در این مقاله قصد داریم تیپ شخصیتی یکی از بزرگان علم مدیریت که به او لقب پدر مدیریت نوین را دادهاند با هم بررسی کنیم.
پیتر دراکر (Peter Drucker) نظریهپرداز و دانشمند علوم مدیریتی و شخصی فوقالعاده اثرگذار در این حوزه به شمار میآید که در مورد موضوعات زیر مقالات بسیار زیادی را به نگارش در آورده است:
- روشها و شیوههای مختلف مدیریتی
- مدیریت اثربخش در مقابل مدیریت ناکارآمد
- نتایج و دستاوردهای مثبت یا منفی یک مدیر
اگر مدیر هستید یا به نوعی قصد دارید به شیوههایی اثربخش خودتان یا دیگران را مدیریت کنید، مطالعه استراتژیهای پیتر دراکر در این خصوص به شما کمک زیادی خواهد کرد.
از طرفی پیتر دراکر یکی از نمونههای خیلی خوب تیپ شخصیتی INTJ است که دیوید کِرسی به این تیپ لقب «مغز متفکر» (Mastermind) را داده است و در برخی مقالات از این تیپ به عنوان «Pragmatic Leader» یاد میشود.
قبل از هر چیز بیایید ببینیم منظور از Pragmatic Leader چیست و دیوید کِرسی برای چه این لقب را به INTJها داده است. به این تعریف توجه کنید:
تلاش برای حل کردن مسائلِ واقعی، در یک موقعیتِ واقعی به کمک روشهای منطقی و عقلانی و نه صرفاً اتکا به ایدهها و نظریات
در نتیجه و با توجه به این تعریف ما در سایت تیپشناسی نوین معادل «رهبر نتیجهگرا» را برای این عبارت استفاده میکنیم. دقت کنید این عنوان با توجه به تعریفِ بالا در نظر گرفته شده است و نه ترجمه عبارت Pragmatic.
کرسی معتقد است INTJها از نظر جمعیتی کمتر از ۲ درصد کل جمعیت را تشکیل میدهند اما اغلب جزو افراد شایسته و نخبهای قرار میگیرند که تأثیرات قابل توجهی را روی دنیای اطرافشان میگذارند.
۱. به خاطر نگرش کلانی که به مسائل دارند، فهم و بینشِ خوبی به دیگران ارائه میکنند
وقتی شخصی در حال تحقیق و پژوهش است احتمالاً دارد روی موضوع یا زمینهای مشخص مطالعه میکند، اما تحقیقات پیتر دراکر در حوزه مدیریت اساساً قبل از ایجاد یک رشته واحد به نام «مدیریت» انجام میشد. در واقع دراکر زمانی که هنوز رشتهای به نام مدیریت وجود نداشت و شکل نگرفته بود داشت در این حوزه تحقیق میکرد.
او اولین کسی بود که به شکل نظاممند و با روشی مشخص به مطالعه، تحلیل، تفسیر و فرمولبندی روشهایی برای مدیریتِ منابع به منظور کسبِ نتایج بهتر پرداخت. او پس از سالها فعالیت در این زمینه و انتشار آثار متعدد و برگزاری کلاسهای درس فراوان میراثی ماندگار و ارزشمند برای استادان دانشگاه، نویسندگان، مشاوران و دانشجویان حوزه مدیریت به جای گذاشت.
یک بار یکی از اساتید حوزه مدیریت در مورد او گفت: «به شکل تعجبآوری سخت است اگر بخواهید یک مفهوم مدرن مدیریتی را پیدا کنید که دراکر در تشریح یا خلق آن نقشی نداشته است.» او در کتاب The Practice of Management-1954 به خوبی و با دقت بالایی فضای کسبوکار آمریکای آن زمان را شرح داده است. کاری که تا قبل از آن در هیچ کتاب دیگری انجام نشده بود و اولین در زمان خودش بود.
از دراکر پرسیدند چرا این کتاب را نوشتی؟ او در پاسخ گفت: «چون تا آن زمان هیچ کتابی در زمینه مدیریت نوشته نشده بود. بیش از ۱۰ سال است که دارم در این زمینه تدریس میکنم و مشاوره میدهم اما هیچ منبع و مرجع شاخصی در این رشته وجود نداشت. بنابراین نشستم و شروع به نوشتن کتاب کردم.»
۲. مفاهیمی که توضیح دادنش برای دیگران سخت است را به روشنی توضیح میدهند
در این مقطع زمانی که ما در آن زندگی میکنیم هر کداممان به راحتی میتوانیم به کتابخانهای برویم و به میزان قابل توجهی از منابع در زمینههای مدیریت، رهبری، استراتژی کسبوکار دسترسی داشته باشیم. هزاران مقاله در مورد عملکرد سازمانهای پیشروی قرن ۲۰ و ۲۱ نوشته شده است و راهکارهای اثربخشی و عملکرد موفق آنها را تشریح کرده است.
نکتهای که پیتر دراکر را تبدیل به فردی خاص میکند این است که اگر سری به کتابها و آثار او بزنید راهکارهایی پیدا میکنید که دقیق، کاربردی و قابل اجراست و حتی همین الان هم به فهمِ بهتر ما از فضای مدیریت و کسبوکار منجر میشود و قدیمی و منسوخ نشده است.
جالبتر اینکه پیتر دراکر زمانی مشغول نوشتن این کتابها و آثارش بود که هیچ کسِ دیگری در دنیا این کار را نکرده بود و رفرنس یا مرجع مشابهی در این خصوص وجود نداشت.
۳. میتوانند بر اساس مشاهداتِ فعلیشان، نتایجِ بلند-مدت را با دقت پیشبینی کنند
دراکر استراتژیهایی را معرفی کرد که در یک بازه زمانی حدوداً هفتاد ساله به غولهای مدیریتی و کسبوکار دنیا کمک کرده بود تا فهمِ بهتری از اثربخشی در کسبوکار به دست بیاورند. او میدانست یک غول مدیریتی در یک سازمان پیشرو چه وظیفه مهم و حساسی دارد، او این نقش را خیلی خوب میشناخت اما جالب اینجاست که خودش علاقهای به تصاحب این عنوان برای خودش نداشت.
در عوض او ترجیح میداد یک مشاهدهگر دقیق باشد و در مورد مفهوم اثربخشی تحقیق و مطالعه کند و دقیقاً به دلیل همین رویکردِ اوست که ما امروز به مجموعهای بزرگ و ارزشمند از آثار او دسترسی داریم.
ایدهها و نظریات پیتر دراکر را در هر سازمانِ موفق و بابرنامه میتوان دید، تأثیرگذاری چنین آدمی را چطور میشود اندازهگیری کرد؟ اگر بخواهیم خیلی پایهای به مسئله نگاه کنیم میشود گفت دامنه تأثیرگذاری پیتر دراکر به هر کدام از ما که امروز در یک سازمان مشغول فعالیت هستیم گسترش یافته است.
دراکر به دلیل نوع بینش فوقالعادهای که داشت به خوبی توانسته بود پیشبینی کند که سالها بعد یک محیط کاریِ مفروض به چه شکل خواهد بود و چه روندی طی خواهد شد تا محیطهای کسبوکار به شکل امروزیشان در آیند.
۴. نظرات، ایدهها و راهبردهایشان را به شکل نوشتاری یا از طریق تدریس به دیگران انتقال میدهند
پیتر دراکر در طول مدت زندگیاش ۳۹ کتاب نوشت و رکورددار انتشار مقاله در نشریه معتبر کسبوکار هاروارد است. او بیش از هر چهره شاخص دیگری در این نشریه مقاله منتشر کرده است. به همین ترتیب ایدههای هیچ اندیشمندی به اندازه دراکر در وال استریت ژورنال مورد اشاره قرار نگرفته است.
نشریه Business Week در مورد او نوشت: «پیتر دراکر باسابقهترین نویسنده ما در حوزه مدیریت کاربردی و بنگاههای اقتصادی در آمریکا است.» او موفق شد ۲۵ مدرک دکتری افتخاری از دانشگاههای کشورهای مختلف مثل آمریکا، بلژیک، چک، انگلیس، اسپانیا، سوئیس و … دریافت کند. ضمن اینکه نام او به عنوان چهره ماندگار در تعدادی از مشهورترین تالارهای مشاهیر آمریکا قرار گرفته است. او موفق شد در سال ۲۰۰۲ بالاترین جایزه مدنی ایالات متحده با عنوان «نشان افتخار آزادی» را از دستان رئیس جمهور وقت آمریکا (جورج بوش) دریافت کند.
۵. در راهنمایی و هدایت رهبران سازمانها فوقالعاده مسلط و توانمند هستند
مثلی هست که میگوید: «در سرزمین کورها، فردی که با یک چشم میبیند پادشاه است.» احتمالاً قسمتِ ناگفتهٔ این مَثَل این است:«در بین نزدیکان آن پادشاه، مشاور یا وزیری هست (استراتژیست) که میتواند با دو چشم ببیند.» در مدت زندگی دراکر هیچ شخصی به اندازه او از جانب رهبران بزرگ سازمانهای موفق برای مشاوره دعوت نمیشد. اغراق نیست اگر بگوییم هیچ رهبر فکری به اندازه پیتر دراکر به پیشبرد بحثها و تحقیقات در زمینه مدیریت سازمانی کمک نکرده است، میشود گفت او در این زمینه تقریباً تنها و پیشتاز بود. به او لقب «تأثیرگذارترین و پر مخاطبترین متفکر در رشتههای مدیریت و کسبوکار را داده بودند.» جک ولش، مدیرعامل افسانهای جنرال الکتریک در مورد پیتر دراکر گفته بود: «شکی نیست که او بزرگترین اندیشمند مدیریت در قرن اخیر بوده است.»
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
۶ دیدگاه
سلام.ممنون که مثل همیشه کاربردی بود
فکر کنم درست دقیق متوجه نشدم که کدوم ویژگی دراکر مبین ترجیح T بر F هست؟
شاید پاسخ این باشه که همینکه پیتر دراکر در حوزه مدیریت از جمله نخبگان و نظریه پردازان بوده کافیه تا T لقب بگیره ولی من که خودم INFJ هستم در تنهایی و حتا در نوشتن بشدت شخصیت منطقی و T از خودم بروز میدم.
سلام جناب صدیق، تشکر از همراهیتون؛
بله به طور مستقیم اشارهای به ترجیحات نشده، من با ایدهی شما موافقم که زمینه و حوزه مطالعاتی پیتر دراکر میتونه سرنخ خوبی در این خصوص باشه.
سلام
مقاله بسیار زیبایی بود بسیار جای تشکر و قدردانی دارد که مطالب را به صورت کامل جمع آوری وارایه شده. این مقاله به ما intj ها در شناخت توانایی ها و پیدا کردن چشم انداز های جدید کمک فوق العاده ای می کند و در پیدا کردن مسیر واقعی مان بسیار کمک می کند خانم پیرسون در کتاب بیداری قهرمان درون جایی پرسیده بود آیا هویت و شغل مناسب خود را پیدا کرده اید؟ و من امروز به عنوان یک intj میبینم که شغل مشاوره و نویسندگی از جمله شغل های مناسب است که می تواند در پیدا کردن هویت مناسب نیز مرا کمک کند . باز هم سپاس
سلام آقای فهیمی عزیز، خوشحالم که همراهمون هستید. اینجور کامنتها از همراهان قدیمیمون بسیار برام ارزشمنده.
موفق باشید
سپاس فراوان از شما استاد عزیز که این همه در نشر این دانش متحمل زحمت میشوید
ممنون،اين مشخصات را با شخص ديگرى هم تيپ آقاى دراکر مقايسه کردم،شباهت بسيار زيادى داشت