متفاوت بودن تیپ شخصیتی چقدر مهم است؟
در مجموعه مباحث MBTI و رابطه عاطفی به موضوع سازگاری میان تیپهای شخصیتی مختلف پرداختیم و مفهوم «رضایت» در رابطه عاطفی را بررسی کردیم. ضمنا نتایج تحقیقات مختلفی که در این زمینه انجام شده بود را مرور کردیم، از جمله تحقیق معروفی که خانم باربارا بارون تیگر و آقای پل تیگر انجام داده بودند. در این قسمت میخواهیم بررسی دقیقتری در مورد ارتباط تیپ شخصیتی با میزان سازگاری طرفین در رابطه عاطفی انجام دهیم و بحث را تکمیلتر کنیم.
پژوهش دانشگاه سنت ماری
در ادامه تحقیقاتِ قبلی، پژوهشهای تکمیلی دکتر Nancy Marioles استاد دانشگاه سنت ماری، اطلاعات مهمی در مورد الگوهای مختلف ازدواج بر اساس تیپهای شخصیتی ارائه میکند.
برخی از مهمترین این نتایج شامل موارد زیر است:
۱-بعضی از تیپهای شخصیتی، با احتمالِ بالاتری نسبت به سایرین، با تیپِ مشابه خودشان ازدواج خواهند کرد. این تیپها شامل مردان با تیپهای INFP، INFJ و INTP و زنان ENFJ و INFJ است. یعنی مثلا، احتمال اینکه یک مرد INFP، همسرش هم INFP باشد زیاد است.
۲-دو ترکیب مرد ESTJ و زن INFP و همینطور مرد ESTP و زن INFJ جزو تیپهایی بودهاند که علیرغم متفاوت بودن همه ترجیحاتشان، احتمال علاقهمندیشان به یکدیگر بالا بوده است.
۳- به طور کلی بعضی از تیپهای شخصیتی، در مجموع، نارضایتی بیشتری را از رابطهشان نسبت به سایر تیپها ابراز کردهاند. زنانی که با مردان INTP ازدواج کردهاند در مقایسه با سایرین، نارضایتی بیشتری داشتهاند. فراموش نکنید INTPها جزو تیپهای کم-جمعیت هستند و از این رو شاید INTPها رغبت بیشتری برای ازدواج با فردی مشابه خودشان نشان دهند.
چکیده تحقیقاتی که تا حالا بررسی کردیم، نشان میدهد که در مجموع، وقتی افراد با مشابه (یا تقریبا مشابه) تیپ شخصیتی خودشان وارد رابطه عاطفی میشوند، به طور متوسط رضایت بالاتری را تجربه میکنند.
با این حال، فراموش نکنید که نتایج این تحقیق مثل همه تحقیقات مشابه، نسبی است و محدود به جامعه آماری مشخص و در نتیجه حتما مثالهای نقضی هم برای آن پیدا خواهد شد. اما، نکته مهم این است که این تحقیقات میتواند به ما یک الگوی تحلیلی ارائه کند که حداقل با دید بازتری نسبت به مقوله انتخاب شریک عاطفی اقدام کنیم.
تیپ شخصیتی و میزان موفقیت رابطه
با وجود همه تحقیقات مشابهی که انجام شده، کارشناسان، همچنان نکات مهم زیر را به عنوان اساسیترین عوامل برای موفقیت یک رابطه میدانند:
۱-دو طرف برای درک زبان ارتباطی هم مشکلی نداشته باشند
۲-داشتن ارزشها و اهداف همسو
۳-صمیمیت و احترام متقابل در رابطه
شاید اینطور به نظر برسد که رسیدن به سه هدف فوق، زمانی که با شخصی مشابه خودمان در رابطه باشیم راحتتر قابل دسترسی است، پژوهشها هم نشان میدهد که این حرف اشتباه نیست. اما در همان تحقیقات، مواردی هم بوده که تفاوتهای مشخصی در ترجیحات شخصیتی دو نفر وجود داشته اما میزان رضایت آنها از رابطهشان هم بالا بوده است.
این یعنی ما نمیتوانیم و نباید از تیپ شخصیتی به عنوان ابزاری برای «انتخاب همسر» استفاده کنیم. چون آنقدر حالتهای مختلف (و گاهی متناقض) در این تحقیقات وجود داشته که نمیتوان یک قانون، قاعده یا اصل کلی از دل این پژوهشها بیرون آورد.
حالا شاید بپرسید پس تیپشناسی MBTI چه کمکی در رابطه عاطفی میتواند به ما بکند؟ پاسخ این است که ابزار MBTI، در رابطه عاطفی هم، مثل سایر جنبهها، هیچ گزینهای را از دایره انتخابهای ما نه مطلقا حذف میکند و نه آن را مطلقا تایید میکند. MBTI در رابطه عاطفی یک «ابزار تحلیلی» است نه یک «ابزار نتیجهگیری و انتخاب»!
من میتوانم رابطه عاطفیام را به کمک MBTI تحلیل کنم، نقاط تنشزای احتمالی را شناسایی کنم، تفاوتهای خودم و طرف مقابلم را بشناسم و در صورت لزوم برای مدیریت آنها و افزایش سازگاری برنامهریزی کنم.
به کمک MBTI میتوانم از بحرانها و تعارضات احتمالی پیشبینی بالقوهای به عمل بیاورم و خودم را برای مدیریت و حل و فصل تعارضات احتمالی آماده کنم.
اما، به هیچ وجه نمیتوانم از MBTI، بدون اینکه به سایر جنبهها و عوامل توجه کنم، برای «انتخاب همسر» استفاده کنم و بگویم چون من INFJ هستم پس صرفا باید بین تیپ X یا Y به دنبال همسر ایدهآلم بگردم و تمام!
تیپشناسی در حوزه رابطه عاطفی یک ابزار تحلیلی است، نه یک ابزار انتخاب و نتیجهگیری. تیپشناسی در ذهن شما سوالاتی ایجاد میکند و دید شما را به مسائلی که تا قبل از آن نمیدیدید باز میکند و «تا حدی» هم به سرنخِ راهکارهای احتمالی اشاره میکند. اما، هرگز در حل و فصل ریشهای موضوعاتِ عاطفی توانمند نیست چون اصولا برای اینکار ساخته نشده است!
تیپشناسی MBTI در حوزه رابطه عاطفی به ما کمک میکند، تا نسبت به تفاوتهای هم آگاه شویم و «آگاهانه» برای درک این تفاوتها تلاش کنیم. در این صورت MBTI به ما کمک میکند، اگر تفاوتهای ما با شریک عاطفیِ احتمالیمان زیاد است و برای رسیدن به سازگاری با او باید «هزینههای» زیادی پرداخت کنیم، نسبت به این مسئله آگاه شویم.
گاهی اوقات زوجهایی با تفاوتهایی در تیپ شخصیتیشان، به واسطه درک و پذیرش یکدیگر توانستهاند روابط موفقی را تجربه کنند که در نهایت منجر به رشد طرفین شده است.
اما واضح است که این کار چندان راحت نیست و برای رسیدن به «سازگاری» باید هزینههایی بدهیم. کار ارزشمندی که MBTI انجام میدهد این است که میزان هزینههایی را که برای سازگاری با تیپهای مختلف باید بدهیم، برای ما مشخص میکند.
زوجهایی که با هم تفاوتهای شخصیتی دارند، به طور بالقوه میتوانند مشوق هم باشد و برای رشد و کسب توانمندیهایی خارج از حوزه ترجیحاتشان به هم انگیزه بدهند.
از طرفی همین رابطه میتواند تبدیل به صحنه نبرد بین تفاوتهای تیپ شخصیتی دو نفر بشود. همه چیز بستگی به میزان آمادگی افراد برای پرداخت هزینه سازگاری دارد.
از طرفی وجود تفاوتهای شخصیتی در زوجها، میتواند به شکل گرفتن یک مجموعه «مکمل» کمک بیشتری بکند. وقتی نقاط ضعف من با نقاط قوت شریک عاطفیام پوشش داده میشود و من هم به او کمک میکنم تا با استفاده از نقاط قوتم، نقاط ضعف او کمتر اثرگذار باشد. در نتیجه در کنار هم، میتوانیم یک «کل» منسجم را تشکیل بدهیم.
نکته کلیدی که لازم است اینجا به آن اشاره کنیم این است که اگر بتوانید به سبک زندگی منحصر به فردِ طرف مقابلتان احترام بگذارید و آن را- اگرچه با روش شما متفاوت است- به عنوان یک روش معتبر بپذیرید، اولین قدم را برای رسیدن به سازگاری در رابطه عاطفی برداشتهاید.
البته مسلم است که این پذیرش در یک رابطه باید دو طرفه باشد.
این درست است که نتایج تحقیقات و پژوهشها در این زمینه میتواند آگاهیبخش باشد و اطلاعات خوبی به ما بدهد، اما توجه کنید که وقتی راجع به مقولهی پیچیدهای به نام رابطه بین دو انسان صحبت میکنیم، تحقیق و پژوهش نمیتواند همه جنبهها را برای ما روشن کند.
هر رابطهای مثل اثر انگشت منحصربهفرد است و ویژگیهای خودش را دارد که باید در قالب همان رابطه تحلیل شود. مراقب باشید، این پژوهشها، قدرت تصمیمگیریتان را فلج نکند.
در هر مرحلهای از رابطهتان باشید، در صورت مشارکت و تلاش دو طرفه برای سازگاری، میتوانید مهارتهای کلیدی لازم را برای داشتن یک ارتباط اثرگذار عاطفی یاد بگیرید و رابطهتان را بهتر از قبل کنید.
سه کلید اصلی برای موفقیت یک رابطه را فراموش نکنید: ۱. ارتباط و همدلی ۲. اعتماد و ۳. احترام. این سه ویژگی میتواند با هر ترکیب محتمل بین تیپ شخصیتی دو نفر حاصل شود.
کدام درس به درد من میخورد؟
دوره حضوری مرتبط: کارگاه شخصیتشناسی به شیوه MBTI
پیشنهاد میکنیم این مجموعه مقالات را با ترتیب زیر مطالعه کنید:
تیپ شخصیتی و رضایت از رابطه عاطفی
رابطه عاطفی و MBTI: شباهت تیپ بهتر است یا تفاوت؟
تاثیر تیپ شخصیتی MBTI در ازدواج
تیپهای شخصیتی چطور ابراز علاقه میکنند؟
۷ دیدگاه
من یک infp هستم و با دوستم که یک infj هست رابطه ای خوب دارم. توی مسائل فنی مربوط به خونه ازش چیزهای خوبی یاد گرفتم و جالبه بدونین که توی این مسائل نظرات نزدیک به همی داریم. البته بگم نقطه نظرهای مختلفی در زمینه موسیقی هست مثلا اون دوست داره آهنگ های شاد کُردی و عروسی هم گوش بده اما من آهنگهای غمگین و سنگین تر دوست دارم مثل شادمهر که اون از شادمهر بدش میاد.وقتی که بحث آهنگ های معنی دار پیش میاد دوتامون با اِبی موافقیم اما باز هم اختلافی که داریم من مارتیک دوست دارم اون با ستار حال می کنه.من مثلا بیشتر انریکه ایگلسیاس رو دوست داشتم بعدش رفتم سمت خولیو ایگلسیاس اون اول خولیو بعدش انریکه . مایکل جکسون یکی از خواننده های فاوریتمه اون اما مایکلو مسخره می کنه. می گه: جیغ و داد الکی داره. مثلا من زیاد دوست دارم چاییو با مواد مختلف مثل ادویه جات، تخم شربتی، گل ها دم کنم اون اما چاییو ساده دوست داره.
ببخشيد من يك تيپ ENTP هستم و برادرم يك ENTJ درجه يك هست .متاسفانه در خيلي از بحث ها با هم بحث داريم و دائم بر سر مسائل مختلف سوء تفاهم داريم ؛با اينكه ديدگاه هايمان تا حدي شبيه به هم هستند ولي تفاوت من با برادم اين است كه من كمي بيخيال ،بدون قانون هستم ولي برادم بسيار جدي ،مغرور ،قانونمند و عصباني است .
لطفا يك راه حلي به من بدهيد تا من بدانم چطور با برادرم كنار بيايم !!.
سلام حسنای گرامی
شناخت خودم و دیگران کلید سازگاری و درک متقابل است. بنابراین پیشنهاد اصلی من این است که شناخت بیشتری از خودتان و برادرتان کسب کنید.
کارگاه MBTI بعدی میتواند شروع خوبی برایتان باشد.
موفق باشید
این رو یادم رفت بگم توی کامنت قبلی من ازین که تحقیقات و مقالهها در مورد sfp ها این قدر کمه واقعا شاکیم به طور خاص isfpها. و این تقصیر پژوهشگرا و شما نیست یه بخشش برمیگرده به ویژگی خود isfpها، این که خودم الان اومدم شروع کامنت گذاشتن کردم فقط به خاطر این بود که isfpها خیلی کم خودشون رو نشون میدند و بیشتر نیاز هست که دیده بشیم و نیازها و مشکلات رو بگیم تا پژوهشگرا در موردش کار کنند.
توی مدتی که به mbti علاقمند شدم خیلی زیاد به فکرم اومده که به طور تخصصی mbti رو یاد بگیرم و روی یه سری تیپا که کمتر کار شده کار کنم.
ممنونم از اینکه مشارکت کردید، بسیار ارزشمند است برای ما.
«نکته کلیدی که لازم است اینجا به آن اشاره کنیم این است که اگر بتوانید به سبک زندگی منحصر به فردِ طرف مقابلتان احترام بگذارید و آن را- اگرچه با روش شما متفاوت است- به عنوان یک روش معتبر بپذیرید، اولین قدم را برای رسیدن به سازگاری در رابطه عاطفی برداشتهاید.
البته مسلم است که این پذیرش در یک رابطه باید دو طرفه باشد.»
این قسمت رو به شدت قبول دارم. و عدم آگاهی ازین تفاوتها واقعا میتونه آزاردهنده باشه من پدرم estp و مادرم infj هست بعد سی سال زندگی هنوز یه مکالمه خوب ازشون ندیدم بعضی اوقات برای این که اوضاع رو آروم کنم حرفای مامانم رو برای بابام ترجمه میکنم :)) من با این که این وضع رو دیدم خودم ترجیح میدم با یه تیپ متفاوت ازدواج کنم ولی با همین پذیرش دو طرفه به نظرم رشد شخصیتی که ممکنه توش به دست بیاد ارزشمنده.
پ ن۱: این که isfpام و دنبال یه رابطهی چالشیم در تناقضه؟ ?
پ ن۲: این که دنبال تفاوتم حرف امروزمه و احتمال این که نگاهم رو هزار بار عوض کنم کم نیست.
زهرای گرامی
در بحث رابطه عاطفی و ازدواج اولین و مهمترین پارامتر (همانطور که خودتان هم به درستی اشاره کردید) میزان سازگاری و انعطاف هر دو طرف است. پذیرش تفاوتها و اینکه بتوانم علیرغم تفاوتهایی که با طرف مقابل دارم حرف او را بفهمم. به زودی یک دوره آنلاین فوقالعاده در این خصوص خواهیم داشت.
موفق باشید