من در اشتباهم و در آینده متوجه می شوم،اما بهتر نیست که فردی که با من صحبت می کنه سعی کنه مشکلات و گیر های کوچکی که باعث نتیجه های کلان رفتاری من می شه رو حل کنه، من حاضرم براش توضیح بدم که مشکل کجاست
    من با بیان احساساتم راحت نیستم اما وقتی که خالصانه بیانشون می کنم خیلی احساس آرام شدن می کنم،حتی بعضی وقت ها می فهمم که این سوال که در ذهن من اینقدر بزرگ به نظر می آمد به خاطر بزرگ نمایی بود که احساسات به اون می داد و من سعی در انکارشون داشتم بنظر من خوبه که احساساتم رو تحلیل می کنم این باعث میشه که بتونم درستشون کنم و احساسم رو تغییر بدم.
    من چند بار به سیب زمینی نسبت داده شدم در حالی که می خواستم احساسات دیگران را عوض کنم و بهشون نشون بدم که دارن به اشتباه موضوع را برداشت می کنند و یا موضوع آنقدر ها هم بد نیست چون می تونی فلان کار رو بکنی مثلا مشکلت راه حل داره، من واقعا احساس اون ها رو درک می کنم و میخوام راه حلی برای مشکلشون پیدا کنم و اون ها رو خوشحال کنم و راضی کنم و یا حسشون مثبت کنم یا تنش رو کم کنم .اما عجیبه که متوجه نمی شن!
    جدیدا یاد گرفتم اول بگم که احساستون رو درک می کنم و اون رو بیان کنم و بعد راه حلم رو بگم و بعضی وقت ها هم با سوال کردن در مورد مشکل کمک کنم که تنش کم بشه و طرف احساساتش رو بیان کنه و بعد که آرم تر شد کمکش کنم منطقی تر فکر کنه
    البته اگر با حرف های من گیج نشه

  • 484_ گفت:

    منم چند بار تست دادم و مطمئن شدم intp هستم و خصوصیاتم با ویژگی های این تیپ خیلی هماهنگه، خیلی هم راضیم ولی تنها مشکلم اینه که موقع درس خوندن اینقد تو افکارم غرق میشم که یهو میبینم کلی زمان گذشته و هیچی درس نخوندم و این واقعا داره به درسام لطمه وارد میکنه نمیدونم چیکارش کنم

  • سارا گفت:

    سلام ممنون از سایتتون. من انقدر به شخصیت INTPخودم اهمیت میدم وخیلیم طرفدارشم ودوسش دارم.فک میکنم ۱۰۰درصد،من ذاتم با این ساخته شده.از ریشه من مغرورم واین ذاتیه واقعن در ۷۸درصد مواقع تکیم بوده باهاش راحتم چون عادتم شده وقتی کم میارم میزنم زیرگریه دورازچشم.فقط یکبار منو زمین زد والان پاشدم. از اون اتفاق به بعد دیگه به غرورم بی اهمیت شدم همه میگن تو اینجوری نبودی.میخام راهنماییم کنید.

  • لیلا گفت:

    سلام ممنونم ازتون
    من با موقعیت هایی مواجه شدم که درباره یه موضوع به طور کامل اطلاعات دادم و بهم گفتن که زیاد و سنگین حرف میزنی امیدوارم در اینده اطرافیانم ادم های با سواد و باهوشی باشن که این طوری محکوم نشم واقعا قرار گرفتن بین ادمای خنگ خیلی سخته

  • یسنا گفت:

    اره تا دلت بخواد مثلا با هواهرم دعوام میشه دو ساعت در رابطه با موضوع دعوامون فکر میکنم بعد بهش میگم نگا اینطوری شد بعد میگه بعدم میاد که تو همه چیز منطقی حرف میزنی و کلی چالشیش میکنی یا یه چیزی که تو یه کتاب خوندم رو میگم بعد بهم میگن داری دروغ میگی و هیشکی باور نمیکنه کلا خیلی منو دست کم میگیرن😠
    یا بهم دعواهاشون رو با جنس مخالفشون نمیگن میگن تو از این چیزا سر در نمیاری 🙄 بیتربیتن😂

  • .... گفت:

    با سلام و تشکر از مقاله های مفیدتون. من یک دختر intp هستم که خیلی متهم به خودخواهی یا به قولی هیتلر بودن یا زورگو بودن میشم. و این از طرف افرادی هست که برام مهمند و من به شدت میخوام ازشون محافظت کنم و اونها همه ی احساسات من را برعکس تعبیر میکنند. حس مراقبت من را به خودخواهی تعبیر میکنند. مثلا من یک خواهر infp دارم که هربار بر سر اینکه مراقب خودش نیست یا ضعیف هست ازش میخوام که مراقب خودش باشه حرفهایی میزنه و قضاوتهایی درمورد نیتهای من میکنه که خودم شاخ درمیارم. درمورد نشون دادن احساساتم خیلی بد عمل میکنم و میدونم مشکل از همه نیست و از من هست و خودم بیشتر از همه اسیب میبینم. چون تا کسی برام مهم میشه باهاش به مشکل میخورم وبه محض اهمیت دادن من به کسی و متنفر شدن طرف از من و متهم به خودخواهی کردن من اتفاق میفته که هرقدر سعی میکنم بفهمم چرا ایطور میشه یا نخوام طرفم را تحت سلطه بگیرم یا امر و نهیش کنم و با نرم ترین لحن هم این اتفاق در مورد بقیه میفته. باید چطور مخصوصا با تیپهای احساسی ارتباط بگیرم که نیت من را درک کنند و سوتعبیر نشه. ممنون میشم راهنمایی کنید

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام به شما،
      حتما روی تقویت مهارت‌های ارتباطی و هوش هیجانی زمان بگذارید و کار کنید. مطمئناً به‌تدریج و با گذشت زمان میتونید راحت‌تر و بی‌دردسرتر با بقیه ارتباط برقرار کنید. البته باید دقت داشته باشید که پیشرفت در این زمینه زمان‌بر هست. اگر امکانش رو داشتید حتماً از یک کوچ کمک بگیرید. اما مواردی که پیشنهاد می‌کنم بهشون فکر کنید این‌ها هستند:

      ✔️پیامی که در ذهنتون هست رو شفاف منتقل کنید
      ✔️از لحن کنایه‌آمیز استفاده نکنید
      ✔️دوپهلو حرف نزنید و بالغانه منظورتون رو برسونید
      ✔️تلاش برای تغییر دادن کسی نکنید و نخواهید که به اجبار به کسی کمک کنید
      ✔️اگر طرف آمادگی یا رغبتی برای کمک گرفتن از شما نداره، کمکش نکنید. این وظیفه شما نیست.
      ✔️ قبل از این‌که حرفتون رو بزنید خیلی اون رو تو ذهنتون نگه ندارید. در لحظه باشید

      براتون بهترین آرزوها رو دارم
      شاد باشید

  • :) گفت:

    ممنون از راهنماییتون

  • :) گفت:

    سلام ممنون از مقاله های خوبتون
    من خودم یک intp هستم . چیزایی که درباره این تیپ خوندم روی باهوش بودن خیلی تاکید داشتن ولی من خودم توی درسایی مثل ریاضی خیلی خوب نیستم و معمولیم . هوش intp ها توی چیه؟ توی حل کردن مسائل زندگی یا حل کردن مسائل علمی و درسی؟

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام به شما 🙂 گرامی و ممنونم از همراهی‌تون با مطالب سایت،
      به طور کلی پژوهشی که نشون بده تیپ شخصیتی MBTI ما به هوش به معنای سنتی اون، یا همون IQ ارتباط با هم‌بستگی‌ای داره، نداریم. این یعنی تیپ MBTI به هوش وابسته نیست و هر کدوم از شانزده تیپ ممکنه IQ بالا یا پایین یا متوسطی داشته باشند.
      برای این‌که ببینید هوش شما در چه زمینه‌ای قوی‌تر هست، پیشنهاد می‌کنم نظریه هوش‌های چندگانه هوارد گاردنر را مطالعه کنید. ضمناً توضیحات تیپ INTP در سایت کمکتون میکنه با بعضی از مهارت‌ها و مشاغل پیشنهادی این تیپ بهتر آشنا بشید.
      شاد و موفق باشید

  • Owlish1288 گفت:

    چرا مطالب تایپ INTP از سایر تایپ ها مثل INTJیا INFJ کمتره؟
    من دارم مقالاتو زیر و رو میکنم اما مال چی ان تی جی واقعا خیلی زیاده.
    لااقل برای تمام تایپ ها یه اندازه مطلب بزارین.
    البته امیدوارم ناراحت نشین از انتقادم.

  • MIX گفت:

    من بین infp و intp مرددم. البته خودم فکر می‌کنم intp هستم؛ دست‌کم از NT بودنم مطمئنم؛ چون حجم زیادی از وقتم رو به تحلیل اتفاقات گذشته می‌پردازم. مثلا یه فوتبال می‌بینم بعدش فکر می‌کنم فلان‌جا فلان بازیکن بهتر بود چی کار می‌کرد و اگه می‌کرد نتیجه‌ش چی بود. همچنین بخش زیادی به این‌ فکر می‌کنم برای آینده باید چطوری عمل کنم. ولی یکی از دوستام که تایپش INFJ عه بهم گفت که من INFP ام و از اون روز به بعد شدیدا درگیر تحلیل شخصیت خودم و کسب اطلاعات من باب همین شخصیت‌شناسی‌ام. البته فکر کنم بیشتر به خاطر این‌که این مسئله چیزی نیست که برای دیگران اثبات کنم و اون ممکنه خیلی انگیزه‌های درونی برای من در نظر بگیره که من واقعا ندارم و بعد به این نتیجه برسه. ولی خب تو ذهن خودم یه گفتگوی لجوجانه بین من و اون هست که می‌خوام به صورت تمام و کمال براش اثبات کنم و از این حماقت درش بیارم. همینطور واسه خودمم واقعا سوال شده بود آیا واقعا درست می‌گه؟
    خب بعضی ویژگی‌های INFP رو دارم. مثلا بعد از یه فیلم زمان نسبتا زیادی رویاپردازی می‌کنم. ولی هربار به خاطر غیرمنطقی و غیرواقع‌بینانه بودن این رویاهای کودکانه به خودم تشر می‌زنم و به خاطر همین رویاپردازی‌هام بسیار کمتر از اونن که بگم بخش مهمی از شخصیتم هستن. یا مثلا به فلسفه علاقه مندم. ولی فکر می‌کنم INFP ها احتمالا بیشتر به فلسفه‌‌ی قاره‌ای و انسان‌گرایانه که ساختارش بیشتر شبیه ادبیاته علاقمندند درصورتی که من به فلسفه‌ی تحلیلی که ساختارش بیشتر شبیه ریاضیاته می‌پردازم.
    یه مورد دیگه من من فکر می‌کنم بیشتر میانگرا باشم تا درونگرا. البته مورد مهمی نیست ولی خب دوست دارم نظرتون رو درمورد میانه‌گرایی بپرسم. مثلا خیلی تمایل دارم با دیگران ارتباط برقرار کنم و تلاش می‌کنم پله پله روابطم رو ارتقا بدم و البته اونایی که به دردنخورن رو راحت کنار می‌ذارم. همینطور دوست دارم وقت زیادی رو به اصطلاح “با خودم تنهایی حال بکنم” و این شاید متناقض به نظر بیاد ولی باعث شده تو زندگی اجتماعی و فردی رشد خوبی داشته باشم. هرچند که بعضی اطرافیانم فکر می‌کنن درونگرام ولی خودم چنین دیدی ندارم.
    اگر تونستید جواب بدید. متشکر از سایت جالبتون. (بذارید یه انتقاد ریز هم بکنم. معمولا مطالب اونقدر کوتاه و اوج‌نگرفته و خالی از مثالن که آدم قبل از این‌که شیرفهم بشه مطلب تموم شده. ولی خب مطالبتون با سایتای ایرانی دیگه خیلی متفاوته و آدم می‌دونه هربار قراره یه چیز جدید بخونه و یاد بگیره. البته شاید سلیقه خواننده و عصر تکنولوژی مطالب کوتاه‌تر و خلاصه‌تر رو بهتر بپسنده. حالا هرچی… لازم دونستم این انتقاد رو هم خدمتتون بگم)

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام و احترام و ممنونم از توضیحات خوب و دقیقتون
      درباره Ambiversion باید گفت خصوصیتی است که همان‌طور که اشاره کردید فرد بخشی از ویژگی‌های درون‌گرایان و برون‌گرایان را همزمان دارد. البته در MBTI چنین عبارتی مورد بحث قرار نمی‌گیرد و ترجیح کسب انرژی روی همان دوقطبی E-I بحث می‌شود. چون اساساً سیستم type براساس MBTI دوقطبی است.
      درباره کوتاهی مقالات با شما موافقم، در ابتدا ترجیح ما این بود که مقالات کوتاه‌تر باشند، تا مطلب در کوتاه‌ترین زمان ممکن منتقل شود. در حال حاضر که سایت نسبت به سال‌های گذشته جا افتاده رفته‌رفته گرایش ما به انتشار مقالات نسبتاً بلند و بلند بیشتر شده است.
      موفق باشید

  • علی گفت:

    با سلام من یه سوال برام پیش اومده که برخورد انتقادی و بی طرف با دیگران و برخورد و قضاوت شخصی با اون چه فرقی داره دقیقا؟

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام به شما علی گرامی
      برخورد بی‌طرف یعنی برخورد عینی (objective) مبتنی بر واقعیت‌ها و فکت‌های موجود؛ یعنی براساس آن‌چه واقعاً هست گفتگو می‌کنم. رویکرد انتقادی یعنی نقص‌های عینی و استدلالی را می‌بینم و براین اساس به طرف مقابل بازخورد می‌دهم (یا به نقص و ضعف استدلالی اشاره می‌کنم، یا آن را تصحیح می‌کنم). برخورد شخصی یعنی موضوعی که عینی و منطقی است و اشاره به فرد خاصی ندارد را به خودم بگیرم (personalize) یا در یک گفتگو مسیر بحث را به سمت موضوعات شخصیِ مربوط به طرف مقابل بکشانم، نه واقعیت‌ها و استدلال‌ها.
      موفق باشید

  • سارا گفت:

    ‎ممنونم از شما واقعا که دقیق و درست میگید..یکی از ویژگی های مخرب که واقعا نابود کرد و باعث شد خیلی از فرصت هارو ازدست بدم، ژرف فکر کردن و تحلیل مسائلیه که گاهی اوقات خودم میخندم بخاطر پیش پا افتاده بودن و باطله بودن بیش از حدشون…همچنین ناتوانی تو بروز احساسات انگار که با یک اعتصاب و کناره گیری یا یک جمله کوتاه و یک لحن گنگ و نامفهوم میخوام به طرفم بفهمونم که ناراحتم یا انتظار دارم پی ببره به راضی نبودنم … سست بودن تو بیان نیاز هام و مخالفت هام که جلوتر ازش یه مسلسل مسلح میسازم به سمت همون فردی که کاری کرده و مطابق میل من نبود بدون اینکه قبلش بهش بفهمونم خواسته و میل من چی بوده.. چون تحمل کوچک ترین خطای اطرافیان برای من محاله ،انگار هرچی عشق به شریک و دوستی و صمیمیت بیشتر میشه کمتر انتظار دارم اشتباه کنن یا حتی صفر!!! تو لحظه پایان دادن به رابطه و بحث و جدال با فرد مقابلم هم نمیتونم بگم چرا عصبانی ام ازش.. در اکثر مواقع اون فکر میکنه خشم من بی دلیل و بی اساسه یا شاید اشتباه میکنم ولی من همیشه یک دلیل محکم و درست و ناگفته ای داشتم…یک بولدزر میشم و روابط و افراد و باهم میزنم کنار قبل از خودم .. جوری که نه تو خشم و نه تو شادی و عشق نمیتونم احساساتمو هندل کنم چون با تمام قوا غرق در اون میشم من میتونم به درک خالص بودن احساساتم برسم که چقدر برام خطره تو دوستی و شراکت واقعا جوری خالصانه محو میشم که از همه چی چند ساله زدم تا مگر بازهم قربانی صداقت کامل و عواطف محض درونم شم.. این کوهِ ضعف رو شاید عده ای از دوستان آی ان تی پی هم داشته باشن و بفهمن

  • s.y گفت:

    من هم دقيقا با اين موضوع روبرو شدم كه بهم مي گن عجيب و غريب و اينكه نمي تونم اصلا ابراز احساسات كنم
    و در مورد اينكه هميشه دنبال فكت ها هستند
    من تقريبا نيمي از روز رو دارم گوگل مي كنم براي ساده ترين و پيش پا افتاده ترين
    كنترل بشدت بالايي رو حالاتم مثه عصبانيت، خشم، ترس، شادي و هيجان دارم بطوري كه اطرافيان بارها و بارها صادقانه پرسيدن چي مي تونه تو رو به هيجان بيار
    همه اين ها به نظرم ويژگي هاي خوبين اما همه اينها باعث شدن خوابي كاملا ناآرام داشته باشم و سراسر كابوس و خشم و دعواي توي خواب
    مي شه گفت سالهاست خواب آرامي ندارم
    به نظر شما راهكاري هست براي اينكه از اونور بوم افتادم

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام دوست گرامی،

      این ویژگی‌هایی که اشاره کردید، مثل اینکه برای تصمیم‌گیری دنبال فکت‌ها هستید، سرچ کردن از طریق گوگل و کنترل عواطف این‌ها تا حد زیادی ویژگی‌های تایپ شخصیتی شما هستند و در نتیجه هیچ مشکلی در مورد این ویژگی‌ها وجود ندارد. البته هر ویژگی مثبتی ممکنه یک روی منفی هم داشته باشه و گاهی باقی ماندن بیش از اندازه در comfort zone میتونه برای ما دردسرساز باشه. به همین دلیل علاوه بر ویژگی‌های تایپ ما قادریم روی برخی از مهارت‌ها که در نگاه اول خارج از حوزه ترجیحات ما هستند هم مسلط بشیم و این کار adaptation نام داره. مثلاً در مورد بحث ابراز احساسات یا احتمالاً همدلی و همراهی هیجانی با دیگران من فکر می‌کنم میتونه حوزه‌ای باشه که روی تقویتش کار کنید.
      قبلاً روی تقویت مهارت همدلی در سایت مطالبی داشتیم که فکر می‌کنم میتونه ایده خوبی بهتون بده: https://goo.gl/pRt9q8
      اما در مورد خواب و کابوس که اشاره فرمودید فکر نمی‌کنم ارتباطی به تایپ شخصیتی داشته باشه و ممکنه برای هر کسی اتفاق بیفته، مهم اینه که شما ریشه و منشأ اصلی این کابوس‌ها رو پیدا کنید و بعد متناسب با اون بهترین اقدام رو انجام بدید.

      موفق باشید
      آرسام هورداد

  • یاسمن گفت:

    سلام و عرض ادب
    سپاس فراوان بابت مقاله های جذاب و حرفه ای!
    طعم شیرین شناخت خودمون و اطرافیانمون واقعا لذت بخشه و از اون لذت بخش تر رابطه های زیبایی که بر اساس این شناخت ها صورت می گیره.
    من مقالات شما رو دنبال می کنم و تا الان به نتایج خوبی رسیدم..همچنین اطرافیانم من جمله پارتنر عزیزم.
    من با تایپ intj در رابطه با پارتنرم با تایپ intp در هماهنگی خوبی هستیم..سطح معلومات ایشون در هر زمینه ای واقعا برای من حیرت آوره و قشنگ!!به اندازه ای که گاهی بدون هیچ‌کلامی مشتاق شنیدنم،از بابت حیرت در عالم و جهان هستی کاملا با هم ، هم داستانیم و صحبت در مورد این قضایا و غرق شدن در تفکراتی که شناختمون رو در هر زمینه ای بالا می بره یکی از علایق هر دوی ماست،پیش خودم خیلی اوقات به بودنشون افتخار می کنم،چیز دیگه ای که خیلی برای من جالبه…اینه که ایشون بسیار سعی در شناخت و تغییر مثبت نسبت به خودشون دارن..اینکه فارغ از هیچ بند و چارچوبی فکر می کنن..رفتار می کنن..و نظریه پردازی..حس آزادی عجیبی در من ایجاد میکنه ..
    در مورد عواطف و احساساتشون باید بگم که در نقد کاملا صریح و بی پرده و کاملا منطقی هستن که به تازگی دارن تمرین می کنن که قبل از نقد صریح کمی حسن جویی رو هم چاشنی نقد زیباشون کنن??
    اما در مواقع زیادی من احساسات نابی از ایشون دیدم که در هیچ کس ندیدم..انگار که یه صلح درونی عجیبی با خودشون دارن..مثل من با گیاه و پرنده و هر موجود زنده ای ارتباط برقرار می کنن و اونو حس می کنن..که توی این نقطه هم به شدت هم داستانیم..و خب طبیعتا این هم حسی ها به شدت شامل حس های بین خودمون هم هست..گاهی خیلی سعی می کنن تعادل رو درون خودشون ایجاد کنن ، بسیار متواضع و مهربونن که من گاهی فکر می کنم اشتباهی روی زمینن..
    ما اوایل رابطه با اینکه اوشون p هستن و دقیقه نودی و من j ساختار گرا و برنامه ریز کمی دچار چالش هایی می شدیم اما همین هم باعث رشد ما شد..من آگاهی و انعطافم رو بالا بردم از تایپ اوشون..و متقابلا اوشون نیز و البته همچنان داریم روش کار می‌کنیم.به عقیده من در هر رابطه ای اگر شناخت کافی اول از خودمون و بعد از اطرافیان خصوصا افرادی که ارتباط نزدیک باهاشون داریم داشته باشیم..امنیت رابطه تا حد زیادی بالا میره..امنیتی که شامل خیلی چیزا میشه..امنیت ذهن،روح و روان،جسم،دیدگاه و..
    که من واقعا حس امنیت دارم در کنار ایشون بخاطر آزاد اندیشی که دارن.دنیا با intp ها خیییلی جذاب تر و قشنگ تره..و امیدوارم فکر‌ نکنید که اینها همه از روی عواطف و احساسات من هستن..گرچه با اطلاع از تایپ من احتمالا این فکر رو نمی‌کنید.
    در آخر باید بگم که شعار ایشون اینه که ( از هر چیزی رشدش رو بگیریم!) و واقعا در عمل و رفتارشون این جمله نمود پیدا کرده و همچنین نگرش من.
    سپاس بابت مهربانی ها ،جناب هورداد و تیم محترمتون.

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام یاسمن گرامی،
      دیدگاهتان بسیار برای من دلگرم‌کننده بود، خوشحالم که از دانسته‌ها و آگاهی‌تون برای بهبود رابطه استفاده می‌کنید. دست مریزاد به شما و همسر گرامی برای اینکه در مسیر رشد و توسعه‌اید. آینده‌ای درخشان برایتان آرزومندم.
      موفق باشید

  • مرسده گفت:

    ممنون از مقالات دقیق و خوبتون. من intp هستم و نکته ای که درباره عواطف و احساسات بیان کردین عالی بود. من چندین ساله روی این موضوع متمرکزم و سعی میکنم اصلاحش کنم و بیشتر عواطف و احساسات دیگرانو در نظر بگیرم. الان درک عاطفیم از قبل خیلی بهتر شده و کمتر دیگران از برخوردم ناراحت میشن که این خودش باعث پیشرفتم در درک و در نظر گرفتن مسائل عاطفی میشه. به رفتار و عکس العملهای افراد f توجه میکنم و در مواقعی که لازمه همدردی کنم سعی میکنم با بودنم و دلگرمیهای به جا و کوتاه همدردیمو برسونم.

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام مرسده گرامی،
      خوشحالم که در مسیر رشد و توسعه‌اید، آفرین به این بینش شما. فرایندی که در این سال‌ها طی کرده‌اید را دکتر برایان لیتل adaptation می‌گویند که به معنی توانایی و مهارت فرد در انطباق شرایط خودش با محیط است. به زودی در این خصوص بیشتر صحبت خواهم کرد.
      موفق باشید

  • SH. گفت:

    اینکه اطرافیانم به راحتی به خودشون اجازه میدن درمورد من اظهار نظرکنن منا ازار میده.دیگه تقریبا افسرده شدم.مشکل اینجاست که میخوام تنها باشم و بقیه نمیگذارن.لطفا کمی درمورد اینکه با مردمی که نمیخوان باهامون بسازن مطلب بذارید.واینکه چکار کنیم بذارن ماکارهای خودمونا انجام بدیم.مقالتون بسیار عالی بود.ممنون

    • تیپ‌شناسی نوین گفت:

      تشکر از همراهی شما دوست گرامی،
      خوشحالیم که این مقاله برای شما مفید بوده است.
      ما هم با شما موافقیم که اظهار نظرهای غیر منصفانه دیگران می‌تواند آزار دهنده باشد. در واقع بحث سازگاری در رابطه یک موضوع کاملا دو طرفه است و در صورتی که فقط یک سمت یا یک نفر در رابطه بخواهد خودش را با دیگران سازگار کند طبیعتا باعث تنش و فرسودگی ذهنی شخص خواهد شد.
      در صورتی که فرصت شود حتما مشتاقیم که در خصوص نحوه ارتباط با افراد سخت و ناسازگار نیز مقالاتی آماده کنیم.
      پیروز باشید

  • مهتا گفت:

    سلام مرسی از مطالب خیلی خوبتون. برای من خیلیی پیش اومده که احساس کردم فردی که دارم باهاش صحبت میکنم ناراحته یا یه جورایی عصبی شده ولی دلیلش رو زیاد متوجه نشده بودم و الان فهمیدم. بازم ممنون

    • تیپ‌شناسی نوین گفت:

      سلام به شما مهتای گرامی،
      خوشحالیم که با تیپ‌شناسی نوین همراه هستید.

  • سید حسن هاشمی جوان گفت:

    سلام . من در موردتیپ خودم که infp است یاintp مردد هستم ولی نشانه هایی که در این مقاله ارائه کردید، در مورد من صدق میکنه .خیلی از افرادی که برای اولین بار با من هم صحبت میشوند بعدا اظهار میکنندکه از نظر آنها من فرد آگاه با اطلاعات زیاد و متفکری هستم و احتمالا دلیلش هم این است که راجع به هر چیزی تحلیل و ابراز عقیده میکنم،آنهم بصورت پیچیده و طولانی به نحوی که خودم متوجه میشوم که چقدر مفصل موارد را به هم مرتبط کرده و تحلیل کرده ام..بعضی دوستانم میگویند که تو همه چیز را پیچیده میکنی و نمیتوانی صورت مسئله را برای خودت ساده کنی و به همین دلیل هم معمولا در تصمیم گیریها مشکل دارم. خیلی دیر و سخت تصمیم میگیرم و خیلی زود از تصمیماتم پشیمان میشوم و دچار افکار وسواس گونه میشوم.

    • آرسام هورداد گفت:

      سلام به شما جناب هاشمی عزیز،

      بله ممکنه که این ویژگی تحلیل‌گر بودن و موشکافی عمیق بیشتر خصوصیت INTPها باشه.
      اما دقت کنید برای تأیید نهایی تیپ لازمه فکت‌ها و موارد بیشتری بررسی بشن.
      ضمن اینکه تیپ INFP هم در مورد موضوعات هنری با تم ادبی- فلسفی معمولا تحلیل‌گر خوبی هست.
      لذا حتماً لازمه که مسئله بیشتر بررسی بشه.
      در این مورد به صورت اختصاصی و از طریق ایمیل راهنماییتون خواهم کرد.

      شاد باشید

  • شیدا گفت:

    ببخشید من infj هستم
    مربوط به نظر بالا☝☝☝

  • شیدا گفت:

    سلام
    ممنونم واقعا از مقالات دقیقتون
    حقیقتا من از زمانیکه با mbtiاشنا شدم هروقت مطلبی میخونم کاملا حیرت زده میشم. تاحالا دو تا تیپ خودم intjو پارتنرم intpرو مطالعه کردم و خیلی شوکه شدم و خیلی دقیق شخصیتا رو بررسی کرده…
    درباره این مقاله راجع intpمیخواستم بگم که کاملا توضیحات بالا راجع ایشون درسته. و حتی فکتهایی به من داده که منو دراغاز رابطه داره دچار نگرانی میکنه
    صحبتهایی مثل اینکه:من خیلی پارادوکس دارم
    من مچ خودم رو میگیرم تو مسایل روانشناسی و افرادی که باهام نزدیک میشن هم روشون حساس میشم و نمیخوام اشتباه کنن.
    بعد خیلی سریع واکنش نشون میده نسبت به ضعفی که دارم. و حتی شاید عصبانی شه. بعد یکدفعه بیتوجه میشه و توی روز هم شاید حالم رو نپرسه. از موضعش دیر کوتاه میاد و… بعد بهم گفت که همیشه و تاسن ۲۸ فقط و فقط به کار فک کرده ارکی تایپ غالبش هم هرمسه که حتی خودش میگه شاید واقعا عاشق گریز پا باشم…
    سوالی که برام پیش اومده اینه ایا من با تیپ intj و ارکی تایپ غالب آفرودیت میتونم باایشون رابطه سالمی رو جلو ببرم؟
    ممنونم از سایت خیلی خوبتون

    • تیپ‌شناسی نوین گفت:

      سلام به شما شیدای گرامی،
      ممنون از نظرات مثبت و مفید شما که انگیزه ما را برای ادامه این مسیر چند برابر می‌کند.
      قبل از هر چیز فراموش نکنید همانطور که در مقالات مرتبط قبلی هم بیان شده، ما صرفا بر اساس دانش تیپ‌شناسی و MBTI نمی‌توانیم لزوما یک گزینه را از دایره انتخاب‌های خودمان حذف یا اضافه کنیم. یعنی اگر من در انتخاب‌ شریک عاطفی، خودم را محدود به تیپ شخصیتی طرف مقابل کنم نگاه صحیح و درستی نیست. طبیعی است که علاوه بر تیپ شخصیتی باید عوامل مختلف و متعدد دیگری را هم برای ورود به یک رابطه و یا حفظ آن در نظر گرفت. از جمله تناسب ارزش‌ها، اشتراک علاقه‌مندی‌ها، هم‌پوشانی نظام ارزشی خانوادگی و مواردی مانند این‌ها. این اطلاعاتی است که باید در طول یک رابطه آن‌ها را بررسی کنیم و در صورت وجود تضاد آشکار در ارزش‌های دو طرف، احتمالا ادامه دادن آن رابطه سرانجام خوبی نخواهد داشت.
      خودتان هم بسیار عالی به این مسئله اشاره کردید و فرمودید «فکت‌هایی که به من داده…» یعنی علاوه بر تیپ طرف مقابل به سایر ویژگی‌ها و مشخصات رفتاری او هم توجه دارید و این بسیار خوب است.
      کلیدی که باید به آن توجه کنید این است که صمیمیت، تعهد و صداقت طرف مقابل برای حفظ رابطه با شما چقدر است. طبیعی است ثبات خلق و پایداری عاطفی نیز مسئله مهمی است که باید به آن توجه کنید.
      گفتن مواردی مثل «من خیلی پارادوکس دارم» یا «افرادی که باهام نزدیک میشن هم روشون حساس میشم و نمیخوام اشتباه کنن.» «عاشق گریزپا هستم» و مواردی دیگری که از ایشان بیان فرمودید، در صورت «تداوم» و پایداری در رفتار و گفتار ایشان، می‌تواند زنگ خطرهایی باشد برای ادامه رابطه با این فرد که لازم است نسبت به این مسئله دقیق‌تر و حساس‌تر باشید.
      در مورد تیپ شخصیتی هم دقت بفرمایید تیپ ایشان روحیه تحلیل‌گر دارند، بنابراین تحلیل موضوعات و موارد مختلف و نگاه انتقادی داشتن به آن‌ها از ویژگی‌های این تیپ است. ممکن است گاهی برای تحلیل مسائل نیاز به خلوت و تنهایی داشته باشند و این موضوع برای تیپ INTP کاملا طبیعی است. آن‌ها خودشان به تنهایی حل مسئله می‌کنند.
      توجه به معیارهایی که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم و آگاهی بیشتر از خصوصیات تیپ شخصیتی خودتان و ایشان به شما کمک می‌کند تا با معیارهای دقیق‌تری تصمیمی پخته و آگاهانه در مورد رابطه‌تان بگیرید.
      شاد و سربلند باشید
      تیپ‌شناسی نوین