در قسمت قبلی به معرفی پیتر دراکر پرداختیم و اندکی در مورد شخصیت او نوشتیم. گفتیم به اعتقاد دیوید کِرسی، ترجیحات شخصیتی دراکر به INTJ نزدیکتر است و کِرسی به این تیپ شخصیتی لقب «رهبر نتیجهگرا» داده است. ضمناً دلیل انتخاب این عنوان را نیز در مقاله قبلی ذکر کردیم.
در این قسمت میخواهیم برخی از مهمترین ویژگیهای رهبران نتیجهگرا یا همان افراد با ترجیحات شخصیتی INTJ را مرور کنیم.
–
رهبران نتیجهگرا مایلند تصویر کلان را بفهمند
INTJها زمانی میتوانند عملکرد خوبی داشته باشند که یک قدم به عقب بروند و با دقت اوضاع را مشاهده کنند. یکی از قابلیتهای اصلی آنها «مشاهدهگری» است، آنها از این نظر تماشاگرهای خوبی هستند و دوست دارند زمان کافی برای دریافت اطلاعاتِ ضروری داشته باشند.
گاهی اینطور به نظر میرسد که INTJها لازم است از بیرون به مسئله نگاه کنند و جالب اینجاست که قبل از هر اقدامی اول موقعیت را مشاهده میکنند و در طول این فرایند اجازه نمیدهند که تمایلات یا احساسات شخصی خودشان، عینیت و بیطرفی آنها را از بین ببرد.
در واقع برای INTJها این مرحلهٔ تحلیلگری است. توانایی این افراد برای تحلیلهای حسابشده باعث میشود آنها مشاورانی خوشفکر و رهبرانی باانگیزه باشند. انگیزه و اعتمادبهنفس این افراد از آنجایی ناشی میشود که آنها به تحلیلهایشان باور دارند و میدانند که مدت زمانی کافی را برای تحلیل و جمعآوری اطلاعاتِ لازم اختصاص دادهاند و توانستهاند همه ابعاد مسئله را به خوبی درک کنند، در نتیجه دلیلی برای نگرانی و ترس وجود ندارد.
رهبران نتیجهگرا سعی میکنند با زیر نظر گرفتن محیط و دریافت ورودیها و اطلاعات کافی از آن، به محیط اطرافشان ساختار و فرمولی مشخص بدهند و ارتباط میان اعضا را کشف کنند. وقتی INTJها تلاش میکنند دنیای اطرافشان را بفهمند موفق میشوند الگوهایی پیدا کنند و همین باعث میشود نظریات و ایدههای ناب و بکری در مورد پدیدهها یا موضوعاتِ مورد علاقهشان داشته باشند. آنها در تفسیر و توضیحِ نحوه عملکرد پدیدهها یا اتفاقات مورد علاقهشان خیلی خوب عمل میکنند.
–
رهبران نتیجهگرا معمولاً پلن A، B، C و D دارند
رهبران نتیجهگرا معتقدند در هر اقدام یا در شروع هر پروژه، داشتن استراتژی نه تنها امری مهم، بلکه برای رسیدن به نتیجهٔ مطلوب امری ضروری و واجب است. البته بدیهی است که داشتن استراتژی لزوماً منجر به موفقیت نمیشود اما میتوان گفت نداشتن آن احتمالاً- اگر نگوییم قطعاً- ما را به شکست میرساند.
در اغلب موارد هم اگر موردی بوده که بدون استراتژی و برنامهریزی خاص به موفقیتِ چشمگیر ختم شده احتمالاً صرفاً بر پایه بخت و اقبال بوده، در نتیجه چیزی نیست که بخواهیم برای آن خوشحال باشیم، چون قابلیت این را ندارد که آن را مطالعه کنیم و از الگوی به دست آمده از آن برای کسب موفقیتهای بعدی استفاده نماییم.
وقتی از کسب مهارتهای لازم برای ایجاد استراتژی صحبت میکنیم منظورمان صرفاً کسب اطلاعات بیشتر در مورد مسئله نیست، بلکه از نظر رهبران عملگرا باید یک شیوه یا آیین منضبط و نظاممند برای مواجهه و حل مسائل پیدا کرد. یعنی یک الگو که قابلیت تعمیم دادن به سایر مسائل در سایر حوزهها را هم داشته باشد.
در واقع راهبران عملگرا دوست دارد فرمولی یکپارچه برای حل همه مسائل در همه ابعاد خلق کنند. آنها معتقدند قاعده و قانونی که یک بار و در یک زمینه امتحانش را با موفقیت پس داده، میتواند الگویی ارزشمند برای حل مسائل دیگر- و به ظاهر نامربوط به هم- باشد چون میتوان از آن ایده گرفت و به راه حلی یکپارچه رسید.
–
رهبران نتیجهگرا حل مسئله را دوست دارند چون از تواناییهای استراتژیکشان استفاده میکنند
رهبران عملگرا به دنبال رسیدن به شایستگی و کفایت هستند و این کار را از طریق مشاهدهگری، تحلیل و حل مسئله انجام میدهند. آنها معمولاً پیشِ چشمان تعداد بیشماری مسئله میبینند که باید حل کنند و هرچقدر با مسائل بیشتری مواجه میشوند ذهنیت استراتژیک قویتری پیدا میکنند. هر چقدر میزان تنوع، گستردگی، نوع و پیچیدگی مسائل متنوعتر باشد، آنها مهارت بیشتری برای مواجهه با مسائلِ بعدی پیدا میکنند.
آنها در مجموع حل مسئله را دوست دارند و سرشان برای اینکار درد میکند، مگر مسائلی که از نظرشان بیاهمیت است که در این صورت با بیتوجهی از کنار این گونه مسائل میگذرند. آنها تلاش میکنند مسائل را از دریچه الگوهای قبلی که توسعه دادهاند بررسی کنند و راه حلی برای آنها بیابند. رهبران عملگرا از اینکه وارد قلمروهای جدید و ناشناخته شوند مشکلی ندارند چون تلاش میکنند از الگوها و اصولی که قبلاً به دست آوردهاند برای شناختِ موقعیت جدید استفاده کنند.
آنها هر بار متدها و الگوهایشان را توسعه میدهند و سعی میکنند نسبت به دفعات قبل مجهزتر باشند. برای آنها داشتن دانش و اطلاعات برای حل مسئله به تنهایی ارزشمند نیست بلکه ارزش در این است که بتوانند استراتژیهای نتیجهبخش و متناسب با موقعیت به کار ببرند.
–
رهبران عملگرا طوری با چالشهای جدید مواجه میشوند که انگار قبلاً بارها و بارها آن چالش را از سر گذراندهاند
رهبران عملگرا از نقاط ضعف و قوتشان آگاهند و میدانند چه کاری را میتوانند خیلی خوب انجام دهند. آنها از جایگاه رقبایشان هم اطلاع دارند و میدانند در برابر هر یک چه حرفی برای گفتن دارند. آنها استراتژیست و برنامهریزانی قوی هستند. علاوه بر این انعطافپذیری بالایی هم دارند چون میدانند ارزش افزودهشان چیست و کجا میتوانند از آن استفاده کنند.
نگاه آنها به مسائل و موضوعات سیستمی است. برای آنها موقعیتِ جدید تقریباً بیمعنی است، چون با هر چه مواجه میشوند احتمالاً قبلاً بارها و بارها آن را آنالیز کردهاند و در نتیجه چیزی برایشان غافلگیرکننده نیست- این همان تعریف سیستم است.
آنها نمیتوانند موقعیتها را سیستمی نبینند، در نتیجه در طول زندگیشان عادت میکنند موضوعات و مسائل را از دریچه همین لنز نگاه کنند. به مرور زمان آنها هزاران هزار سیستم دیدهاند و در نتیجه قادرند علتالعلل و ریشهٔ اصلی و بنیادین مسائل را دریابند و صرفاً محدود به نشانهها و نواقص ظاهری نمیشوند. همین ویژگی به آنها کمک میکند وارد هر موقعیتی که میشوند بتوانند از دل آن موفقیتی کسب کنند.
–
رهبران عملگرا میخواهند در هر کاری که انجام میدهند برتر و سرآمد باشند
رهبران عملگرا تعهدی درونی برای «بهترین بودن» دارند. شعار آنها این است: «میخواهم بهترینِ بهترینها باشم.» آنها با نظم و دیسیپلین خاصی پیش میروند و از همکاران یا افراد زیرمجموعهشان انتظار دارند آنها هم به همین شیوه پیش بروند. رهبران عملگرا همیشه حواسشان به رقبا هست و تمام تلاششان را میکنند که برنده میدان رقابت باشند. آنها به راه حلهای احتمالی و جایگزین هم فکر میکنند تا در صورت لزوم شیوه و قواعد بازی را تغییر دهند یا اینکه خودشان را با قواعد جدید منطبق و همسو کنند.
نوآوریِ مداوم از نظر این رهبران امری ضروری و اجباری است؛ اگرچه نوآوری هدفِ نهایی و غایی آنها نیست بلکه ابزاری است برای رسیدن به اهداف اصلی. آنها از کنار تهدیدها احتمالی برای کسبوکارشان به سادگی نمیگذرند و همواره برای برنده بودن تلاش میکنند.
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
مشارکت شما
چقدر این خصوصیات را به خودتان نزدیک میبینید؟ آیا تجربهای در استفاده از ویژگیهایی که در این مقاله گفته شد دارید؟ (فرفی ندارد تیپ شخصیتیتان چیست، مهم این است که با مهارت خودتان آشنا شوید و بدانید کجاها بیشتر از آن استفاده میکنید)
۹ دیدگاه
خوده خودمم
عالی عالی.خدا خیرتان دهد.
آقا، entj هم همینه 😐
در مورد اینکه INTJ دوست داره درک کلی و دید بازی از مسائل داشته باشد درست هست مگر در شرایطی که دچار استرس نشده باشد.
مستقل از اینکه تیپ شخصیتی هر شخص چی هستش همه ی انسانها میتونند دچار tunnel vision بشند، به عبارتی آنقدر روی چیزی تمرکز کنند یا آنقدر به چیزی نیاز داشته باشند که دیگر چیز دیگری نمیبینند، و احتمال زیاد راه را هم برای بدست آوردن هدف اشتباه میروند و در نهایت ضربه میخورند، این تجربه برای من چند بار اتفاق افتاده.
به قول کوه نوردها کسی که مدام چشمش به قله است، جاش ته دره هست.
اقای هورداد لطفا مقالات بیشتری از infp بذارید همش از تیپای دیگست خب مقالاتی مثه این ک دقیق باشه برای infp نمیذارید اصن?
منم این تیپم. تا ۹۰درصد میتونم بگم درسته.
اما حس میکنم جنبههایی رو هم پوشش نداده.
کلا بهنظرم تستها دقیق نیستند. هرکدام از چهار عامل باید بهطور فازی درنظر گرفته بشند نه دودویی! اینطوری میبینیم خیلیهامون شخصیتهامون مرزیه.
لطفاً توجه داشته باشید این صرفاً یک مقاله کوتاه در مورد تیپ INTJ است، واضح است که شخصیت آنقدر ابعاد مختلف و پیچیدگیهای متعدد دارد که با هیچ کتابی هم نمیتوان همه جنبهها و خصوصیات یک تایپ را پوشش داد. با این حال برای آگاهی بیشتر میتوانید سایر مقالات تایپ INTJ را در سایت مطالعه کنید تا دید همهجانبهتری در مورد این تایپ به دست آورید:
http://typeshenasi.com/?s=intj
در خصوص تست MBTI و دقت آن هم قبلاً به نکاتی اشاره کردیم که میتوانید از طریق لینکهای زیر مطالعه بفرمایید:
http://typeshenasi.com/mbti-is-not-a-test/
https://goo.gl/dgzYC1
موفق باشید
تمام این آیتم ها در مورد منِ INTJ درسته..
اما ، بعضی از این آیتم ها انرژی زیادی از من می گیره.. خصوصا بخش تجزیه و تحلیل هر چیزی .
چیز دیگه ای که انرژیمو می گیره و گاهی زیاد عذابم میده..بهم ریخته شدن برنامه ریزی هام هست.به طوری که دارم تمرین می کنم که زیاد هم با برنامه ریزی پیش نرم..که خب در واقع انگار دارم خودم رو دور میزنم.
بخاطر شرایط کاری و وجود افراد P در اطرافم واقعا باید این انعطاف رو داشته باشم..از طرفی مسئولیتم ایجاب می کنه که برنامه ریزی دقیق داشته باشم..و وقتی برنامه من توسط افراد p بهم میریزه..عصبی میشم و خب طبعا آسیب میخورم.
ممنون میشم اگر راهکاری برای کمتر کردن این تنش ها برای تایپ من سراغ دارید بفرمایید.
و در آخر سپاس بابت تمام مهربانی ها.
یاسمن گرامی، ممنون که تجربه تون را بازگو کردید.
در خصوص بخش پایانی دیدگاهتان، بفرمایید چه مواقعی و به چه شکلی برنامه شما توسط افراد P به هم میریزه؟ اگر مثال ملموسی در این زمینه مطرح بفرمایید طبیعتاً راحتتر میشه در این خصوص نظر داد.