شخصیت INFP
چگونه یک INFP متعادل باشم؟
مقالهای که در ادامه میخوانید یکی از مقالات سایت Truity.com است که توسط محدثه ابراهیمزاده، عضو دپارتمان تولید محتوای تایپشناسی ترجمه شده است.
مترجم: محدثه ابراهیمزاده- عضو دپارتمان تولید محتوای تایپشناسی و دانشآموخته دوره حضوری MBTI
محدثه درباره خودش اینطور میگوید:
برای منی که سالهاست از خواندن تجربهها، توجه به جزئیات و نوشتن از آنچه در درونم میگذرد، لذت میبرم، MBTI فضای زیبایی فراهم کرده تا با نگاهی شفافتر و اصولی، این علاقهمندیها را با هم تلفیق کنم.
برآنم تا لذتِ خودشناسی، برای همهی ما یادگیری به همراه داشته باشد.
اگر تیپ شخصیتی شما INFP است، احتمالا دنبالِ زندگیای منعطف هستید. زندگیای حقیقی و مستقل، تا آزاد باشید ایدهآلهای خود را از راههای خلاقانه دنبال کنید.
من هم یک INFP هستم و چنین شرایطی به نظر من فوقالعاده است. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه، به تنهایی در شهری زندگی میکردم و یک زندگی ایدهآل میخواستم. برنامهها و رویاهای بیشماری داشتم، و همه چیز ممکن به نظر میرسید.
اما به جای انجام کاری خلاقانه، بی هدف گیتار میزدم، در اینترنت میچرخیدم، و همهاش غذاهای حاضری میخوردم. تا نزدیکهای صبح بیدار میماندم و دیر میخوابیدم، و تازه ظهر بیدار میشدم. واقعیت شباهتی به انتظاراتم نداشت. یکی از دلایل مهمش این بود که من متوجه اهمیت سازماندهی نبودم. بر این باور بودم که هر گونه حد و مرزی که در برنامهی روزانهام باشه، چیز بدی است، و تا حد ممکن از آن دوری میکردم.
زمان میگذشت، و من در تقلا بودم تا مشکلاتم را حل کنم. به طرز معجزهآسایی کاری تماموقت پیدا کردم. شغلی که به من یاد داد چطور از ریتمی روزانه پیروی کنم و هر روز دستاوردی داشته باشم. بالاخره آن راهنمایی که نیاز داشتم پیدا کرده بودم، البته این انتخاب خودم نبود.
شما چطور INFPهای عزیز؟ تا به حال پیش آمده که انتظارات بزرگ با حد و مرز نامعلوم داشته باشید، و بعد بفهمید تجربهها و رویاهایتان با هم همخوانی ندارند؟
نیمهی تاریک تیپ شخصیتی INFP
تیپ ما نقاط قوت زیادی دارد. ما ذهن گشودهای داریم، مورداعتماد دیگران قرار میگیریم، با آدمها همدلی میکنیم، و خلاق و آفریننده هستیم. ما INFPها در هنگامِ پشت سر گذاشتن موانع و ایجاد تحول و دگرگونی، بهترین نسخه از خودمان میشویم. البته در کنار هر کدام از این ویژگیهای مثبت، سایهای نیز وجود دارد. این خطر وجود دارد که INFP از ویژگیهایش “بیش از حد” استفاده کند!
سایهی وجود ما وقتی خود را نشان میدهد که ما بیش از اندازه غرقِ آن چه دوست داریم، میشویم. چند مورد از نقاط قوت مطرحِ تیپ INFP را در ادامه میآورم و در کنارش سایهاش را هم مطرح میکنم:
- مثبت نگری بی حد و مرز؛ این ویژگی به ما کمک میکند تا با چالشها مواجه شویم، اما این خطر نیز وجود دارد که واقعیتها را نادیده بگیریم.
- گشودگی کامل: این توانایی همیشه ما را به عنوان افرادی پذیرا نشان میدهد، از طرف دیگر ممکن است باعث شود شخصیتهایی با ویژگی منفی، روی ما تاثیر بدی بگذارند.
- زندگیِ رها از قاعده و قانون: که رویای خود من بود! ولی میتواند باعث بینظمی و شلخته زندگی کردن شود.
بنابراین وقتی از هر قدرتی که در شخصیت ما وجود دارد، بیش از حد استفاده میکنیم، ما را از حالت تعادل خارج میکند.
حالا چطور سایهی شخصیت و ضعفهایمان را مدیریت کنیم؟ همان طور که قابلیتها و ضعفهایمان هر دو منحصر به فرد هستند، روشهای برقراری توازن و تناسب بین آنها نیز منحصر به فرد خواهند بود. چند روش در ادامه آمده است:
۱. برنامهریزی روزانه داشته باشید.
از برنامهریزی صحبت میکنم به این دلیل که برای ما ابزار بسیار مفیدی است. نویسندهای به نام آنی دیلارد میگوید: “برنامه از ما در برابر هرج و مرج و هوا و هوسها محافظت میکند.” و منظور از کلمهی هوسها، آن چیزی است که ما INFPها به این سادگی از شرّش خلاصی نداریم!
بدون هیچ گونه شکی، ما خلاق، کنجکاو و با تخیلی قوی هستیم. برای کنترل کردن و به کارگیری این ویژگیها، نیاز به چارچوب داریم. به راهنما نیاز داریم. بله، ما نیازمندِ برنامهایم!
اگر دارید از خودتان میپرسید: “از کجا شروع کنم؟”، به یادگیری دوچرخهسواری فکر کنید.
بسیاری از ما، قبل از این که یاد بگیریم چطور تعادل خود را حفظ کنیم، راندنِ دوچرخه را یاد گرفتیم. این کار به کمکِ یک ابزار بیرونی ممکن شد؛ منظورم چرخهای کمکی است! این چرخها در همان حال که محدودمان میکرد، برای یادگیری الزامی به نظر میرسید.
در برنامهریزی به این که چه چارچوب یا محدودیت بیرونیای میتواند به شما کمک کند، توجه کنید. ممکن است از دوستتان بخواهید با شما تماس بگیرد و حواسش به این که طبق برنامه پیش میروید باشد. شاید هم خودتان را متعهد کردهاید تا هر هفته مقدار معینی خروجی از کارهایی که انجام میدهید، داشته باشید. از نظر من، مناسبترین روش برای متعهد ماندن به برنامه، این است که پای پول هم وسط باشد. مثلا رییس شما میگوید باید در ساعت ۹ سر کار باشید. حقوقی که میگیرید، انگیزهبخشِ قدرتمندی است تا حرف رئیستان را گوش کنید.
درست مثل یادگیری دوچرخهسواری، وقتی ما تازه شروع کردهایم به برنامهریزی، تکیه کردن بر یک ابزار بیرونی کمککننده است. اما هدفمان این است که در نهایت با تکیهی صرف به خودمان، متعهد بمانیم. وقتی به این مرحله رسیدید، یعنی داشتنِ نظم شخصی را یاد گرفتهاید. آن وقت است که واقعا میتوانیم به رهاییای که یک INFP همیشه آرزویش را دارد، دست پیدا کنیم.
۲. برای حرفه تان، هدفگذاری بلندمدت داشته باشید.
داستانی درباره قاصدی وفادار و راهبی تارک دنیا وجود دارد. قاصد در حالی که یونیفرم شیک کارش را پوشیده بود، به در خانهی راهب رفت تا پیغام پادشاه را به او برساند. وقتی به آنجا رسید، او را در لباسی بسیار ساده دید که روی زمین نشسته بود و برنج و لوبیا میخورد.
قاصد گفت: “اگر خدمتِ پادشاه را میکردی، مجبور نبودی برنج و لوبیا بخوری.” و راهب جواب داد: ” اگر تو میتوانستی مثل من ساده غذا بخوری، مجبور نبودی خدمتگزار پادشاه باشی!”
به گمانم ما INFPها طرفدار آن راهب هستیم، ما دلمان میخواهد آزاد باشیم، حتی اگر بهایش زندگیای ساده باشد.
تیپ شخصیتی ما به گونهای است که در محل کار به سختی احساس رضایت میکنیم. آرمانگرایی ما آن قدر قوی است که نقاط ضعف هر شغلی، می تواند ما را وادار به رها کردنِ ناگهانی آن کند.
برای کنترل این آرمانگرایی، به نکات مثبت شغلتان توجه کنید. حتی میتوانید لیستی از منافعی که این شغل برایتان دارد، تهیه کنید (مثلا؛ با حقوقی که میگیرید صورتحسابها را پرداخت میکنید، هزینهی رفت و آمد و تفریحات خود را میپردازید و…). و همین طور توجه کنید که این کار چه کمکی به آیندهی زندگی شما خواهد کرد (مثل پسانداز کردن، افزایش مهارتها، فراهم آوردنِ یک شبکه اجتماعی، و چیزهای دیگر).
حقیقت این است که شغلمان با همهی ایرادهایی که دارد، برای ما مفید هم هست. تلاش برای دیدن این جنبههای مثبت به نفع ماست.
ما INFPها باید در کارمان شکیبا باشیم. حتی اگر در حال حاضر شغل رویاییمان را نداریم، میتوانیم آن را بسازیم. شغل فعلی ما میتواند در جهت رسیدن به خواستهمان کمککننده باشد. پس بلندمدت فکر کنید!
۳. کاری خلاف عادت INFP ها انجام دهید!
درباره این که هر ویژگیای که در ما وجود دارد، جنبهی مثبت و سایهای دارد، صحبت کردیم. به طور طبیعی ما INFPها، نقاط قوتمان را زندگی میکنیم، اما باید حواسمان باشد که استفادهی مدام از آنها، میتواند دردسرزا باشد.
ترجیحات تیپهای شخصیتی هم سایه دارند؛ ضعفِ فردی درونگرا، در ابراز مهارت برونگرایی است. برای فردی با ترجیح شهودی، اطلاعات محور بودن (مانند حسیها) دشوار است.
برای اینکه در تجربهی درونگرایی، شهودی، احساسی و منعطف بودن، به تعادل دست پیدا کنید، باید کاری متضاد با این عادتها انجام دهید. مثلا برای سفر بعدیتان به بیرون شهر، مانند فردی قضاوتی (ترجیح J) لیستی شامل جزئیات تهیه کنید. یا در کلاس “سخنرانی” ثبت نام کنید؛ کلاسی که بیشتر برونگراها به آن علاقهمند هستند. یا به یک باشگاه “سرمایهگذاری برای آماتورها” بپیوندید، که بیشتر حسیها در آن شرکت میکنند.
با استفاده از تمام پتانسیلهایمان، شخصیتی متوازن پیدا میکنیم، قدردانِ وجود آدمهایی خواهیم بود که با ما فرق دارند، و حتی ممکن است به چیز تازهای علاقهمند شویم.
ما INFPها استعداهای متنوعی برای شکوفا شدن داریم. هنگامی که یاد میگیریم چطور آنها را به کار بگیریم، اثرگذاری بیشتری پیدا میکنند.
حالا شما بگویید؛ به عنوان یک INFP، نقطه قوت شما چیست؟ آیا تا به حال با سایهی این ویژگی مواجه شدهاید؟ از این مواجهه چه آموختید؟
دوره حضوری مرتبط
منبع: truity.com
دیدگاه و نظری درباره این مقاله اگر دارید، آنرا زیر همین پست و در قسمت کامنتها بنویسید.
پیشنهاد میکنیم این مقاله را هم مطالعه کنید:
۲ دیدگاه
من خیلی خیال پردازم و خیلی جوانب هرکاری رو بررسی میکنم و زیاد وسواس بخرج میدم که این باعث میشه کمتر به اون چیزی که میخوام عمل کنم
من یه lnfp هستم من با مهربانی و دوستی با اطرافیانم برخورد میکنم ولی گاهی این احساسات باعث میشود که قدرت نه گفتن نداشته باشم و از بعد N باعث شده که خیلی خیال پرداز و غیر واقع بین شوم