زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۵ دقیقه
در ادامه قسمتهای قبلی، در این مقاله میخواهیم راهکارهای دیگری را بررسی کنیم که در صورت اجرا شانس موفقیت INFPها را افزایش خواهند داد.
در مقاله قبلی دو راهکار مهم و ریشهای را مورد بررسی قرار دادیم و در این قسمت میخواهیم پنج راهکار دیگر را ارائه کنیم. بنابراین اگر مقاله قبلی را نخواندهاید بهتر است ابتدا آن را مطالعه کنید تا با آمادگی بیشتری این موضوع را دنبال کنید.
–
۳. منتظر رسیدن بهترین لحظه نباشید
اینکه منتظر بمانید و اقدامی برای رسیدن به خواستههایتان انجام ندهید، که شاید یک لحظه رؤیایی و مناسب فرا برسد اصلاً رویکرد خوبی نیست و موفقیت شما را به تأخیر میاندازد.
فراموش نکنید درد اقدام نکردن بسیار سختتر از درد شکست خوردن است. اقدام کنید و اگر از عملکرد خودتان و نتیجهای که به دست آمد راضی نبودید، سعی کنید دلایل شکست را بررسی کنید و دفعه بعد عملکرد بهتری داشته باشید. اما به تعویق انداختن کارها یعنی دست روی دست گذاشتن.
[box type=”tip” radius=”5″]منتظر نمانید تا ایده یا اتفاق خاصی، الهامبخش شما شود تا بعد دست به کار شوید، حرکت کنید و به تلاش مداوم و پیوسته خودتان ادامه دهید. بعد از گذشت مدتی خودتان از نتایجی که به دست میآید شگفتزده خواهید شد.
اگر از شرایط شغلیتان راضی نیستید منتظر نمانید به امید این که روزی این شرایط بهتر شود یا کائنات دلش برای شما بسوزد (!) و کاری کند رئیستان تغییر کند.
اگر رابطه عاطفی بدی را تجربه میکنید، مطمئن باشید با تحمل این وضعیت نامناسب هیچ چیز عوض نخواهد شد و این رابطه همچنان بد باقی خواهد ماند.
–
۴. منتظر وقوع معجزه در زندگیتان نباشید
اگر واقعاً میخواهید تغییری در زندگی شغلی، شخصی و ارتباطات شما ایجاد شود چارهای نیست جز این که دست به کار شوید و اقدامی برای بهبود اینها انجام دهید.
اعتقاد به وقوع معجزه و این که فکر کنیم شرایط روزی خود به خود بهبود خواهد یافت، مکانیزمی است برای فرار از تلاش و سختکوشی.
موفقیتِ یک شبه، یک افسانه است، آن را فراموش کنید. موفقیت نیازمند تلاش و سختکوشی فراوان است که عموماً با راحتی و ایدئالیسم حاصل نمیشود.
اگر میخواهید موفقیت را تجربه کنید و شخص موفقی باشید، لازم است بازی موفقیت را بسیار جدی بگیرید. جالب این جاست که استعداد و هوش بالا هم به تنهایی کافی نیستند و عامل کلیدی در این مسیر «پشتکار» و اقدام پیگیرانه است.
–
۵. سعی نکنید شرایط را بیش از اندازه کنترل کنید
در هر کاری مواردی هست که مستقیماً میتوانیم آنها را کنترل کنیم. مواردی هم هست که از اختیار ما خارج است و روی آنها کنترلی نداریم.
در چنین شرایطی بهترین رویکرد این است که تمام تمرکزمان را روی کارهای دسته اول بگذاریم و از نظر ذهنی و احساسی درگیر کارهای دسته دوم نشویم.
[box type=”tip” radius=”5″]ممکن است پذیرش این الگو برای INFPهای آرمانگرا کمی دشوار باشد. به هر حال این تیپ دغدغه بهتر کردن دنیا و شرایط آن را دارد.
همین موضوع ممکن است باعث ایجاد استرس در INFPها شود. حقیقت این است که تقریباً غیر ممکن است بتوانیم روی نتیجهٔ کاری کنترل و دخالت صد در صد داشته باشیم. تسلط داشتن روی اوضاع تنها یک احساس ذهنی است که شاید در واقعیت چندان عملی نباشد.
البته این صحیح است که هر کس تا اندازهٔ زیادی روی سرنوشت و وضعیت زندگی خودش کنترل دارد، اما این موضوع زمانی مشکلساز میشود که ما میخواهیم این تسلط و کنترل را گسترش دهیم و روی اتفاقات و شرایطی که دست ما نیست هم تأثیر بگذاریم.
لازم است این مسئله را برای خودتان حل کنید و با این واقعیت کنار بیایید که کنترل همه چیز دست شما نیست. در غیر این صورت درگیر چرخهای تمام نشدنی از افکارِ بیفایده خواهید شد که سد راه شما برای اقدامهای سازنده میشوند.
–
۶. همه زمانتان را صرف افراد بیاهمیت نکنید
جیم ران یکی از مشهورترین سخنرانان حوزه موفقیت جمله معروفی دارد و میگویند: زندگی ما میانگین زندگی پنج نفری است که بیشترین زمان را با آنها میگذرانیم.
فرقی ندارد چقدر برای بهتر شدن تلاش میکنید، جنبههای مختلف زندگی شما به طور متوسط، در محدودهٔ زندگی پنج نفری خواهد بود که بیشترین زمان را با آنها میگذرانید. پس مراقب باشید که وقتتان را صرف چه افرادی میکنید.
این مسئله هم ممکن است کمی برای INFPها دردسر ساز باشد. INFPها دوستان و نزدیکان خودشان را به دقت گزینش میکنند و معمولاً با کسانی صمیمی میشوند که از نظر ارزشی مشابه خودشان هستند.
[box type=”tip” radius=”5″]دوستی با افرادی که ارزشهای مشترکی با آنها داریم میتواند احساس امنیت خوبی به ما بدهد، اما مسئله اینجاست که معمولاً از کسانی که مشابه ما فکر میکنند و ارزشهای یکسانی با ما دارند نمیتوانیم چیزهای جدید بیاموزیم.
بعید است این افراد دیدگاهها و ارزشهای ما را به چالش بگیرند و ما را در مورد ارزشهایمان به فکر وادارند. در عوض، ارتباط داشتن با افرادی که دیدگاههای متفاوتی دارند میتواند زمینه مناسبی برای ما فراهم کند که با باورها، روشها و دیدگاههای متفاوت و تازه آشنا شویم و این یعنی زمینهٔ جدید برای یادگیری و رشد.
–
۷. به شهودتان اعتماد کنید
معمولاً INFPها وقتی در شرایط نامناسب و نادرستی قرار میگیرند خودشان به صورت شهودی این مسئله را متوجه میشوند.
ممکن است دلیل این احساس را ندانید اما به هر حال میدانید که چیزی سر جایش نیست. این میزان از خودآگاهی است که به شما کمک میکند گیرایی بالایی داشته باشید و در یادگیری سریعتر عمل کنید.
علاوه بر این، چنین سطحی از شهود و خودآگاهی به شما کمک میکند تا نسبت به مسائل و موضوعات مختلف ذهن باز و پذیرایی داشته باشید.
به همین دلیل وقتی در مسیر یا موقعیتی قرار میگیرید که برای شما مناسب نیست، به طور شهودی متوجه این مسئله میشوید.
شاید تنها تفاوتی که بین یک INFP موفق و یک INFP با موفقیتهایی کمتر وجود دارد این باشد که نفر اول بیشتر به شهود و احساس درونی خودش اعتماد کرده است. شهود شما ابزاری است که به شما کمک میکند تصمیمات بهتری بگیرید بنابراین به آن اطمینان کنید.
چه امتیازی به این مقاله میدهید؟
[kkstarratings]
محصولات مرتبط
دسترسی آسان به مجموعه مقالات «درسنامه تیپشناسی»:
تیپهای شخصیتی: مقاله اول- باورهای نادرست در مورد ISFJها
تیپهای شخصیتی: مقاله دوم- خلاقیت در ISFJها چطور نمود پیدا میکند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله سوم- آیا ISFJها زود احساساتی میشوند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله چهارم- پرورش عملگرایی در تیپهای درونگرای شهودی (IN) (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله پنجم- راهکارهایی برای پرورش عملگرایی در تیپهای IN (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله ششم- رفتار تکانشی چیست و چه ارتباطی به تیپ شخصیتی دارد؟ (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله هفتم- تیپ شخصیتی ENFP و راهکارهایی برای کنترل رفتار تکانشی (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله هشتم- چهار عامل ایجاد کنندهٔ استرس در INFJها و روشهای مقابله با آنها
تیپهای شخصیتی: مقاله نهم- INFJها چطور باید جزئیات را مدیریت کنند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله دهم- مدیریت اختلاف در روابط برای تیپ شخصیتی INFJ
تیپهای شخصیتی: مقاله یازدهم- چه موقع INTPها باعث تعجب دیگران میشوند؟ (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله دوازدهم- تیپ شخصیتی INTP و رفتار منفعل-پرخاشگر (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله سیزدهم- چگونه INFJها میتوانند رابطهٔ عاطفی سالمی را تجربه کنند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله چهاردهم- خطرات آرمانگرایی INFJها در رابطه عاطفی
تیپهای شخصیتی: مقاله پانزدهم- ENTP و ENFP چطور باید غول اهمالکاری را شکست دهند؟ (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله شانزدهم- تقویت مدیریت زمان برای تیپهای ENFP و ENTP (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله هفدهم- راز شاد و موفق زیستن INFP چیست؟
تیپهای شخصیتی: مقاله هجدهم- چطور یک INTJ باید رابطهٔ عاطفی را به نقطه قوت تبدیل کند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله نوزدهم- بیش از اندازه کمک کزدن به دیگران چه خطراتی برای ESFJها دارد؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیستم- INFPها چطور میتوانند زندگی موفقی داشته باشند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و یکم- اشتباهات INTJها در رابطهٔ عاطفی
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و دوم- چطور یک ESFJ میتواند در کمکرسانی به دیگران حد و مرز بگذارد؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و سوم- تلهای که یک INFP ممکن است در آن گرفتار شود: انتظار بهترین لحظه!
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و چهارم- ویژگیهای رابطه عاطفی سالم برای تیپ شخصیتی INTJ
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و پنجم- چهار سبک مختلف کارآفرینی بر اساس تیپ شخصیتی (قسمت اول)
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و ششم- چهار تیپ شخصیتی کارآفرین (قسمت دوم)
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و هفتم- نکاتی در مورد پرورش مهارت همدلی برای تیپهای ESTJ و ISTJ
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و هشتم- ESFJها چطور بفهمند دارند بیش از اندازه به کسی کمک میکنند؟
تیپهای شخصیتی: مقاله بیست و نهم- راهکارهایی برای پرورش همدلی در تیپهای برونگرا و حسی (ES)
۱۴ دیدگاه
سلام میشه تفکر درونگرا رو توضیح بدید من منطق دانم اما بعضی ویژگی های میانجی ها رو فکر میکنم دارم یا قبلا داشتم
مثال: من وقتی مبحثی درباره ی علم باشه هر چی بلد باشم و قبلا بهش فکر کرده باشم میگم یا بعضی وقتا کنترلی رو حرفا و خنده هام ندارم :/ تو مواقع خنده دار
من زیاد تخصصی تو mbti ندارم اما نتونستم توضیح خوبی در رابطه با تفکر درونگرا تو وضعیت ها پیدا کنم
intp4w5
منم lNFPعم،
آقای هورداد کسی که f =p برابر با۵۰%باشه inxp میشه؟
سلام به شما، متوجه پرسشتون نشدم.
INFP بودن سخته گاهی نمیتونم احساساتمو شفاف بیان کنم و اینکه ممکنه روی یه موضوع احاطه کامل داشته باشم ولی نمی تونم اونو در میون بذارم و دربارش توضیح بدم و کلا از توضیح دادن متنفرم. گاهی وقتی خوش قلبی و سادگی رو به کم فهمی تعبیر می کنند هم عذاب آوره ولی از یه طرف این شخصیتو دوست دارم
من يهINFPهيتم و دنبال يكESTPميباشم براى آشنايى
میگفتی ISTP من بودم 😁😁
وای من infpهستم و خوب میفهمم رابطه داشتن با یه estp چطوره! مخصوصا اگه پذیرای تفاوت هاتون نباشه. بیشترین مشکل هم تو قسمت ES هست که مدام با مشکل مواجه میشید. ولی نمیدونم چرا انقدر با ESTJ رابطه خوبی برقرار میکنم با اینکه کاملا نقطه مقابل هم هستیم.
منم infp هستم
اما به نظر من نمیتوانیم این را بگوییم که فردی مطلقا درونگراست یا مطلقا شمی هست و….شاید فردی ۷۰درصد درونگرا باشه و ۳۰درصد برونگرا،یا در موقعیت هایی از زمان و روحیه و شرایط درونگرا بودن درآن ظهور کند و درشرایطی دیگر کیفیاتی از برونگرا بودن پس نمیتوان کسی را مطلقا I یا مطلقا E دانست.ینی یک چیزی فی مابین،ولی گرایش بیشتر به یکی.یا به سر بردن بیشتر در یکی از این حالات.پس به نظر من بین الگوهای شخصیتی انعطافی وجود دارد که همین نیز تغییر را امکان پذیر میکند….
برایINFP ها تعارضی شدید وجود دارد بین ایده آل گرا بودن و غیرعملگرا بودن.پس برای رهایی از تعارض فقط یه یک کار میتواند نجاتشان دهد،یا روی عملگرایی خود کار کنند و آن را به سطح ایده آل های خودشان برسانند تا بتوانند آن ها را تحقق بخشند،یا ایده آل گرا بودنشان را کنترل کنند و متناسب با عملگراییشان اهداف خود را تعیین نمایند.به هرحال،رسیدن به ایده آل ها و اجرای ایده های شگرفی که آنها دارند،نیاز به عمل و اجرا دارد.
INFPها خیلی آسیب پذیرند. یعنی هیچ وقت نمیتونن موفق باشن؟ حساس ترین تیپ شخصیتی هم هستن. گاهی اوقات احساس ضعف میکنم از اینکه INFP هستم. اونا فقط احساسات پاک و خالصانه ای رو تقدیم به همه میکنن دوست دارن همه چیز آرمانی و خوب باشه. اونا نمیخوان همه رو راضی نگه دارن این یه اشتباهه که در مورد ما اینطور فکر میکنین ما فقط میخواهیم همه را کمک کنیم و در همه چیز و همه کس به دنبال خوبی میگردیم. این تقصیر جامعه هست که یه آدم نمیتونه احساساتی و دلسوز و صادق باشه.
منم سپاس?
سپاس