زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۶ دقیقه
از قسمت قبلی را بحثی را آغاز کردیم و بنا شد در مورد خصوصیات کلی و ویژگیهای عمومی تیپ شخصیتی ISFP صحبت کنیم.
گفتیم ISFPها نسبت به تیپهای شخصیتی دیگر سهمِ کمتری از محتوا را به خودشان اختصاص میدهند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم کمی بیشتر با خصوصیات این تیپ آشنا شویم.
در قسمت قبل گفتیم که ISFPها به ورودیهای حسی که از محیط اطراف دریافت میکنند توجه و دقت زیادی دارند. علاوه بر این گفتیم که این تیپ بر خلاف آنچه تصویر میشود میتواند تواناییهای شهودی بالایی هم داشته باشد و خصوصاً در اوقات استراحت و تفریح به خوبی از قدرت شهودیشان استفاده میکنند.
در پایان هم گفتیم که ISFPها احساساتشان را درونریزی میکنند و در مورد عواطف عمیقشان فقط با نزدیکان و کسانی که کاملاً به آنها اعتماد دارند صحبت میکنند.
در این قسمت میخواهیم این بحث را ادامه دهیم و مواردی بیشتری را بررسی کنیم.
*-* *-* “۴۵”]
۴. ISFPها باید مراقب تنش و فرسودگی عاطفی باشند
گفتیم ISFPها احساساتِ عمیقشان را درونریزی میکنند و در صورتی که از کسی عصبانی یا ناراحت باشند ترجیح میدهند موضوع را نزد خودشان نگه دارند و به طور مستقیم خشم یا دلخوریشان را ابراز نکنند.
از طرفی بر اساس پژوهشی که توسط بنیاد مایرز-بریگز انجام شده، ISFPها در توانایی درک احساسات، رنج و نگرانی دیگران رتبه اول را به خودشان اختصاص دادهاند.
ISFPها از خودشان توقع بالایی دارند و دوست دارند برای رفع ناراحتی و رنج دیگران کاری انجام دهند به همین دلیل هم هست که بسیاری از افراد این تیپ در مشاغل خدماتی یا مشاغل حوزه سلامتی، پزشکی و رسیدگی به دیگران (مثل پرستاری) ظاهر میشوند. از این طریق یک ISFP میتواند احساساتِ عمیق خودش را متوجه نیازهای بیماران کند.
در نتیجه بسیار مهم است که ISFPها به نیازهای خودشان هم توجه داشته باشند و به اندازه کافی به فکر خودشان و اولویتهای شخصیشان هم باشند تا بیش از اندازه از نظر احساسی درگیر نیازهای دیگران نشوند و در این زمینه تعادل را رعایت نمایند.
*-* *-* “۴۵”]
۵. آنها Fهای واقعگرا هستند
بسیاری از افرادِ ناآشنا و ناآگاه نسبت به تئوری MBTI خیال میکنند که وقتی داریم از فردی با ترجیح احساسی (F) صحبت میکنیم احتمالاً منظور ما کسی است که بیش از اندازه عاطفی است، ثبات احساسی ندارد و دمدمی مزاج است. در حالی که همه این تصورات اشتباه است. خصوصا در مورد ISFPها چنین تصوراتی اصلاً صحیح نیست.
ISFPها به دلیل کارکرد دومشان که حسی برونریزی شده (Se) است، دیدگاهی واقعگرایانه دارند و نگاهشان معطوف به کاربردهای عملی و واقعی است. به همین دلیل هم هست که در مشاغلی مثل پزشکی و پرستاری، کسبوکار و مشاغل مجری قانون (پلیس و …) خیلی خوب عمل میکنند. چون در لحظه میتوانند با بحرانها مواجه شوند، سریع فکر کنند و تصمیم بگیرند و راه حلی عاقلانه برای مسائل پیدا کنند.
*-* *-* “۴۵”]
۶. کشور نیوزلند از لحاظ آماری بیشترین تعداد ISFPها را دارد
بر اساس پژوهشهای آماری که بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۸ انجام شده است، کشور نیوزلند بیشترین تعداد ISFPها را در مقایسه با سایر کشورها در خود جای داده است. به طوری که در این کشور ISFPها ۶/۶ درصد کل جمعیت را به خودشان اختصاص دادهاند. در حالیکه در ایالات متحده آمریکا این رقم برابر با ۴/۵ درصد جمعیت است.
*-* *-* “۴۵”]
۷. بسیاری از موزیسینها، کمدیکارها و صحنهگردانها ISFP هستند
اجرا کردن و مهارت در سرگرم کردن دیگران یکی دیگر از خصوصیات ISFPهاست. آنها به صورت ذاتی اهل سرگرمی و فان هستند و در اجرا و صحنهگردانی هم مهارت دارند. کار اجرا و نوازندگی به ISFPها اجازه میدهد تا عمیقترین عواطف و ارزشهایشان را از این طریق بیان کنند.
از طرفی این سبک کارها ترجیح S آنها را هم درگیر میکند. به کمک ترجیح S، این تیپ متوجه و مراقب نیازهای در لحظه است و لازم است کاملاً از نظر ذهنی در لحظه حال باشد. آگاهی در لحظه و هوشیاری نسبت به حواس (sense) چیزی است که ISFPها در آن فوقالعاده هستند و در فعالیتهایی مثل رقص، تئاتر، نمایش، بازیگری، اجرا و صحنهگردانی نمود پیدا میکند.
*-* *-* “۴۵”]
۸. ISFPها خیلی در قید و بند سنتها و هنجارها نیستند
ممکن است خیلی از افراد ترجیح S را با پایبندی به سنتها و ارزشهای قدیمی مرتبط بدانند اما لزوماً چنین نیست و ISFPها اغلب ترجیح میدهند خارج از چارچوبهای بیرونی و هنجارهای معمول زندگی کنند.
ISFPها معمولاً افراد مستقلی هستند و دوست دارند کارها را به شیوهٔ مورد پسند خودشان انجام بدهند. به عنوان مثال در یک پژوهش محلی که روی ترجیحات تحصیلی افراد انجام شده، افراد با تیپ ISFP با اختلاف زیاد نسبت به سایر تیپها «آموزش مستقل» را به آموزشهای روتین در دانشگاهها و مدارس ترجیح دادهاند. در حالی که بسیاری از تیپها «آموزش مستقل» را ناکارآمد و پر ریسک ارزیابی کردهاند.
*-* *-* “۴۵”]
۹. اغلب ISFPها در کارهای هنری فوقالعاده خوب ظاهر میشوند
ISFPها حس زیباییشناسی و درک بصری بالایی دارند، آنها دوست دارند در محیط اطرافشان شاهد این زیبایی باشند. مثلاً گلآرایی محیط، تزئین و زیباسازی و چیدمان منزل از کارهای مورد علاقه آنهاست.
خصوصاً ISFPها در سروکله زدن با وسایل خیلی خوب هستند و تسلط و مهارت بالایی در استفاده از ابزار و ادوات مختلف از خودشان نشان میدهند. مثل کار کردن با قلممو، قیچی، فرچه یا وسایل باغبانی.
*-* *-* “۴۵”]
۱۰. تمرکز آنها بیش از اینکه بر حرف زدن باشد، بر عمل کردن و اقدام است
بر خلاف تیپهایی که کارکرد احساسی برونریزی شده دارند و در مورد احساسات و عواطفشان حرف میزنند، ISFPها احساساتشان را نزد خود نگه میدارند و خیلی در موردشان حرف نمیزنند.
آنها مهر و محبت خودشان را به شکل عملی و با کمک کردن به دیگران نشان میدهند نه لزوماً به شکل گفتار و ابراز احساسات. به طور کلی ISFPها حامی و پشتیبان عزیزان و اطرافیانشان هستند و برای کمکرسانی به آنها به دنبال یک اقدام عملی و نتیجه ملموس و واقعی میگردند.
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
مشارکت شما: کدام یک از این ویژگیها را در تعامل با تیپ ISFP پررنگتر دیدهاید؟ اگر خودتان ISFP هستید کدام یک از این موارد را بیشتر و دقیقتر تجربه کردهاید؟ لطفاً در قسمت کامنتها و پایین همین پست نظرتان را برای ما و سایر دوستانتان بنویسید.
۱۷ دیدگاه
سلام میخواستم بگم این ها همشون درست بودن و من خودم یک فرد ISFP هستم همش درمورد من درست بود و اینم اضافه بکنم که من اصلا شخصی اجتماعی نیستم و بسیار کم حرف هستم بیشتر موقع ها دیگرا کسانی هستن که نزدیک من میشوند هر چند که من رفیق زیادی ندارم و فقط یکی رو دارم و ترجیح میدم که یه دونه دوست داشته باشم اما خیلییی باهاش صمیمی باشم از مطالبتون خیلی خوشم اومد همشون درست بود خیلی ممنونم از مطالب خوبتون 💙💗
سلام اول می خوام بابت مطالبت عالیتون ازتون تشکر کنم و بعد
همه چی درست بود خیلی خیلی
دوستانم تا به حال منو به خاطر شخصیتم ترک کردن و منو نابود کردن. این باعث شده حس کنم هیچکی رو ندارم و حس می کنم جز خدا کسی رو ندارم و هیچکی درکم نمی کنه رفتارم برای بقیه عجیبه و یک موجود عجیب براشون حساب میشن. من با همشون فرق دارم ولی این شخصیتمه ولی باعث شد به خاطرش از دوستام رانده بشم. حس می کنم نا مردیه که تو آنقدر به یک شخص توجه می کنی و حمایتش می کنی اما اون هیچ ارزشی برات قائل نیست. من خیلی انتظارم ا. خودم بالای خیلی. اما توش نا توانم. حس می کنم به هیچ دردی نمی خورم. کاش تو این دنیا نبودم و مزاحم بقیه هم نمی شدم
بازم ممنونم ازتون خیلی ممنون
و ممنونم که حداقل یکم تونستم خودم رو خالی کنم و هزار تا ممنونم
سلام محدثه عزیز،
«به درد بخور» بودن رو لزوماً در کارهای بزرگ و رؤیایی و خارقالعاده جستجو نکنید. گاهی قدمهای کوچک یا فعالیتهایی که مورد علاقهی شماست میتونه حس قولالعادهای از رضایت و مفید بودن به شما بده. برای خودتون کارهای کوچیک و مختصر انجام بدید و بعد حجم این کارها رو رفتهرفته اندکی بیشتر کنید. کتاب چیرگی نوشته رابرت گرین میتونه بهتون کمک کنه.
برای شروع پیشنهاد میکنم دنبال یادگیری یک مهارت و پرورش علاقهمندیهاتون باشید.
شاد و رو به رشد باشید
سلام اول می خوام بابت مطالبت عالیتون ازتون تشکر کنم و بعد
همه چی درست بود خیلی خیلی
دوستانم تا به حال منو به خاطر شخصیتم ترک کردن و منو نابود کردن. این باعث شده حس کنم هیچکی رو ندارم و حس می کنم جز خدا کسی رو ندارم و هیچکی درکم نمی کنه رفتارم برای بقیه عجیبه و یک موجود عجیب براشون حساب میشن. من با همشون فرق دارم ولی این شخصیتمه ولی باعث شد به خاطرش از دوستام رانده بشم. حس می کنم نا مردیه که تو آنقدر به یک شخص توجه می کنی و حمایتش می کنی اما اون هیچ ارزشی برات قائل نیست. من خیلی انتظارم ا. خودم بالای خیلی. اما توش نا توانم. حس می کنم به هیچ دردی نمی خورم. کاش تو این دنیا نبودم و مزاحم بقیه هم نمی شدم
بازم ممنونم ازتون خیلی ممنون
و ممنونم که حداقل یکم تونستم خودم رو خالی کنم و هزار تا ممنونم
منم یه ISFP هستم… این خصوصیت که در عین اینکه احساساتی هستم کاملا واقع گرام و اینکه واقعا خیلی زودتر از بقیه متوجه پنهانکاری ها در مخاطبم میشم ولی ازش استفاده نمیکنم و اینکه سخت ترین کاری که ازم میخوان اینه که راجع به احساساتم حرف بزنم وقتی که در اوج ناراحتی هستم،وقتی که به ظاهر خاموشم حواسم به همه جا هست و اصلا علاقه مند نیستم که درجمع خودم رو نشون بدم و توجه دیگران رو به خودم جلب کنم
به خاطر یه شباهت هایی که با تایپ ISFP تو خودم دیدم، تو تایپ شخصیتیم شککردم (INFP). این دو تا شخصیت تو چند تا چیز با هم مشترک بودن و احساس کردم بهتره مقاله ها و توضیحات تیپ ISFP رو هم بخونم. وقتی رادیو MBTI و مقاله ها رو بررسی کردم به ایننتیجه رسیدم که این تیپ خیلی بیشتر از INFP به من میخوره. ارزش های شخصی و استرسشون که یکسانه ولی شهود و درک ذاتی زبان بدن و طبع زیبایی شناسی من انقدر با نوشته ها و توضیحات همخوانی داشت که فکر میکنم من هم دچار همون اشتباه شهودی بودن شدم یعنی خودم رو با IN ها اشتباه گرفتم.
من علاقه ی زیادی به مطالب انتزاعی و تئوری و روانشناسی دارم ولی یه مسالهای من رو مجاب کرد که شاید S باشم، که وقتی نمیتونستم مطالب رو توی زندگی خودم به کار ببرم یا شکل عملی بهش بدم، از مطلب زده میشدم و بی فایده میدونستمش اما از طرفی آدمی رویاپرداز هستم و ایده های زیادی تو ذهنم هست و اغلب از دنیای واقعی دور میشم و توی فکر وخیال میرم. ولی این قسمت از توضیحات ISFP درباره برون ریزی خشم و احساسات خیلی خیلی زیاد درباره ی من صادقه و بینهایت عذیتممیکنه. یعنی هیچوقت نشده که وقتی کسی به شدت عصبانی یا ناراحتم میکنه، من هم همون لحظه عصبانیت یا ناراحتیم رو به شکل شفاف ابراز کنم. اغلب فقط یه اخم کوچیک یه بی حسی توی چهره ام یا سر و صدا راه انداختن با وسایلمثل کوبیدن در. همین باعث استرس زیاد من میشه و نمیدونم چرا نمیتونم همون لحظه نشون بدم به طرف مقابل که بیش از حدی که فکرش رو میکنه ناراحت یا عصبانیم کرده و چقدر بد نقاط ضعف من رو هدف گرفته.
مساله دوم اینکه گفتید SP ها علاقه زیادی به کامنت گذاشتن، حرف زدن از تجربه های شخصیشون و بودن تو فضای MBTI ندارن ولی من اصلن اینجوری نیستم یعنی همیشه هرجایی علاقه دارم به کامنت گذاشتن، تعریف کردن تجربه ی شخصیم و جدا از همهی اینها علاقه ی زیادی به بحث MBTI و شخصیت شناسی دارم.
این تضادها باعث شده بین دو شخصیت INFP و ISFP گیر بیوفتم. خیلی برام شوکه کننده بود که وقتی شخصیتی که باهاش داشتم مقاله میخوندم و به اصطلاح داشتم باهاش انس میگرفتم یک دفعه تبدیل به شخصیت دیگه ای بشه که خیلی به من میخوره.
در آخر تنها خواسته ی من این بود که تفاوت های بارز دو تیپ INFP وISFP رو بیان کنید.
ممنون.
سلام
اینکه شما میگین علاقه ی زیادی به کامنت گذاشتن ندارید و اینکه میگین زیادی تخیل میکنین کاملا با isfp متضاد هست.
اینو به عنوان یه isfp میگم.
من به عنوان ISFP با اکثر مطالب بیان شده در این مقاله موافقم. درون ریزی احساسات، ابتدا به فکر دیگران بودن، عدم علاقه به صحبت در مورد احساساتم مگر در شرایط خاص و افراد خاص، مٌصر به انجام کارها به روش دلخواه خودم، واقع گرایی در عین داشتن احساسات قوی،
ضمن اینکه دلیل سهم کم این تیپ شخصیت نسبت به سایرین را تضاد های درونی موجود در این افراد می دانم که شاید تحت شرایط خاصی باعث شکل گیری این نوع شخصیت می شود.
(با سپاس از نویسنده مقاله، بنده به علت ISFP بودنم زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم اما به دلیل ISFP بودنم نوشتن این چند خط را کمک به نویسنده و احترام به وی دانستم!!!! نمونه ای از تضاد!)
ممنونم از دیدگاه ارزشمندتون امیر گرامی، قطعاً کمک بزرگی به ما کردید برای شکل گیری یک آرشیو خوب و ارزشمند برای استفادهٔ کسانی که بعدها به جمع ما خواهند پیوست.
موفق باشید
سلام ممنون از مقاله بسیار مفید شما
منم بعنوان یک isfp میخام بگم کاملا درست گفتید من خیلی اهل کامنت گذاشتن نیسم، یه موسیقی سنتی و مخصوصا سازهای عرفانی علاقه دارم، به شدت احساساتم درون ریزی میکنم، به یادگیری بسیار علاقه دارم اما به شیوه خودم و مستقل، حلقه دوستام بسیار محدوده،خیلی دوست دارم از راه بهتر کردن زندگی دیگران و خدمت به بشریت به درآمد برسم و تاثیر گذار باشم، به طبیعت گردی بسیار علاقه دارم، از علافی و بیکار بودن به شدت متنفرم و زود حوصله ام سر میره
سلام محمد گرامی، ممنون که از تجربهتون برامون نوشتید.
موفق باشید
سلام محمد، یه سوال داشتم، شما با جزییات مشکلی ندارید؟ مثلا اگر سر کلاس با جزییات زیادی از یک مورد بمباران بشید چکار می کنید؟
مطلب اموزنده و خوبی بود، دمتون گرم …
به عنوان یک isfp:
موافقم اینکه توقع مون از خودمون بالاس و دوست داریم کمک کنیم ولی بهتره لذت کمک کردن رو هم به بقیه بدیم تا بتونین بهمون کمک کنن و فقط سرویس ندیم گاهی هم سرویس گیرنده باشیم.
با اینکه F هستم ولی خیلی تصمیماتم رو منطقی میگیرم.
کلی نگرم و شاید به جزئیات توجه ندارم،
موفقیت ها و اهداف رو کلی و بزرگ میبینم و این باعث میشه تا حس خیلی خوبی از رسیدن به موفقیت های کوچیک نداشته باشم و اونها رو وظیفه بدونم و خوشحالم نکنه.
کلیات ادم رو میبینم و به جزئیاتشون توجه ندارم و همین باعث میشه اکثر ادم رو خوب ببینم و باهاشون مشکلی نداشته باشم.
توی انجام کارها نظم ندارم و طبق برنامه ریزی عمل نمیکنم و زمانم رو هدر میدم و در نتیجه کارهای بااهمیت رو نمیرسم که انجام بدم.
کارها رو نصفه و نیمه انجام میدم و بعد از مدتی ولش میکنم.
کارها رو پشت گوش میندازم، و بعضا کارهایی که زمان زیادی هم نمیبرن انجامشون ولی اهمیتشون زیاده (کلا زیاد جدی نمیگیرم مسائل رو)
رفتاری صمیمی و دوستانه دارم، توی جمع ترجیح میدم با بچه ها بازی کنم تا پای صبح های بزرگترها بشینم.
نقش اول و عمل کننده نیستم و بیشتر نقش دوم رو خوب بازی میکنم.
زیاد تحلیل میکنم و باعث میشه دیر قاطعیت داشته باشم توی تصمیم گیریها.
شنونده خوب هستم ولی خب بدون بازخود …
زود حوصلم سر میره و از الافی بدم میاد …
روزانه نیاز به خلوت و ارامش دارم برای فکر کردن و شارژ شدن …
وقتی خصوصیتی رو ندارم و بقیه انجام میدن باعث میشه بره رو مخم …
کارهای عملی و دستی و فعالیت های هنری و گردشی و طبیعت و موسیقی رو دوست دارم …
در ارتباط با افراد برونگرا خوب نیست خیلی رو حرف هاشون فکر کنیم و تحلیل کنیم اونا گاهی حتی فقط بلند بلند فکر میکنن و بجای تحلیل بهتر هرچه به ذهن میاد باهاشون درمیون بزارین.
و …
لذت بردم از دیدگاهتون شاهین عزیز؛ خوشحالم که تا این اندازه دقیق با ما از تجربیات خودتون گفتید. ممنون که همراه ما هستید.
با سلام و درود فراوان خدمت شما مدیریت محترم سایت خوب تایپ شناسی
من به عنوان فردی از تیپ isfp به نمایندگی از همه ی هم تیپ های isfpخودم از شما تشکر می کنم که تونستین همانند مقاله اول ما رو اینقدر دقیق توصیف کنین
خیلی ممنون،واقعا شناخت تیپ ما نسبت به بقیه تیپ ها کمی مشکلتره و اینجور مقاله ها در مورد تیپ isfp می تونه ما رو بیشتر و بهتر به دیگران معرفی کنه ?
من به عنوان یک خانوم از تیپ خودم خیلی راضی هستم
تیپ isfp از خوش قلبی خودش به خودش می باله. از اینکه حامی و گستراننده ی صلح و دوستیه به خودش افتخار می کنه و هرچقدر بتونه خوب باشه و دیگران رو شاد کنه از خودش راضی تره.
ما عاشق صلح و صفا و خوشگذرانی در کنار عزایزانمون هستیم. دوستان ما می تونن از روحگرم و لطیف ما آرامش بگیرن،ما دلسوز و خیرخواه هستیم… قابل اتکا و مورد اعتماد و بسیار وفادار و حمایت کننده
نقطه قوت و افتخار تیپ ما مهربونی ذاتیمونه ،که با فروتنی و بدون ریا به دوستانمون تقدیم می کنیم.
البته ما یا بهتره عنوان کنم من
به شخصه فشارهاایی هم از طرف نوع تیپ خودم به خودم وارد می بینم از جمله:
۱.خجالتی بودن
۲.قدرت ابراز وجود پایین
۳. قدرت دفاعی پایین از نقطه نظرات خودم
۴.اجازه سو استفاده دیگران یا به عبارتی نابلد بودن قدرت دفاعی استراتژیک از حقوق خودم
۵.نداشتن تحکم کافی
۶.حساس بودن و دلنازکی بیش از اندازه که با قدرت دفاعی پایین باعث میشه حس مظلومیت بهت وارد بشه
و…. خلاصه هستن چیزهایی که باعث نارضایتی
هم باشند که ما رو کمی سردرگم می کنن
و باعث میشن ما کمی از دیگران دوری کنیم و حصارهای اطراف خودمو بیشتر کنیم تا بلکه بتونیم اینجوری خودمونو از آزار دیگران حفظ کنیم
سلام، چقدر عالی نوشتید، باعث افتخار ماست که خوانندگان سایت اینقدر دقیق و با جدیت مطالب را دنبال میکنن. ممنون که برای ادامه راه دلگرممون میکنید.
چقدر قشنگ توصیف کردید منم دقیقا همین طوریم!