تیپشناسی MBTI چقدر در بهبود روابط عاطفی به ما کمک میکند؟ آیا میتوان از MBTI برای شناخت خصوصیات افراد در روابط استفاده کرد و در نتیجه برنامهریزی صحیحی برای بهبود کیفیت رابطه انجام داد؟ آیا MBTI ابزار مناسبی برای انتخاب همسر است؟ آیا MBTI میتواند مشکلات بالقوه و احتمالی یک رابطه را پیشبینی کند و راه حلی متناسب با مشکل ارائه کند؟
همه اینها و سوالات مشابه، که تعداد آنها کم هم نیست اهمیت موضوع MBTI و رابطه عاطفی را مشخص میکند. ضمن اینکه در طول این سالها که از ورود MBTI به کشور ما میگذرد و کاربران زیادی با این ابزار آشنا شدهاند، انتظارات و برداشتهای اشتباه زیادی بین برخی از کاربران در مورد MBTI ایجاد شده است که سهم این برداشتهای اشتباه، در بحث رابطه عاطفی بیشتر از سایر بخشهاست.
گروه تیپشناسی نوین، بحث دقیق و علمی پیرامون موضوع تیپ شخصیتی و رابطه عاطفی را ضروری میداند. ما در سلسله بحثهای MBTI و بهبود رابطه عاطفی، سعی میکنیم با نگاهی واقعگرایانه، کمکی که MBTI به عنوان یک نظام تحلیلی برای حل مسئله میتواند به ما ارائه کند را بررسی کنیم و با نگاههای سطحی و اشتباه در این حیطه مقابله کنیم.
این مبحث، مثل سایر مباحث سایت تیپشناسی نوین به مرور زمان کاملتر خواهد شد و اگر تا انتها با ما همراه باشید میتوانید به ذهنیت بهتری در خصوص کاربردهای MBTI در رابطه عاطفی برسید.
چرا «سازگاری»؟
پیش از هر چیز در این قسمت میخواهیم تحقیقی که در مورد میزان سازگاری تیپهای مختلف با یکدیگر انجام شده را بررسی کنیم و به این سوال متدوال کاربران پاسخ دهیم که آیا افراد در رابطه عاطفی جذب تفاوتهای یکدیگر میشوند؟ و آیا وجود تفاوت در تیپ شخصیتی باعث مکمل شدن خصوصیات دو نفر با هم میشود و در نتیجه رابطه پایدارتری خواهیم داشت، یا اینکه هر چقدر ترجیحات دو نفر به هم نزدیکتر باشد رضایت بیشتری را در رابطهشان تجربه خواهند کرد؟
اساسیترین پرسشی که قصد داریم برخی از جنبههای آن را تا حد ممکن بررسی کنیم این است که چه عواملی در ایجاد یک رابطه عاطفی موفق نقش دارند؟
پژوهشگران مختلفی تاکنون سعی کردهاند به پرسش بالا، پاسخ بدهند. یکی از این عوامل که باعث موفقیت یک رابطه میشود، بحث «سازگاری» دو طرف است. سازگاری، عوامل و ویژگیهای زیادی را شامل میشود. اما عمده پژوهشگرانی که روی این عامل متمرکز شدهاند، سعی کردهاند از طریق ابزارهای «شخصیتشناسی» و توجه به تفاوتهای شخصیتی افراد، پارامتر سازگاری را مورد بررسی قرار دهند.
از آنجایی که مدل مورد بررسی ما در این سلسله مباحث، مدل تیپشناسی مایرز-بریگز است، در نتیجه سعی میکنیم نتایج تحقیقاتی که توسط این مدل انجام شده است را ارزیابی کنیم.
MBTI در مورد سازگاری چه میگوید؟
مدل MBTI اولین بار توسط ایزابل بریگز مایرز توسعه داده شد و در حال حاضر پراستفادهترین و متداولترین ابزار شخصیتشناسی است. این مدل تیپشناسی در زمینه «سازگاری در روابط عاطفی» هم مورد استفاده پژوهشگران مختلفی قرار گرفته است. MBTI تفاوتهای شخصیتی افراد را با چند پارامتر مهم مورد بررسی قرار میدهد که در نتیجهی آن ما میتوانیم به تفاوتهای افراد در نحوه ارزیابی اطلاعات، شکل تصمیمگیری و نحوه سازماندهی به رویدادهای بیرونی پی ببریم.
این تفاوتها چطور سنجیده میشوند؟ پاسخ ساده است! MBTI با اندازهگیری چهار بعد شخصیتی، یا چهار ترجیحِ ذاتی در افراد، تیپ شخصیتی آنها را معلوم میکند، این چهار بعد شامل موارد زیر هستند:
برونگرا یا درونگرا؟
این بُعد از تیپ شخصیتی مشخص میکند که افراد تمرکز ذهنیشان را در دنیای بیرون قرار میدهند یا در دنیای درون. برونگراها از نظر ذهنی روی رویدادها و اتفاقات دنیای بیرون متمرکزند و عمدتا از قرار گرفتن در جمعهای بزرگ و شلوغ استقبال میکنند. این افراد دوست دارند حلقه ارتباطیشان تا حد ممکن گسترده و پر رفتوآمد باشد. در عوض، درونگراها تمرکز و توجه بیشتری به دنیای درونی و افکار و ایدههایشان دارند و از اوقات تنهاییشان انرژی میگیرند.
حسی یا شهودی؟
این بُعد از تیپ شخصیتی مشخص میکند که افراد ترجیح میدهند اطلاعات را چگونه از دنیای اطرافشان کسب کنند. حسیها در دریافت اطلاعات به «واقعیتها» و مستندات توجه میکنند. فرایند دریافت اطلاعات در حسیها کاملا قدمبهقدم و مرحلهبهمرحله است. این افراد ترتیبِ دریافت اطلاعات را به هم نمیزنند و به شیوهای خطی به نتیجه میرسند. آنها از نظر ذهنی در زمان حال زندگی میکنند و افرادی عملگرا هستند. از طرفی، شهودیها ممکن است بدون اینکه سرنخ یا سند قطعی و ملموسی به دستشان رسیده باشد، به درک و دریافتی آنی و فوری از موقعیت دست پیدا کنند. فرایند رسیدن به نتیجه در این افراد، غیرخطی است. شهودیها به معانی، تفسیرها و ارتباط بین اطلاعات بیشتر توجه میکنند. این افراد از نظر ذهنی در آینده زندگی میکنند و از الهامات و آرزوهایشان انرژی میگیرند.
فکری یا احساسی؟
این بُعد از تیپ شخصیتی مشخص میکند که افراد در مورد وقایع مختلف چگونه تصمیم میگیرند. تصمیمات فکریها بر پایه دلیل و برهان منطقی است و آنها برای تصمیمگیریهایشان نیاز به اطلاعات و حقایق منطقی دارند. در عوض، احساسیها بر اساس آن چیزی که با «ارزشهای شخصی»شان همخوانی و مطابقت بیشتری دارد تصمیم میگیرند. احساسیها به ایجاد روابط گرم و سرشار از توافق با دیگران اهمیت میدهند.
ساختارگرا یا منعطف؟
این بُعد از تیپ شخصیتی در مورد این است که افراد مختلف چگونه رویدادهای بیرونی را سازماندهی میکنند. افراد ساختارگرا از نظم و برنامهریزیِ از قبل استقبال میکنند. این افراد دوست دارند از قبل بدانند قرار است با چه چیزی مواجه شوند. در نتیجه برای تسلط داشتن روی اتفاقات، برنامهریزی میکنند. در عوض، افراد منعطف در مورد هر رویداد، در لحظه وقوع آن تصمیمگیری میکنند و برای مواجهه با مسائل، معمولا از قبل برنامهریزی نمیکنند. این افراد دوست دارند خودشان را با تصمیمگیریِ زود هنگام محدود نکنند و همه گزینهها را در دسترس نگه دارند.
کدام درس به درد من میخورد؟
وقتی پای «رضایت» به میان میآید!
پژوهشگرانی که به طور عمده روی موضوع سازگاری زوجین تحقیق کردهاند، بیش از هر چیز پارامتر «رضایتمندی» طرفین از رابطهشان را مورد بررسی قرار دادند. به طوری که زوجهایی که رابطه موفقتری داشتند، رضایت بیشتری را نسبت به سایرین از رابطهشان تجربه کردهاند. در نتیجه در این تحقیق (یا در این مجموعه از تحقیقات) رضایت به طور مستقیم وابسته به داشتن ارتباط موفق بوده است.
طبق تحقیقات، مهمترین عواملی که باعث رضایت دو طرف از رابطه عاطفیشان شده است شامل موارد اساسی زیر بوده است:
- مهارت ارتباطی قوی
- داشتن توافق نظر در علاقهمندیها و ارزشهای اساسی
- مهارت حل مسئله و حل و فصل تعارضاتِ ایجاد شده
طبیعی است عوامل دیگری هم روی رضایت دو طرف تاثیر میگذارند. اما اینها مهمترین و اصلیترینِ این عوامل هستند.
خانم باربارا بارون تیگر (Barbara Barron Tieger) و آقای پل تیگر (Paul Tieger) پژوهشگرانی بودند که به طور جدی نقش «تیپ شخصیتی» بر اساس مدل MBTI را روی میزان موفقیت یک رابطه بررسی کردند. این دو نفر در تحقیقاتشان روی صدها زوج به این نتیجه رسیدند که هر چقدر ترجیحاتِ تیپ شخصیتی دو نفر، به هم شباهت بیشتری داشته باشد، احتمال رضایت از رابطه بیشتر است.
از طرفی همه ما دیدهایم که بسیاری از افرادی که تا حد زیادی خصوصیاتی متضاد دارند در نگاه اول جذب یکدیگر میشوند. اما بر اساس تحقیق انجام شده میتوان گفت پایداری و ادامه یک رابطه در صورتی که ترجیحات دو نفر شباهت بیشتری با هم داشته باشد، محتملتر است.
اگر چه جمله بالا اصلا به این معنی نیست که برای داشتن یک رابطه خوب، افراد حتما باید به دنبال کسی باشند که دقیقا هم-تیپ خودشان است! در حقیقت، همان تحقیقات نشان دادهاند که رایجترین شکل رابطه در افرادی که مورد پژوهش قرار گرفتهاند نشان از این داشته است که تنها دو ترجیحِ آنها با هم یکسان بوده. (مثلا INTJ و ENTP).
ضمن اینکه نتایج این تحقیقات نشان داده است که وقتی موضوع سازگاری در رابطه مطرح میشود، برخی از «ترجیحات تیپ شخصیتی» اهمیت و تاثیرگذاری بیشتری نسبت به بقیه ترجیحات دارند و در نتیجه احتمال ایجاد تعارض و اختلاف نظر در برخی از تیپهای شخصیتی با یکدیگر بیشتر است.
این یعنی میتوانیم بگوییم بعضی از تیپهای شخصیتی راحتتر با هم کنار میآیند و پذیرش (و در نتیجه سازگاری) بیشتری با هم دارند.
در قسمتهای بعدی ابعاد دیگری از این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
دوره حضوری مرتبط: کارگاه شخصیتشناسی به شیوه MBTI
پیشنهاد میکنیم این مجموعه مقالات را با ترتیب زیر مطالعه کنید:
تیپ شخصیتی و رضایت از رابطه عاطفی
رابطه عاطفی و MBTI: شباهت تیپ بهتر است یا تفاوت؟
تاثیر تیپ شخصیتی MBTI در ازدواج
تیپهای شخصیتی چطور ابراز علاقه میکنند؟
۳ دیدگاه
سلام خوندم. مرسی
سلام به نظرم این نوع دسته بندی شخصیت از تئوری براومده تا واقعیت من انیاگرام را هم مطالعه کردم و اون دسته بندی خیلی واقعی تر هست.
سلام محمد گرامی
ممنونم میشم رفرنسهای علمی و معتبری که در آن ادعا شده «این نوع دسته بندی شخصیت از تئوری براومده تا واقعیت» را اعلام بفرمایید تا هم ما مطالعه کنیم و هم در سایت منتشر کنیم.
پیروز باشید