تیم بهتری بسازید!( قسمت اول؛ عملگراها)
بر طبق مدل تیمسازی بِلبین و تطبیقِ آن با تیپهای MBTI
تا به حال با تیمی باانگیزه کار کردهاید که وظایفشان را به موقع انجام میدهند و باعث میشوند که کل پروژه از ابتدا تا انتهای آن به کاری لذتبخش تبدیل شود؟ و یا برعکس، تا به حال با تیمی کار کردهاید که بااستعداد باشند، روحیهی کار گروهی داشته باشند، و تمام عناصر لازم برای موفقیت مهیا باشد، با این وجود هیچ چیز درست پیش نرود؟
اگرچه رهبران و مدیران معمولا تلاش میکنند تا شایستهترین افراد را استخدام کنند، داشتنِ تیمی با تحصیلات عالی و استعداد زیاد، موفقیتِ پروژه را تضمین نمیکند. اکنون سوال این است که چرا در شرایطی که اعضا تمامِ مهارتهای لازم را دارند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که تیم به همان شکل که باید، خوب عمل کند؟
نقشهای مدلِ بلبین چیست؟
برای دههها، سوالی که در مقدمه پرسیده شد، رهبران و مدیران را به خود مشغول کرده و همچنان پرسشِ بسیاری از شرکتها در سرتاسر جهان است. دکتر مِرِدیت بِلبین محقق انگلیسی و نظریهپرداز علمِ مدیریت، در دهه ۱۹۷۰ در کالج مدیریت هِنلی تلاش کرد تا به این پرسش پاسخ دهد. در طول یک دورهی ۱۰ ساله، دکتر بِلبین پژوهشی وسیع را در زمینهی تیمها و مدیریت شغلی رهبری کرد تا تعیین کند شکستها و موفقیتهای تیم، تحتتاثیرِ چه فاکتورهایی هستند.
دکتر بِلبین آزمایش خود را با تقسیم کردن تیمها بر اساس ظرفیت عقلانیشان آغاز کرد. او پیشبینی کرده بود که تیمهایی با سطح عقلانیت بالا، روی هم رفته عملکرد بهتری نسبت به تیمهایی با عقلانیت پایینتر دارند. اما نتایج، چیز دیگری نشان دادند؛ این تیمهای عقلانی گاهی خوب و گاهی بهتر از خوب عمل میکردند.
دکتر بِلبین تصمیم گرفت سازمانی متفاوت را بر اساس فاکتورهای دیگری مثل اخلاق حرفهای، شخصیت و ترجیحات رفتاری امتحان کند. او بعد از تکرار زیادِ آزمایشش، کشف کرد که تیمهایی با بهترین سطح عملکرد، اعضایی با رفتارها، نقشها و رویکردهای حل مسئلهی متفاوت داشتند که بین آنها تعادل برقرار کرده بودند.
دکتر بِلبین توانست ۹ دستهی جداگانه از رفتارها را مشخص کند که آنها را “نقش” نامید. این نقشها به ۳ گروه تقسیم شدند: عملگراها، مردمگراها، تفکرگراها. هر کدام از اینها نقاط قوت خاص خودشان و نقاط ضعفی به اصطلاح مجاز دارند، که هر دو باعث تعادلِ نقشهای دیگر در فضای تیم میشوند.
امروزه، مدل بِلبین در ۴۰ درصدِ ۱۰۰ شرکت برتر انگلستان، سازمان ملل، بانک جهانی، و سازمانهای بیشمار دیگری در سرتاسر جهان استفاده میشود.
چگونه آن ۹ نقش سنجیده میشوند؟
مدل تیمسازی بِلبین که برای سنجش ساخته شده است، تا حدی یادآورِ مدل شخصیتی مایرز و بریگز است. شرکتکنندگانِ این ارزیاب، یک بار به تنهایی، و یک بار هم همراه با شرکتکنندگان دیگر سنجیده میشوند. با تلفیق هر دو ارزیاب، نتایج از سوگیرهای شخصی و تلاشهای عمدی برای بازتعریفِ نقش، مصون میماند.
این که مدل بِلبین ۹ نقش دارد، لزوما به معنای اینکه تیم حداقل باید ۹ نفر عضو داشته باشد، نیست. اگر لازم شد، هر عضو میتواند بیش از یک نقش را بر عهده بگیرد. مشکل زمانی به وجود میآید که تعداد زیادی از اعضای گروه در زیرمجموعهی یک نقش قرار بگیرند. این اشکال میتواند باعث شود که کل تیم ضعفهای مشترکی داشته باشند، و راهی برای حل کردنشان پیدا نکنند.
با وجود اینکه دکتر بِلبین این موضوع را روشن کرد که نقشهای تیمی برابر با تیپهای شخصیتی ۱۶گانه و مدلهای دیگر نیستند، شباهتهای زیادی هم بین نقشها و تیپهای شخصیتی وجود دارد.
با دانستن این موضوع، رهبر تیم میتواند هر دو مدل را با هم ترکیب کند تا تیم بهتری بسازد، و مطمئن شود که نقشهای ضروری تیم، پوشش داده شده و همچنین تنشهای ممکن یا ضعفهای داخلی تیم مشخص شدهاند.
در این مقاله ما به سه نقش در زیرمجموعهی عملگرایان میپردازیم.
شکلدهنده (SH)
شکلدهندهها افرادی هدفمحور هستند که هدفهایشان را با انگیزه و جاهطلبی دنبال میکنند. برای شکلدهندهها برنده شدن (هرچیزی که ممکن است در یک پروژهی خاص به معنی برنده شدن باشد)، اصل است و آنها برای این امر تلاش میکنند تا با نیروی ارادهی خالص و عزم راسخ از موانع بگذرند. شکلدهندهها با توجه به جاهطلبی، رقابتی بودن و اشتیاقشان برای پیروزی، به طور مداوم در شرکتهای بزرگ پیشرفت میکنند و بقیه را به خاطر رهبری قاطعانه و شجاعانهشان تحت تاثیر قرار میدهند.
به طور کلی، شکلدهندهها مدیرانی عالی هستند، زیرا دوست دارند دیگران را ترغیب کنند تا عملی مثبت انجام بدهند و حتی در زیر فشار هم رشد کنند. آنها در مواقعی که سرعت و قاطعیت برای رویارویی با موانع لازم است، و همچنین در زمانی که اهداف با تاخیر به دست میآیند، میدرخشند. شکلدهندهها کسانی هستند که به احتمال قوی دوست دارند به موانع به عنوان چالشهایی جذاب نگاه کنند، و حتی وقتی بقیه دلشان میخواهد کار را رها کنند، محکم بر جای میمانند.
از طرف دیگر، پویایی و تحرکِ یک شکلدهنده، توسط هم تیمیهایش به سادگی تعبیر به رفتارهای خشن و بیش از حد هیجانی میشود. شکلدهندهها ممکن است فقط به اعمال خودشان توجه کنند و بقیه را نادیده بگیرند، و با کسانی که مخالفِ نظر آنها باشند مشاجره کنند. بنابراین احتمالِ اینکه به بقیه اعضای گروه توهین کنند، وجود دارد.
با توجه به شخصیت پرانرژی و هیجانطلبِ آنها، ESTPها میتوانند شکلدهندههایی عالی باشند. ESTPها عاشقِ بودن در مرکز توجه هستند و اغلب خودشان را بدون تامل، درونِ چالشها میاندازند. منظور این نیست که زرنگ نیستند، یا نمیتوانند بالغانه فکر کنند. در واقع آنها اهلِ آزمایشگری بیش از حد هستند، برای همین ترجیح میدهند که کار را شروع کرده و در حین انجام دادنش، یاد بگیرند.
ENTJها هم به خاطر کاریزمای ذاتی، اعتماد به نفس و تواناییشان در رهبری و نفوذ به شیوهی مثبت، شکلکنندههای خوبی میشوند. همچنین به خاطر داشتنِ ارادهی قوی، از اینکه یک وظیفه را تا آخر دنبال خواهند کرد، اطمینان حاصل میکنند، حتی اگر دیگران تسلیم شده باشند. اما بر خلاف ESTPها برای عقلانیت و برنامهریزی ارزش زیادی قائل هستند.
ESTJها هم میتوانند در نقش شکلدهنده قرار بگیرند، چون الگوی خوبی برای دیگران هستند، اما کمی با انجام دادنِ کارها با روشهای تازه مشکل دارند.
مجری (IMP)
مجریها همانطور که از اسمشان پیداست، کسانی هستند که کارها را پیش میبرند. آنها با رویکرد منطقیشان نسبت به کار، و همچنین با خودکنترلی غیرمعمول و اخلاق حرفهای قویشان مشخص میشوند. مجریها بسیار لایق و قابل اعتماد هستند، و تیم را مطمئن میسازند که کار قرار است به شیوهای سیستماتیک و منظم انجام شود. آنها کاملا به تیم یا شرکت وفادار هستند و معمولا وظایفی را قبول میکنند که دیگران دوست ندارند انجام بدهند و ترجیح میدهند رد کنند. آنها معمولا به عنوان افرادی که میخواهند برنامههای شخصی خودشان را پیش ببرند، اهل خودستایی هستند و یا بخواهند برای بالا رفتنِ خودشان، دیگران را زیر پا له کنند، دیده نمیشوند.
حضور مجریها به خاطر قابل اعتماد بودن و آمادگی برای به کارگیری روشها، برای موفقیت هر تیمی ضروری است. توانایی تمرکز روی آنچه مربوط و ممکن است، به هر تیمی برای باثبات ماندن کمک میکند.
مجریها به جای جدیدترین ایدهها و پیشروترین دانشها، شیوهها و ایدههای امتحان پسداده را ترجیح میدهند. آنها گاهی تصویر کسی را که ذهنی بسته دارد و بیانعطاف است بروز میدهند، به خصوص اگر ایدههای جدید، عاداتِ تثبیت شدهشان را تهدید کند و یا پتانسیل این را داشته باشد که کفایت آنها را زیر سوال ببرد.
ISTJها میتوانند مجریهایی عالی باشند چون ویژگیهایی شامل درستی، تفکر منطقی و تلاش خستگیناپذیر برای انجام مسئولیتها دارند. آنها از برعهده گرفتنِ مسئولیتِ اعمالشان لذت میبرند و عاشق این هستند که از ارزشهای سنتی، قوانین و استانداردها حمایت کنند. آنها دوست ندارند رهبر باشند، و ترجیح میدهند تا روی آنچه پیش روی آنهاست، تمرکز کرده و به یک سری روشهای عملی دست پیدا کنند.
ESTJها هم به دلیل رویکرد منطقی به زندگی، احترام به صداقت و تلاش زیاد، و همچنین توانایی بالا برای الگو بودن، مجریان خوبی هستند.
تیزبین بودنِ ISFJها، قابل اطمینان بودن، فروتنی و تعهدشان، آنها را هم شایستهی مجری بودن میکند.
تکمیلکننده- تمامکننده (CF)
تکمیلکننده- تمامکنندهها، کمالگرایانی ذاتی هستند. توجه آنها به جزئیات، تمایلشان به پیشروی بیشتر، و تصحیحِ خطاها (حتی اگر کوچک باشند) باعث میشود که هر تیمی به این افراد نیاز داشته باشد.
تکمیلکننده- تمامکنندهها اغلب کاملا درونگرا هستند و نسبت به دیگر مردم، تعاملِ کمتری با دیگران دارند. به دلیل نیاز عمیق به درستی و نظم که با آن به دنیا آمدهاند، میتوان از آنها انتظار اتمامِ به موقعِ وظایفشان را داشت. در واقع، احتمالش خیلی کم است که آنها کاری را شروع کنند که نمیتوانند به پایان برسانند، چون یکی از انگیزههای درونی آنها، ترس از شکست است.
تکمیلکننده- تمامکنندهها بهترین کسانی هستند که میتوانند کاری را که نیازمند تمرکز زیاد و دقت بالاست، انجام دهند. همچنین آنها گزینهی خوبی برای پایانِ پروژه که میخواهیم کنترل کیفیت انجام بدهیم و دنبال خطاها بگردیم، هستند.
از طرف دیگر، سر و کله زدن با تکمیلکننده- تمامکنندهها دربارهی اصراری که به پرداختن به کوچکترین جزئیات دارند، میتواند آزاردهنده باشد. در واقع آنها باید استانداردهای کمالگرایانه خود را به همتیمیهایشان تحمیل کنند. همچنین آنها شهرت بدی در زمینهی محول کردن کارها به سایر اعضای تیم دارند، حتی اگر آنها ظرفیت خیلی خوبی برای در دست گرفتن کار داشته باشند.
ISTPها، به خاطر بینش عمیق، فکر دستِ اول و نو، و قدرت اراده برای ارائه و دفاع از نقطه نظراتشان، تکمیلکننده- تمامکنندههای خوبی هستند. اگرچه آنها معمولا در محیطهای اجتماعی نمیدرخشند، به دلیل داشتن اعتماد به نفس طبیعی، برای ارائهی افکارشان فلج نمیشوند و میتوانند به اشتباهاتی که در یک استدلال یا پروژه پیدا میکنند، اشاره کنند.
توانایی INTJها برای دیدنِ ورای هنجارهای تثبیت شده، و تجزیه و تحلیل طرحها از همهی زوایای ممکن، آنها را هم کاندیدای تکمیلکننده- تمامکننده بودن میکند.
ISTJها هم به دلیل داشتن ذهن حساس، توانایی (و ترجیح) کارکردن به تنهایی، و تاکید زیاد بر توصیف چیزها به شکل منطقی، کاندیدای خوبی برای این نقش هستند.
پس تا اینجا متوجهی همپوشانی بین سیستم مایرز و بریگز و نقشهای مدلِ تیمسازی بِلبین شدهاید. در مقالهی بعدی نگاه دقیقی به نقشِ مردمگراها و تفکرگراها خواهیم انداخت.
مترجم: محدثه ابراهیمزاده– عضو دپارتمان تولید محتوای تایپشناسی و دانشآموخته دوره MBTI تایپشناسی
برای دریافت نوشتهها، ترجمهها و فایلهای صوتی آرسام هورداد…
با عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد، هر روز به نوشتهها، فایلهای صوتی، ایدهها و بینشهای تازهای برای رشد شخصیت و توسعه فردی دسترسی خواهید داشت. آدرس کانال تلگرام: t.me/typeshenasi
عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد
فهم عمیق تیپهای MBTI:
۲ دیدگاه
امیدوارم این سری مقالات و یا این چنین مطالب تئوریک ادامه داشته باشه.
ممنونم از توجه و همراهیتون علی عزیز