🎧 در این فایل صوتی میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم: شما هم همه چیز را با هم میخواهید اما حال رسیدگی به هیچکدام را ندارید؟
🔹 چند قانون ساده اما مهم درباره عملکرد از زبان آرسام هورداد
👈خودت را فریب نده! تو در آنِ واحد فقط میتوانی به یک اولویت برسی!
🔹 یکی از قوانین مهم این عالم این است که ما همه چیز را با هم و یکجا نمیتوانیم داشته باشیم. ارزش قائل شدن برای یک اولویت به معنی نه گفتن و پایینتر رفتن سایر اولویتهاست و آدم برنده کسی است که این اصل را متواضعانه میپذیرد و در راستای همان پیش میرود.
🔹 اگر ذهنمان را درگیر این کنیم که کاش میشد همه چیز را با هم داشته باشم! این تفکر ذهن را خسته و فرسوده میکند. کارکرد درخشان ذهن را زایل میکند و مرا در انتظار چیزی نگه میدارد که هرگز قرار نیست محقق شود. این است که خسته میشوم، بیحال میشوم و دل و دماغ اینکه واقعاً اقدام مفیدی انجام دهم که منجر به خلق یک خروجی مشخص و رسیدن به دستاوردی معلوم میشود را نخواهم داشت.
🔹 وقتی خودت را به یک گزینه متعهد کردی، وقتی اولویت خودت را مشخص کردی و براساس آن اولویت انتخابی کردی، دیگر بازی تمام است. دیگر حق نداری به این فکر کنی که کاش میشد گزینههای دیگر را هم حفظ کنم. کاش میشد الف و ب و … را هم داشته باشم. این یک خیال دروغین است، این یک فریب است که تو را از اقدام و مؤثر بودن باز میدارد. وقتی انتخاب کردی، یعنی به بقیه گزینهها نه گفتی و این یک نهی قاطعانه باید باشد.
ارادتمند
آرسام هورداد
✅ مقاله ارزشهای مرکزی که در فایل صوتی معرفی شده (اینجا را کلیک کنید)
۱۱ دیدگاه
سلام.من یکinfj هستم بیشتر از اینکه از شغلی خوشم بیاد از تجربه ها و احساسات و هیجانات اون شخص خوشم میاد مثلاوقتی کتاب چیرگی زندگی نامه داوینچی رو میخواندم فکر میکردم باید نقاش بشم یا وقتی درباره تجربیات یک پزشک میخونم فکر میکردم باید پزشک بشم یا وقتی درباره فیزیکدان ریچارد فاینمن میخونم فکر میکردم باید فیزیکدان بشم واقعا نمیدونم چه شغلی برام مناسبه لطفا راهنماییم کنید
سلام با تشکر از شما
آیا می توانم این مطلب خوب را با ذکر منبع در سایتم به نام https://baghestannews.ir/ بگذارم؟
ممنون از این مطلب کاربردی
سلام وقت بخير من هر شب به خودم میگم فردا صبح که از خواب پاشدم میخوام بترکونم فردا خیلی کاردارم ولی وقتی که صبح میشه کلی فکر به ذهنم حمله میکنه ،،،،میخوام عملگرا باشم ولی کاری ندارم الان سه ساله که به همین صورت صبح رو شب میکنم ،،،برای لحظاتی انگيزه ام خیلی بالا میره ولی باز هم خسته و نگران میشم و ادامه روز مرگی ها
ترجمه ی این پنجاه تا ارزش:
_اصالت
_به دست اوردن
_ماجراجویی
_اقتدار
_استقلال
_تعادل
_زیبایی
_جسارت
_دلسوزی
_چالش
_شهروندی
_جامعه
_شایستگی
_مشارکت
_خلاقیت
_اشتیاق برای دانستن
_عزم و اراده
_شجاعت
_محبوبیت
_دوستان
_سرگرمی
_رشد
_خوشحالی
_صداقت
_شوخ طبعی
_تاثیر و نفوذ
_هماهنگی درونی
_عدالت
_مهربانی
_دانش
_رهبری
_یادگرفتن
_عشق
_وفاداری
_کار بامعنی
_باز بودن
_خوش بینی
_صلح
_لذت
_ارامش در رفتار
_پر طرفدار بودن
_تشخیص دادن
_شهرت
_احترام
_مسئولیت پذیری
_اسایش خاطر
_عزت نفس
_خدمت رسانی
_معنویت
_ثبات
_موفقیت
_وضعیت
_اعتماد
_ثروت
_خرد
ممنون هم بخاطر این پادکست و هم بخاطر سایت عالی و مفیدتون. من لینکی که گفته بودید در مورد لیست ۵۰ ارزش رو مشاهده نمی کنم!
سلام به شما امیر گرامی
ممنونم از تذکر خوب شما، لینک مربوط به لیست ارزشها:
https://jamesclear.com/core-values
موفق باشید
سلام
ممنون هم بخاطر این پادکست و هم بخاطر سایت عالی و مفیدتون. من لینکی که گفته بودید رو مشاهده نمی کنم! مشکل از گیرنده من هست یا فرستنده شما؟
سلام. ممنون بابت پادکست. خیلی واقع نگرانه بود…رها کردن یک سری علاقه مندی ها خیلی سخته. باید اولویتی را انتخاب کنیم که ارزش از دست دادن همه ی بقیه ی علاقه مندی ها را داشته باشه. به نظر من خستگی از اونجایی میاد که کسی که چندین علاقه مندی را باهم پیش میبره، نسبت به کسی که در یک زمینه ی مترکز کار میکنه، پیشرفت بیشتری داره. در حالیکه شاید برای فرد اولی، تلاش چندین برابر اون فرد متمرکز بوده باشه…اینه که وقتی توی رسیدن به نتیجه به نظر ضعیف تر از دیگران میرسه انگیزه ش را از دست میده و ناگهان خودش را بین هزاران کار انجام نشده ای میبینه که توی هیچ کدوم متخصص نشده . یا یک زمان طولانی نیاز داره تا با از دست ندادن انگیزه بالاخره توی همه ی موارد به انتها و موفقیت برسه.(گاهی فکر میکنم حداقل برای علاقه مندی های من، شش تا عمر یک انسان کافیه!) یا اینکه چند تایی را(گفتن کلمه ی یک سخته) گلچین کنه. کلا مسئله اینجاست که برای یک شخص کدوم یکی از برایند دو موقعیت کارا ترهست؟ مثلا ممکنه کسی که کارهای زیادی را همزمان- حتی با پیشرفت کم توی هر زمینه -از پیش میبره روی هم رفته سرمایه ی ارزشی(منظورم اون چیزیه که از تلاشش به دست اورده و براش کارامده) بیشتری داشته باشه تا اینکه توی یک زمینه پیش بره…یعنی توی زندگیش موفق تر بشه . به نظرم خیلی به موقعیت بستگی داره. مثلا خودم خیلی پیش میاد چیزهایی را که ممکنه دو زمینه ی متفاوت یا جداگانه به نظر برسند را پیوسته ویک چیز میبینم. و خیلی از اطلاعات و پیشرفتم در زمینه ی یک را از فعالیت توی زمینه ی دو بدست اوردم…یعنی برای پیشرفت توی مسیر کلیِ شخصیم به جای یک زمینه فعالیت، نیاز به چند زمینه ی فعالیت دارم. این نظراتم شخصی اند. تعمیمش نمیدم به همه.ولی اگر واقعا بخواهیم روراست باشیم. خیلی هاشون هم فقط برای لذت اند و تاثیر زیادی توی مسیر کلی ندارند. در مورد اونها تذکر تلخ و به جایی بود. ممنون بابت راهنماییتون.
سلام به شما دوست گرامی
خوشحالم که این پادکست برایتان مفید بوده است. دنبال کردن چند شاخه همانطور که گفتید میتواند گاهی اوقات مفید باشد و از هرکدام ایدههای خوبی بگیریم، از طرفی در دنیای امروز خوب است در چند زمینه مهارت داشته باشیم و قابلیت ما محدود به یک زمینه نباشد. البته خوب است همین فرایند هم منظم و ساختارمند و البته هدفمند باشد. یعنی تجربهگرایی من هدف و مقصودی مشخص داشته باشد و آن افزایش قابلیتهایم باشد. این درست است که همه چیز خروجی نیست، اغلب اتفاقات بزرگ و انقلابهایی که در حوزه افکار و اندیشهها صورت گرفته حاصل فرایندنگری بوده است، فارغ از نتیجه. ولی نظر شخصی من این است که ترکیبی از این دو نگرش در کنار هم معقولتر است. میشود چند مهارت را با هم پیش برد اما مقطعی و پروژهای، در طول این فرایند من هم مسیری که برای مناسبتر است را پیدا خواهم کرد، هم در چند زمینه به مهارت و تخصص رسیدهام احتمالاً
موفق باشید
موافقم.ممنون بابت پادکستهای مفیدتون.