از قسمت قبلی، مبحثی با عنوان کاربرد ابزار تیپشناسی MBTI در رابطه عاطفی را شروع کردیم و گفتیم مهمترین عامل تاثیرگذار در موفقیت یک رابطه عاطفی «سازگاری» دو طرف است. ضمن اینکه گفتیم سازگاری مفهوم گستردهای است و برای بررسی جوانب مختلف آن لازم است عوامل مختلفی را در نظر بگیریم. در نهایت در مورد مفهوم رضایت از رابطه صحبت کردیم و تاثیر عوامل مختلف تیپ شخصیتی را بر رضایت دو طرف از رابطه عاطفی بررسی نمودیم.
این قسمت، به نوعی ادامه و مکمل مبحث قبلی است، بنابراین بهتر است اول مقاله قبلی را از اینجا مطالعه کنید تا با دید بهتری به سراغ مطالب این قسمت بیایید.
در پژوهشی که در سال ۱۹۸۱ توسط راث شرمن (Ruth Sherman) انجام شد، بررسیها نشان داد که بیشترین عاملی که در تیپ شخصیتی افراد، در بلند-مدت منجر به بروز اختلاف و تنش در رابطه آنها میشد، ترجیح برونگرایی-درونگرایی است.
خصوصا ترکیب زوجهایی که شامل زن برونگرا و مرد درونگرا بودند باعث بیشترین نارضایتی از رابطه شده بود. یکی از دلایل این موضوع میتوانست این باشد که ترکیب یک زن برونگرا با یک مرد درونگرا در رابطه (در آن سالها) چندان با تصور رایج از یک رابطه سنتی همخوانی نداشته. در روابط سنتی، ترکیب مرد برونگرا به همراه زن درونگرا بیشتر طبیعی به نظر میرسیده است.
خیلی واضح است که با گذشت زمان و تغییر شرایط و با همسانتر شدن حقوق دو نفر در رابطه به طور نسبی، نتایج این تحقیق در حال حاضر چندان نمیتواند معتبر باشد.
در جوامع امروزی، (حداقل در طبقات فرهنگی مشخص) این برابریِ حقوقِ دو طرف در رابطه است که پذیرش بیشتری دارد و طبیعیتر به نظر میرسد. بنابراین نتایج این تحقیق چندان نمیتواند مورد اعتماد ما باشد.
جذابیتهای اول رابطه!
به نظر میرسد مهمترین عاملی که باعث جذب دو طرف به یکدیگر و شروع علاقهمندی آنها به هم میشود، ترجیح حسی-شهودی باشد. تحقیقاتی که ایزابل بریگز مایرز و دیگران در این زمینه انجام دادند، نشان میداد که اغلب افراد جذب کسانی میشوند که در این زمینه با آنها ترجیح یکسانی دارند.
یعنی مطابق نتایج این تحقیق، به طور طبیعی Nها با احتمال بیشتری جذب یک N میشوند و Sها هم به Sهای دیگر علاقهمند میشوند.
نکته مهم اینجاست که وقتی ترجیح N-S دو طرف با هم یکسان باشد، شکل ارزیابی آنها از مسائل، برای دیگری قابل درکتر است و در نتیجه زبان هم را راحتتر و طبیعیتر میفهمند.
دقت کنید ما در اینجا صرفا در مورد «جذابیت ابتدای رابطه» صحبت کردیم. این درست است که ترجیح دریافت اطلاعات (N-S) نقش مهمی در جذب و علاقمندی دو طرف به یکدیگر دارد، اما کسب رضایت بلند-مدت از رابطه، مقوله پیچیدهتری است.
ترجیحات دریافت اطلاعات (حسی/شهودی)، تصمیمگیری (فکری/احساسی) و سازماندهی به شرایط (ساختارگرا/منعطف)، نقش پررنگی در تعیین میزان سازگاری دو طرف در رابطه دارند.
شاید بپرسید چرا این ترجیحات در تعیین سازگاری و در نتیجه موفقیت یک رابطه نقش مهمی دارند؟ پاسخ این است که این ترجیحات مشخص میکنند که یک فرد چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکند و اولویتهای زندگیاش را چگونه طبقهبندی میکند.
بنابراین این ترجیحات به طور بالقوه میتوانند بیشترین تاثیر را در ایجاد سوءتفاهمات، ضعفهای ارتباطی و متفاوت بودن اهداف بنیادین ایفا کنند.
بیایید روی مثبت این داستان را ببینیم. اگر همه عوامل بالا مساعد و مثبت باشند چه اتفاقی میافتد؟
- دو طرف زبان و مدل ارتباطی یکدیگر را راحتتر درک میکنند (سوءتفاهم کمتر ایجاد میشود)
- دو طرف راحتتر با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند
- دو طرف اهداف بنیادین همسان و تقریبا مشترکی دارند (تفاوت ریشهای در اهداف وجود ندارد)
در نتیجه تیپ شخصیتی میتواند اطلاعات خوبی از میزان سازگاری دو نفر در یک رابطه و پیشبینی چالشهای احتمالی موجود در رابطه به ما بدهد.
شباهتها اهمیت دارند!
در تحقیقی که پل تیگر و باربارا بارون تیگر انجام دادند و روی ترجیحات تیپ شخصیتی مطالعه کردند، مشخص شد که به طور کلی، زوجهایی که شباهت بیشتری به هم داشتند، رضایت بالاتری را هم از رابطهشان تجربه نمودند.
با این حال، برخی از افراد هم بودند که علیرغم تفاوتهایی که در ترجیحاتشان داشتند، اما رضایت بالایی را از رابطهشان تجربه میکردند و همینطور زوجهایی که علیرغم شباهت در ترجیحاتشان، رضایت چندانی از رابطه نداشتند.
یعنی به طور خلاصه، تحقیقات نشان داد هر چقدر دو نفر شباهتهای بیشتری با هم داشته باشند، احتمالا رضایت بیشتری از رابطه عاطفیشان خواهند داشت. اما مواردی هم بود که این جمله را نقض میکرد.
به بعضی از آمارهای منتشر شده از این تحقیق توجه کنید:
- اشخاص با ترجیحات حسی و ساختارگرا (ESTJ, ESFJ, ISTJ, ISFJ) وقتی شریک عاطفیشان هم، ترجیحات حسی و ساختارگرا داشته، نرخ رضایتشان از رابطه ۷۹ درصد بوده است. SJها کسانی هستند که تعهداتشان را در روابط بسیار جدی میگیرند و به سنتها و ارزشها اهمیت زیادی میدهند.
- اشخاص با ترجیحات شهودی و احساسی (ENFJ, ENFP, INFJ, INFP) وقتی شریک عاطفیشان هم ترجیحات شهودی و احساسی را داشته، نرخ رضایتشان از رابطه ۷۳ درصد بوده است. NFها به روابط عاطفیشان اهمیت زیادی میدهند. نیاز این افراد (NF) به داشتن یک رابطه عاطفی سالم از سایرین بیشتر است.
- اشخاص با ترجیحات شهودی، احساسی و منعطف (ENFP و INFP) وقتی شریک عاطفیشان ترجیحات حسی، فکری و ساختارگرا (ESTJ و ISTJ) را داشته است، نرخ رضایتشان از رابطه تنها ۴۲ درصد بوده است. ضمنا این ترکیب در میان زوجهایی که مورد مطالعه قرار گرفتند، جزو یکی از ترکیبهای رایج و پر تکرار بوده است. در این رابطه، طرف NFP احساس میکند شریک عاطفیاش بیش از اندازه محدودکننده و غیر قابل انعطاف است. طرف STJ رابطه نیز احساس میکند شریک عاطفیاش بیش از اندازه غیر قابل پیشبینی و نامطمئن است.
- وقتی هر دو طرف رابطه ترجیح احساسی (F) دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که نسبت به تفاوتهای یکدیگر صبر و تحمل بیشتری به خرج دهند و تفاوتهای یکدیگر را در سایر جنبهها راحتتر بپذیرند. ضمنا Fها وقت بیشتری برای رابطهشان اختصاص میدهند.
- اشخاص حسی، احساسی و ساختارگرا (SFJ) وقتی شریک عاطفیشان ترجیحات شهودی، احساسی و منعطف (NFP) داشته است رضایت ۸۶ درصدی را از رابطهشان داشتهاند. اما وقتی همین افراد (SFJ)، شریک عاطفیشان ترجیح شهودی، احساسی و ساختارگرا (NFJ) داشته است ۶۷ درصد از رابطهشان رضایت داشتهاند.
- در برخی از موارد بررسی شده، شباهت بیشتر بین ترجیحات تیپ شخصیتی، به معنی رضایت بیشتر طرفین از رابطه نبوده است. اشخاص حسی، فکری و منعطف (STP) وقتی شریک عاطفیشان هم STP بوده است، نرخ رضایتمندیشان از رابطه تنها ۳۳ درصد بوده است. تحقیقات تکمیلی نشان داده است که ISTPها و ESTPها نسبت سایر تیپها، کمتر به مقولهای به نام «کیفیت رابطه عاطفی» اهمیت میدهند.
- به طور مشابه، اشخاص شهودی و فکری (ENTJ, ENTP, INTJ, INTP) وقتی شریک عاطفیشان هم NT بوده است نرخ رضایتشان از رابطه ۵۹ درصد بوده است. NTها به نسبت سایر تیپهای شخصیتی، دیدگاه نقادانهتری در رابطه عاطفی دارند و در نتیجه، عموما راضی کردن آنها ممکن است دشوارتر باشد.
در قسمتهای بعدی جنبههای دیگری از این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
منابع:
Marioles, N., et. al. (1996) Attraction, satisfaction, and psychological types of couples. Journal of Psychological Type, Vol 36
Tieger, P. and Barron-Tieger, B.(2000) Just Your Type. Boston, MA: Little, Brown, and Co
Sherman, R.G. Typology and problems in intimate relationships. Research in Psychological Type, 4, 4-23
Myers, I.B. and Myers, P.B. (1980) Gifts Differing. Palo Alto, CA: Consulting Psychologists Press
کدام درس به درد من میخورد؟
دوره حضوری مرتبط: کارگاه شخصیتشناسی به شیوه MBTI
پیشنهاد میکنیم این مجموعه مقالات را با ترتیب زیر مطالعه کنید:
تیپ شخصیتی و رضایت از رابطه عاطفی
رابطه عاطفی و MBTI: شباهت تیپ بهتر است یا تفاوت؟
تاثیر تیپ شخصیتی MBTI در ازدواج
تیپهای شخصیتی چطور ابراز علاقه میکنند؟
۷ دیدگاه
البته این میزان رضایت ها میتونه افزایش پیدا کنه با شناخت بیشتر خودمون و طرف مقابل مون و یادگیری مهارت هایی مثل همدلی، همکاری، انعطاف پذیری و سازش(در کل مهارتای هوش هیجانی)
وقتی درک مونو ذهنی و عملی بالا ببریم این ارقام میتونن خیلی افزایش پیدا کنن
مثلا pها وقتی میبینن طرف مقابل شون jهست سعی کنن نظم بیشتری رو اگه لازمه اعمال کنن وjها انعطاف پذیری شونو بیشتر کنن در صورت نیاز!
ممنونم از دقت و توجه شما،
طبیعتاً اینها شالوده و اساس کارند و اگر نباشند رابطه معنی ندارد.
لطفاً قسمت قبلی این مقاله را از اینجا بخوانید:
https://www.typeshenasi.com/?p=952
شاد باشید
سلام ممنون بابت این مقاله خوب
من intpهستم و طرفمestp,میخواستم بدونم ایا این تفاوت در نوع ابراز علاقه مون هست یا بی تفاوتی نسبت به عشق در طرفم؟بطوری ک من خیلی در رویاهام غرق میشم وقتی نمیبینمش انگار عاشقترم از وقتی که جلوم ایستاده،همش دوست دارم ی خبری ی نشونه ای چیزی بفرسته،،ولی موقعی ک میبینمش خیلی هم هیجانزده نیستم،در عوض ایسون وقتی منو نمیبینه اصلا خبری نمیگیره اما وقتی منو میبینه خیلی هیجانزده رفتار میکنه،و از بی تفاوتی رفتاری من سریع گله مند میشه و ناراحتیشو ابراز میکنه ک چرا ذوق دیدن نداری،در حالی ک من خیلی هم دووستش دارم ولی نمیتونم مث اون بی ترمز علاقمو ابراز کنم،از طرفی میگم اگر دوستم داره ک وقتی منو نمیبینه هم باید ی خبری بگیره،پس لابد من سرکارم،ممنون میشم راهنماییم کنیذ،ایا میتونه رابطه خوبی باشه؟ضمن اینک بعضی ها این رابطه رو همزاد معرفی کردن و میگن مناسبترین رابطه برای ازدواج هس.البته مززایایی هم داشته برام مثلا اینک خیلی از نقاط ضعف منو بدون اینک اون بخاد اشاره ای بهشون بکنه،فقط با دیدن رفتارهاش میتونم سریع تو خودم اصلاح کنم،و پیشرفت ورشد همیشه در هر رابطه ای برام مهم بوده.ممنون
البته اصلاح میکنم منinfpهستم
سلام. بهترین مکمل برای enfp در همکاری و شراکت چه تیپی میتونه باشه؟
“اشخاص حسی، احساسی و ساختارگرا (SFJ) وقتی شریک عاطفیشان ترجیحات شهودی، احساسی و منعطف (NFP) داشته است رضایت ۸۶ درصدی را از رابطهشان داشتهاند”
در مورد حسی، احساسی و منعطف (SFP) وقتی شریک عاطفی اش شهودی،احساسی و ساختارگراست (NFJ) هست، چطور؟
با تشکر از محتوای خوبتون
رضای گرامی ممنونیم از شما که وقت میگذارید و مقالات را مطالعه میکنید و خوشحالیم که محتوای سایت را مفید یافتهاید.
در مورد این تحقیق باید بگوییم در مقاله اصلی، تنها آماری که در متن به آنها اشاره کردیم منتشر شدهاند و صحبتی از آمار مربوط به حالتهای دیگر نشده است. بیتردید اگر منبع معتبری در این زمینه بیابیم حتما آن را منتشر خواهیم کرد.
سربلند باشید