زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۵ دقیقه
در این قسمت از سلسله مباحث «زنگ مهارت» قصد داریم تکنیکهایی را برای پرورش مهارت قاطعیت یا جرئتورزی ارائه کنیم. اگر قسمتهای قبلی این مبحث را دنبال نکردهاید بهتر است ابتدا مقالات پیشین را مطالعه کنید تا این مقاله را با ذهنیت آمادهای مطالعه کنید.
روشهای مختلفی برای برقراری ارتباط جرئتمندانه وجود دارد. برقراری ارتباط به شیوه جرئتمندانه یک سبک و مدل رفتاری است که میتوانیم با تمرین آن را پرورش بدهیم و در موقعیتهایی که لازم است، از آن استفاده کنیم.
–
۱. استفاده از ضمیر «من»
یکی از راههای ابراز قاطعیت و تقویت جرئتمندی استفاده از جملاتی است که به طور مستقیم نظر شما را منعکس میکنند. به عبارتی وقتی از ضمیر «من» استفاده میکنید.
جملاتی مثل «من مایلم…»، «من میخوام…»، «من احساس میکنم…» تسلط و اقتدار شما را منتقل میکند. در واقع همین که نظرتان را میگویید نشان از اعتماد به نفس شماست. به همین دلیل در قسمت قبلی در چند مرحله از شما خواستیم که در موقعیتهای مختلف بازخورد بدهید و نظرتان را بگویید.
–
۲. مسئله را از دید طرف مقابل ببینید
در قدم اول، با دیگران همدردی کنید. مسئله را از دید آنها ببینید و سعی کنید احساس آنها را درک کنید. مثلاً کافی است بگویید: «من کاملاً متوجه هستم که کار کردن با سعید چه مشکلاتی برای تو ایجاد کرده.» اما در قدم بعدی، سعی کنید خواسته و نیاز (یا نظر) خودتان را بیان کنید، مثلاً اینطور بگویید: «… اما ما واقعا نیاز داریم که این پروژه رو تا شنبه هفته بعد آماده کنیم، پس لازمه که توی این مدت هر طور شده با هم کنار بیاییم و روی انجام پروژه تمرکز کنیم.»
ظرافت این رفتار در این است که هم مشکلات طرف مقابل را فهمیدهاید و آنها را معتبر دانستهاید و هم عقیده خودتان را بیان کردهاید. نه کاملاً تسلیم حرف طرف مقابل شدهاید و نه کاملاً نسبت به نیاز و احساس او بیتوجه بودهاید.
–
۳. تاکید و صراحت
از این تکنیک زمانی استفاده کنید که میبینید تلاشهای اولیه شما برای مطرح کردن خواستهتان و برآورده شدن نیازهایتان نتیجه نمیدهد.
پایه و اساس این تکنیک این است که رفتهرفته روی خواستهتان بیشتر پافشاری کنید و قاطعیت بیشتری از خودتان نشان دهید. در صورتی که مداومت بر خواستهتان باز هم نتیجهبخش نبود، میتوانید به طرف مقابل بگویید در صورتی که به نیاز شما پاسخی داده نشود، قدم بعدی شما چه خواهد بود. «اگر با افزایش مبلغ قرارداد من موافقت نشود، قرارداد را فسخ خواهیم کرد.»
البته دقت کنید این روش تضمینی بر این نیست که حتما به آنچه میخواهید برسید! ممکن است این روش را انجام دهید اما در نهایت باز هم خواسته و نیاز شما برآورده نشود.
«بهرام این سومین باری هست که در این ماه تاخیر داری و من دارم این موضوع را بهت ذکر میدم. اگر این تاخیرهای تو ادامهدار باشه مجبور میشم نظارت دقیقتری روی این مسئله داشته باشم و این با کسری حقوق کارمندها در صورت تاخیر همراه خواهد بود.»
–
۴. زمان بخرید
گاهی اوقات لازم است قبل از اینکه حرکتی انجام دهید یا تصمیمی بگیرید، اطلاعات بیشتری در مورد موقعیت به دست آورید. شاید هم دقیقا نمیدانید در آن لحظه خواسته واقعیتان چیست و نیاز به زمان دارید تا مسئله را بیشتر بررسی کنید.
در این مواقع بهتر است صادقانه به طرف مقابلتان بگویید که برای بررسیِ بیشتر موضوع نیاز به زمان دارید.
–
۵. تکنیک «سخنور باهوش»
این تکنیک برای برقراری ارتباط مؤثر در زمانی که میخواهید در مورد موضوعی مهم بازخورد بدهید مورد استفاده قرار میگیرد. کاربردهای این تکنیک در مذاکرهها و گفتگوهای مهم و بعضا چالشی است. مطابق این تکنیک وقتی میخواهید صحبتی را آغاز کنید یا بازخوردی بدهید، باید این چهار مرحله را رعایت کنید و به ترتیب در مورد آنها صحبت کنید:
–
۱. رویداد: به طرف مقابلتان بگویید دقیقه چه اتفاقی افتاده است و از نظر شما مسئله و موضوعی که باید دربارهاش بحث کنید چیست. به عبارت دیگر، از دید شما مشکل چیست؟
به گفتگوی مدیر فروش شرکت با مرتضی که مسئول بخش تولید است توجه کنید:
«هزینههای تولید نسبت به ماههای قبل ۲۳ درصد افزایش داشته، اما تو تا حالا در این زمینه هیچ هشداری به بخش فروش ندادی.»
در این قسمت وقایع و اتفاقات واقعی را بیان کنید. بهتر است دقیق باشید و از اعداد یا کمیتهای عینی استفاده کنید. نظر و برداشت شخصی خودتان را نگویید بلکه اتفاقی که افتاده است را بازگو کنید.
–
۲. احساس من: در این قسمت احساس خودتان را نسبت به اتفاقی که افتاده است بیان کنید. سعی کنید شفاف باشید و دقیق و روشن بگویید چه احساسی دارید. نگویید: «حالم خوب نیست.» بگویید: «احساس میکنم قدر زحمات من را نمیدانی و این هم مرا میترساند هم غمگینم میکند.»
در ادامه مثال مرتضی: «این مسئله من رو نگران و عصبانی میکنه، چون فکر میکنم مسائل مالی و سودآوری شرکت برای تو اهمیتی نداره و متوجه اهمیت این موضوع برای کل شرکت نیستی.»
–
۳. خواسته من: حالا بگویید برای حل مشکل چه پیشنهادی دارید و میخواهید چه اتفاقی بیفتد تا شما راضی شوید. نگذارید طرف مقابل خودش حدس بزند باید چه کار کند، شما به او بگویید چه کار کند و چه اتفاقی باید بیفتد.
مثلاً مدیر فروش به مرتضی میگوید: «میخوام با من صادق باشی و از این به بعد با دقت بیشتری چنین آمار مهمی رو به ما منتقل کنی.»
–
۴. نتیجه مطلوب: در این قسمت بگویید برآورده شدن خواسته شما چه پیامدی مثبتی خواهد داشت.
«ما داریم در یک خانواده کار میکنیم، همه باید به هم کمک کنیم و هر کمکی هم از دست من بر بیاد انجام خواهد داد. اگر به هم اعتماد داشته باشیم و کارمون را درست انجام بدیم میتونیم این بحران رو حل کنیم.»