از این قسمت به بعد قصد داریم در مجموعه مقالاتی که در سایت تیپشناسی نوین ارائه میشوند کمی به بحث کارکردهای ذهنی که اولین بار از جانب کار گوستاو یونگ مطرح شد بپردازیم. بحث کارکردها جزو یکی از مباحث مهمی است که بهطور دقیق در کارگاههای حضوری MBTI تیپشناسی نوین بدان پرداخته میشود اما بد نیست برخی از جنبهها و ویژگیهای کارکردها را همینجا و در سایت با هم بررسی کنیم و البته رسیدن به درک و بینش عمیقتر و پرداختن به ابعاد و جنبههای متنوعترِ ماجرا را به کارگاه حضوری موکول میکنیم.
در این مقاله قصد داریم درباره کارکرد Se یا حسی برونریز صحبت کنیم و ببینیم درصورتیکه کارکرد Se را بهتنهایی در روان یک فرد بررسی کنیم بهطوریکه سایر عوامل و مشخصات و خصوصیات شخصیتی، ذاتی و رفتاری را از آن فرد جدا کنیم و صرفاً بخواهیم نقش کارکرد Se را در تیپ شخصیتی فرد بررسی کنیم این کارکرد چه خصوصیات و ویژگیهایی خواهد داشت.
البته هیچکدام از کارکردهای تیپ شخصیتی به شکل تکی و جدای از سایر جنبههای شخصیت عمل نمیکنند و در حقیقت شخصیت ما مجموعهای از عوامل مختلفِ بههمپیوسته است که وقتی در کنار هم قرار میگیرند شخصیت را میسازند. اما ما برای تحلیلِ بهترِ ویژگیهای هر کارکرد آن را از بخشهای دیگر جدا میکنیم و صرفاً ویژگی آن کارکرد را به تنهایی بررسی میکنیم. بنابراین توجه دارید که این ویژگیها و خصوصیات وقتی در قالب شخصیت قرار میگیرند و در کنار سایر خصوصیات مینشینند میتواند شکل و بروزِ متفاوتی داشته باشد.
از طرفی ویژگیهایی که در ادامه برای کارکرد Se گفته میشود بیشتر مربوط به زمانی است که این کارکرد بعنوان کارکرد نخست تیپ شخصیتی قرار گرفته باشد. یعنی تیپهای شخصیتی ESTP و ESFP این خصوصیات را به شکل واضحتری از خودشان نشان خواهند داد. اما با این وجود آنچه ما در بیرون مشاهده میکنیم تابع عوامل زیادی است و ممکن است تفاوت زیادی با توضیحات این کارکرد داشته باشد، خصوصاً توجه به این نکته که مثلاً در تیپ ESTP کارکرد Se با Ti همراه میشود اما در تیپ ESFP کارکرد Se با Fi همراه میشود و در هر حالت شاهد تفاوتهایی خواهیم بود. پس دقت داشته باشید که ما صرفاً خودِ کارکرد را به تنهایی بررسی میکنیم و قرار نیست این ویژگیها بهطور مطلق درمورد افرادی که در تیپ شخصیتیشان Se دارند صادق باشد. اما بههرحال با شناخت دقیق ویژگیهای هر کارکرد میتوانید آن را در دنیای بیرون تشخیص دهید.
حسی برونریز یکی از فرایندهای دریافت اطلاعات است و روی واقعیتِ عینی که در لحظه حال و در دنیای بیرون پیشِ روی ماست تمرکز دارد تا از طریق حواس پنجگانه بهطور کامل جزئیات محیط اطراف را تجربه نماید. نکته جالب اینجاست که Se انرژی و لذتش را بهطور مستقیم از آدمها، رویدادها و حتی اشیاء و وسایل دریافت میکند.
خصوصیات کلیدی Se
کارکرد Se:
- اطلاعات را با تمرکز روی دنیای بیرونی و مستقیماً از طریق حواس پنجگانه بهدست میآورد
- تنها کارکردی است که تحت تأثیر تداعیهای مربوط به گذشته، حال و یا آینده قرار نمیگیرد
- به محیط بیرونی درست در لحظه اکنون متصل و مرتبط است و نسبت به محیط بیرونی آگاه است
- بهسرعت متوجه حقایق عینی میشود و تمام جزئیات را درباره آن مشاهده میکند
- به مشاهدات عینی دقیق بهشدت اعتماد دارد، برای آنها باور کردن در گرو دیدن است
- به خودِ موقعیت اهمیت میدهند، نه به واکنش شخصی دیگران به موقعیت یا ارتباطی که دیگران با موقعیت دارند
- به دنبال دریافت و ادراک بیشترین تجربهٔ حسی از محیط در لحظه حال است
تفسیر و توضیحی مختصر درباره Se
وقتی کسی از کارکرد Se استفاده میکند در واقع دارد بهطور عینی به چیزهای اطرافش نگاه میکند، او آنچه از نظر مادی و فیزیکی پیشِ چشمش است را مشاهده میکند و معتبر میداند. این افراد وقتی قصد دریافت اطلاعات از محیط اطرافشان را دارند به اطلاعات حسی و لمسی و فیلترنشدهٔ دنیای اطرافشان توجه میکنند. آنها به محیط پیرامون دقت میکنند و اطلاعاتی که در لحظه حال جلوی چشمشان است را بعنوان اجزاء کوچکتری از یک مجموعهٔ بزرگتر گردآوری میکنند و کنار هم قرار میدهند.
حالا نکته جالب اینجاست که تجربههای حسی و مادی لحظه اکنون مدام در حال تغییرند به همین دلیل Seها نگاهشان مدام به دنبال این تغییر و تنوع است و هر لحظه را از پی لحظه دیگر دنبال میکنند و در هر آن به دنبال تجارب جدید، متنوع و متفاوت هستند. گذر زمان یعنی تغییر، گذر زمان یعنی تنوع، گذر زمان یعنی نمیدانیم به چه چیزی مواجه خواهیم شد و Seها این پیشبینیناپذیریِ لحظهٔ بعدی را بسیار دوست دارند، به همین دلیل غرق حال میشوند تا ندانند در آینده چه خبر است. اصلاً به همین خاطر است که لحظه حال برایشان جذابیتِ عجیبی دارد. انگار در حال یک موشوگربه بازی هیجانانگیز و پایانناپذیر هستند. به همین دلیل ممکن است خیلی از آنها زندگی شلوغ و پر رفتوآمدی داشته باشند چون از روتین شدن لحظهٔ حال بیم دارند.
Seها عاشق جزئیاتی روشن و با وضوح زیاد هستند: رنگها، صداها، بوها، طعم و مزهها. آنها دوست دارند دست به تجربههای گوناگون بزنند تا آزادی عمل و سیال بودنشان حفظ شود و احساس سرزندگی و نشاط کنند. تجربه کردن برای آنان یعنی درگیر شدن حواس پنجگانهشان در فعالیتی که دارند انجام میدهند به همین دلیل نیاز دارند تا درکِ حسیِ فوری از موقعیت، رویدادها، اجسام یا افراد بهدست بیاورند. در نتیجه اگر با محیطِ پیرامونشان درگیر نشوند انگار که اصلاً تجربهای برایشان رخ نداده است.
استفاده از کارکرد Se
زمانیکه فردی با کارکرد غالب Se در حال استفاده از این کارکردش است از نظر ذهنی کاملاً متوجه اینجا و اکنون است، ذهنش به گذشته و آینده نمیپرد. افسوس و اندوه گذشته را نمیخورد یا غرق خاطرات خوب گذشته نمیشود، نگران آینده نیست و دغدغه اینکه مثلاً برای فلان موضوع باید چه تصمیمی بگیرد را ندارد.
توجه و آگاهی آنها نسبت به واقعیات محیط پیرامون قوی است و هرچه واقعی باشد و با حواس پنجگانه قابل درک باشد توسط آنها دیده میشود و به آن توجه میکنند. منبع و منشأ انگیختگی Seها دنیای بیرون است، پس اولویت اصلی توجه و تمرکزشان آنجاست. از نظر آنها دنیا تنها شامل چیزهایی است که مستقیماً از طریق حواس پنجگانه قابل ادراک است.
میزان توجه آنها به واقعیتهای بیرون بسیار زیاد است تاحدی که اگر از مشاهداتشان بگویند ممکن است دیگران دچار «اضافهبار اطلاعاتی»- data overload شوند. آنها نمیخواهند هیچیک از اطلاعات لحظه حال را از دست بدهند، به همین خاطر است که از نظر ذهنی تماماً در لحظه اکنون زندگی میکنند و«همینجا» هستند.
از نظر تجربی عاشق فعالیتهایی هستند که آنها را مستقیماً درگیر میکند و مجبورند آستینهایشان را بالا بزنند و به داخل استخر شیرجه بزنند، آنها کارهای عملی را بیشاز هر کار دیگری ترجیح میدهند. از طرفی خاطرات گذشته یا تصورات مربوط به آینده چندان برای آنها مهم تلقی نمیشود و به اینها بها نمیدهند. آنها به این توجه میکنند که چه چیزی «هست» و وجود دارد. یک نکته جالب درباره این افراد این است که مشاهدات آنها را کاملاً میشود فهمید چون واقعی و عینی است و براساس خیال و تصور نیست، پس میشود درباره مشاهدات یا گفتههای آنان تفحص کرد چون قابل پیگیری است.
از دید Seها هر لحظه یک تجربه جدید و متفاوت است، هیچ دو لحظه یا موقعیتی وجود ندارند که دقیقاً شبیه به هم باشند. چون هر لحظه میگذرد و جای خود را به لحظهای جدید و تازه میدهد و این لحظه تازه تجربهای جدید و تازه برای من دارد. هر موقعیت یک تجربه است و تجربه برای Se خوشایند است. هرآنچه ملموس و واقعی باشد و با حواس پنجگانه قابل درک باشد دوستداشتنی و جذاب است. اساساً برای Se زندگی یعنی تجربه کردن و غرق در لحظه شدن، معنای زندگی یعنی غرق در تجربه آنی و حسی شدن و محیط و لحظه حال را ادراک کردن. به همین دلیل است هر نوع تجربه حسی برای آنان خوشایند است: شنا، فوتبال، کنسرت موسیقی، رستوران، اسکی، برفبازی، رفتن زیر باران، پرش از ارتفاع و … فلسفه وجودی انسان از نظر Se در درک و تجربه همینهاست.
در قسمت آینده این بحث را ادامه خواهیم داد و سایر کارکردها را نیز بررسی خواهیم کرد.
منبع: Building Blocks of Personality
۱ دیدگاه
سلام
با وجود اينكه جواب تستم intjبيرون ميات، اما تجربه هاي نابي از قرار گرفتن در محيط هاي جديد كه نيازمند دريافت اطلاعات حسي بالاست دارم، زمان هاي زيادي رو در سفر و يا جمع نيستم ولي وقتايي كه توي جمع هاي علمي يا سفر به مكان هايي با بافت و فرم و رنگ هاي متفاوت ميكنم عجيب به وجد ميام، درسته كاركردSe ممكنه ترجيح آخرم باشه ولي وقتي تجربش ميكنم باورم نميشه كه يه درونگراي شهوديم، ارزش اين كاركرد برام قابل دركه!
با تشكر، تلاشتون در زمينه اي كه پيش گرفتين قابل ستايشه