مطالب پیشنهادی:

تیپ‌های شخصیتی MBTI و انگیزه

تیپ‌های MBTI چگونه انگیزه می‌گیرند؟

 

ENFP

وقتی ENFPها احساس افسردگی می‌کنند، طبیعت جستجوگر و پرانگیزه‌ی همیشگی‌شان را از دست می‌دهند. آن‌ها می‌توانند با نوعی دیدگاه تنگ‌نظرانه به مسائل نگاه کنند و احساس کنند که هیچ امیدی به آینده نیست و بدون شک تمام ایده‌هایشان با شکست مواجه خواهد شد، مگر این‌که به طور کامل به هدفی دست پیدا کنند. در طول این فرایند، ENFPها نیاز دارند تا برای کارهایی که در گذشته به خوبی انجام داده‌اند، تشویق شوند. آن‌ها از ستایش شدن‌های پیش پا افتاده و توخالی بدشان می‌آید. آن‌ها به همدلی، شنیده شدنِ فعال، و بیان مصداق‌هایی واقعی از موفق شدن‌شان در موقعیت‌های مشابه در گذشته نیاز دارند. گاهی اوقات آن‌ها به فضا و زمان تنهایی بیشتری احتیاج خواهند داشت تا به افکار و احساسات‌شان نظم بدهند.

اگر یکENFP  برای دستیابی به هدف، به تشویق و انگیزه نیاز داشته باشد، تصویری از آینده به آن‌ها نشان دهید تا برایشان الهام‌بخش باشد. در خیال‌پردازی‌هایشان شریک شوید و به آن‌ها اجازه دهید تا ایده‌های خلاقانه‌شان را توصیف کرده و توضیح دهند. دیدگاه‌شان را تایید کنید و بگذارید بدانند که چقدر برای شخص شما ارزشمند هستند. با پرسیدن درباره پروژه‌شان و نحوه‌ی پیش رفتن آن، تشویق‌شان کنید تا مسیر را ادامه بدهند. این کار را ادامه بدهید تا بدانند شما مشتاق نتیجه‌ی نهایی آن پروژه هستید! این پیگیری و انگیزه‌بخشی به ENFPها کمک می‌کند تا به جای این که با یک احتمال جدید دیگر مشغول شوند، آن‌چه را که شروع کرده‌اند، تمام کنند.

“بهترین روش برای خوشحال کردن من این است که با همدلی به من گوش کنید و احساسات مرا با کلماتِ آرامش‌بخش تایید کنید، کمکم کنید تا تصویر بزرگ‌تر را ببینم، و بعد اجازه دهید تا به خودم یا به موقعیتی که در آن گیر افتاده‌ام، برای سرگرمی هم که شده بخندم. راستی خوردن بستنی هم خیلی کمک‌کننده است!”

 

ENTP

وقتی که ENTPها دچار استرس و افسردگی هستند، می‌توانند به طرز غیرمعمولی انتقادگر و درخودفرورفته باشند. ممکن است احساس کنند که نمی‌توانند به طبیعت نوآور همیشگی‌شان دسترسی داشته باشند. انگار دیدن احتمالات برایشان سخت، و تخیل و خلاقیت‌شان به خواب رفته است. یکی از بهترین راه‌هایی که می‌توان ENTPها را تشویق‌ کرد، این است که به آن ها فضا و زمان بدهیم تا خودشان بررسی کنند که چه چیزی دارد به سرشان می‌آید. ممکن است این کار به تشویق کردن شباهتی نداشته باشد، اما اتفاقا ستایش شدن و آرامش دادن واقعا می‌تواند حال‌شان را خراب کند. معمولا ترجیح می‌دهند برای مدتی تنها باشند. اگرچه وقتی دوباره از انزوا بیرون می‌آیند، به آن‌ها یاددآوری کنید که چگونه در گذشته شرایط مشابه را مدیریت کرده و موفق شدند. این کار می‌تواند سودمند باشد. اکثر اوقات این‌که در عمل نشان‌ بدهید به آن‌ها ایمان دارید، برایشان از کلمات بیشتر انگیزه‌بخش‌ است.

اگر ENTPها به تشویق نیاز داشتند تا به سمت یک هدف یا دستاورد بروند، بیشتر از هر چیزی می‌خواهند که یک نفر با آن‌ها در رویاهایشان سهیم باشد. بگذارید با همراهی شما احتمالات را توضیح داده و توصیف کنند! به شکل‌دهی افکار و ایده‌هایشان به طور فعال علاقه نشان دهید. اگر نسبت به خودشان نامطمئن هستند، بگذارید بدانند که شما به توانایی‌شان باور دارید. از آن‌ها بپرسید که آیا در تحت کنترل درآوردن گام‌هایی که منجر به دستیابی به هدف‌هایشان می‌شود، به کمک نیاز دارند یا خیر. خیلی از ENTPها می‌گویند که قدردانِ دوستی همراه و پیگیر هستند تا کمک‌شان کند پروژه‌شان را با آگاهی مدیریت کرده وتشویق‌شان کند آن‌چه را که شروع کرده‌اند، به پایان برسانند.

“من به ستایش شدن روی خوش نشان نمی‌دهم. معمولا این کار خیلی سطحی است و ENTP‌ها خودشان استادِ ستایش کردن دیگران هستند، بنابراین خودمان خریدارش نیستیم! سرزنش‌گرِ قدرتمندِ درونی ما، باعث می‌شود که بخواهیم مشوق‌مان کسی باشد که به او احترام می‌گذاریم، یا شخصی دارای نفوذ که ما قبولش داشته باشیم.”

 

INFP

موقعی که INFPها احساس افسردگی می‌کنند، تمایل دارند که از جهان اطراف‌شان فاصله بگیرند. اغلب به فضا نیاز دارند تا از نظر عاطفی بررسی کنند که چه اتفاقی دارد برایشان می‌افتد. دوستانی که تلاش می‌کنند تا در حال و احوالِ ناآرام‌شان در کنار آن‌ها باشند، بدون این‌که برای بهتر شدن به آن ها فشار بیاورند، ارزشمند هستند. در این مواقع دوست ندارند مجبور باشند به نیمه‌ی پر لیوان نگاه کنند و متنفر هستند از این‌که به سمت عواطف‌شان هول داده بشوند. یک INFP قدردان کسی است که از او دعوت کند تا درباره احساساتش حرف بزند، حتی اگر منفی باف باشد و او را مطمئن کند که مورد قضاوت قرار نمی‌گیرد. هم‌چنین یک خوراکی خوشمزه هم در حال خوبش موثر است!

اگر INFPها در انجام یک هدف یا پروژه به انگیزه نیاز داشته باشند، این‌که به صورت کلامی دیدگاه‌شان را تایید کنید، اهمیت دارد. ایده‌ها و مداومت‌شان را به حساب بیاورید، و بگذارید بدانند که به آن‌ها ایمان دارید. بگذارید بدانند که ایده و پروژه‌شان چه معنایی می‌تواند برای زندگی شخصی مردم داشته باشد. بپرسید که برای نظم دادن به آن پروژه به کمک نیاز دارند یا خیر. این کار باعث می‌شود که آن پروژه خیلی هم آشفته‌کننده به نظر نرسد. خیلی وقت‌ها INFPها ایده‌های پیچیده و درخشانی دارند اما موقعی که باید رویا و فکرشان را به گام‌های کوچک تر تقسیم کنند، سردرگم می‌شوند.

“به من این جملات را بگویید: “همه چیز را درباره‌ی احساست به من بگو. هر چقدر که به زمان نیاز داری، اشکالی ندارد. من از شنیدن حرف‌های تو لذت می برم.” چنین فردی خیلی سخت پیدا می‌شود. من حتی نمی توانم به یک درمانگر پول بدهم تا این کار را برایم انجام دهد، چون انگار این مدل درمان مورد تایید نیست. حالا که قرار نیست این اتفاق بیفتد، کار دیگری که می‌توانید انجام دهید، بردنِ من به  لب دریاست.”

 

INTP

INTPهایی که با ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کنند، اغلب به فضا و زمان نیاز دارند. آن ها نمی‌خواهند با سوالات یا تشویق‌های از سر اجبار اشباع شوند. موقعی که INTPها دچار استرس هستند، احساس می‌کنند نمی توانند چیزها را به وضوح قبل تحلیل کنند. لبریز از عواطفی می‌شوند که هم گیج‌شان می‌کنند، و هم ممکن است شرمنده‌کننده باشند. اگر مجبور به حضور در جمع  باشند، مخصوصا در جمع آدم‌های فضول، عصبانی و دیوانه می‌شوند. بعد از این که کمی خلوت را تجربه کردند، همراهی با احساسِ آشفتگی‌شان کمک‌کننده است. خیلی ساده بگذارید بدانند که می توانید دیدگاه‌شان را درک کنید. تایید کلامی تصمیماتی که می‌گیرند (البته اگر با آن ها موافق هستید)، مهم است. آن‌ها هم‌چنین وقتی که بتوانند عذری برای شرکت نکردن در کارهای اجباری غیرضروری بیاورند، احساس رهایی می‌کنند. اگر یک INTP به انگیزه و تشویق نیاز داشته باشد، مهم است که با تعداد زیادی نصیحت و اطلاعات غرق‌شان نکنید. این می‌تواند باعث از دست رفتنِ تمرکزشان بشود. برای ایده‌شان اشتیاق نشان بدهید و فعالانه به آن‌چه که می‌گویند گوش کنید، سوال بپرسید. بگذارید بدانند که شما به آن‌ها و توانایی‌هایشان باور دارید. مشتاق باشید. گاهی اوقات وقتی آن‌ها ایده‌ای دارند، فرایند آن را می‌شناسند، و منطق کاری را که دارند انجام می دهند می دانند، ولی در بیان آن برای دیگران مشکل دارند. اگر در این زمینه به کمک نیاز داشتند و شما استعداد این را که با بازاریابی برای ایده‌ یا اشتراک‌گذاری دیدگاه‌شان به آن‌ها کمک کنید، شاید بتوانید گروهی تشکیل بدهید.

“موقعی که من افسرده و بی انگیزه هستم، ترجیح می دهم با کسی صحبت نکنم. مخصوصا اگر همه آن‌چه که می توانند بگویند، این است که “اشکالی ندارد” یا “همه چیز درست خواهد شد”! چون من در این حرف‌ها فایده‌ای نمی بینم. ترجیح می‌دهم آن ها از حرف زدن با من در این باره دوری کنند و درباره چیزهای دیگر صحبت کنند، و بگذارند من خودم مشکلم را سر و سامان بدهم. من به ندرت با کسی درباره مشکلات جاری زندگی ام حرف می‌زنم یا نصیحت طلب می‌کنم. معمولا مشکل را بعد از این که خودم حلش کرده باشم، با بقیه مطرح می‌کنم.”

 

ENFJ

موقعی که ENFJها در حال دست و پنجه نرم کردن با زندگی هستند یا به طور طولانی‌‌مدتی استرس دارند، می‌توانند بیشتر از همیشه منزوی و گوشه‌گیر شوند. به ویژه خودسرزنش‌گر شده، و راه‌هایی برای نقد کردنِ همه مسائلی که با آن‌ها دست به گریبان هستند، پیدا می‌کنند. آن‌ها هم‌چنین می‌توانند به شکلی افراطی و در تلاش برای پیدا کردن راه حل‌ها یا حقه‌ها، به جزئیات بپردازند. موقعی که INFJها در این وضعیت هستند، مهم است که راه حل‌های بیشتری را پیشنهاد نکنیم (این کار فقط حس بدتری به آن‌ها خواهد داد). چیزی که نیاز دارند، کسی است که آن‌ها را به کناری بکشد و پیشنهاد پشتیبانی بدهد. خیلی ساده بگذارید بدانند که شما برای خود آن‌ها پیش‌شان هستید، و این‌که هر چیزی بخواهند می توانند بگویند. و اهمیتی ندارد که چگونه به نظر خواهند رسید، شما بدون قضاوت کردن گوش خواهید داد و این به شدت برایشان انگیزه‌بخش است. ENFJها تنها تیپی هستند که واقعا در هنگام استرس می‌خواهند که دیگران به جای این که تنهایشان بگذارند، به آن‌ها نزدیک‌تر شوند. به آن‌ها نشان بدهید که در کنارشان هستد. در چیزی که می‌گویند به دنبال جزئیات و اشتباهات نگردید، چون احتمالا خودشان این کار را به اندازه کافی انجام داده‌اند. گاهی اوقات، بعد از پیشنهادِ حمایت و تشویق‌شان به ابراز احساس، خندیدن و تغییر موقعیت برایشان انگیزه بخش است.

اگر یک ENFJ افسرده یا تحت فشار نیست، اما برای رسیدن به هدف نیاز به انگیزه دارد، استراتژی شما باید متفاوت باشد. در دیدگاه و فکرشان سهیم بشوید، با آن‌ها برنامه‌ریزی و رویاپردازی کنید. بگذارید بدانند که به توانایی‌شان ایمان دارید و بپرسید که برای پرداختن به جزئیات، نیاز به کمک دارند یا خیر. به صورت منظم از چگونگی پیشبُرد کارها بپرسید تا نشان بدهید که شما در همان حین که دارند تلاش‌ می‌کنند، حامی‌شان هستید. نتایج شخصی دستیابی به هدف را به آن‌ها نشان بدهید و این که چگونه دیگران از آن متاثر خواهند شد،  چگونه دنیا را به جای بهتری تبدیل می‌کنند، و چگونه این موضوع با ارزش‌های خود آن‌ها تطبیق دارد.

 

ENTJ

وقتی ENTJها بی‌انگیزه هستند، خودشان را از جمع کنار می‌کشند و منزوی می‌شوند. آن‌ها بیش از حد بر انجام وظایف پافشاری می‌کنند، اما هر چه بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرند، بیشتر هم از نظر روانی گیج می‌شوند. اغلب به نظر می رسد که دارند کنترل عواطف خود را از دست می دهند، طوری که درمانده و کج خلق می‌شوند. چیزی که نمی‌خواهند این است که فردی دور برشان بپلکد و از آن‌ها حال‌شان را بپرسد یا با سوال کردن، اذیت‌شان کند. آن‌ها به فضا و زمان نیاز دارند تا مشکل‌شان را برطرف کنند. اگر ENTJها در شرایط به شدت استرس‌زا با چنین چیزی مواجه بشوند، می‌توانند کاملا واکنشی عمل کرده و عصبانی شوند. البته آن‌ها این رفتار خود را دوست ندارند و بعدا پشیمان خواهند شد، بنابراین ترجیح می‌دهند که تنهایشان بگذارید. این حرف به این معنا نیست که باید یک ENTJ دلسرد را نادیده بگیرید. در همان‌حال که آن‌ها دارند زمان می‌گذارند تا مسائل‌شان را نظم بدهند، ببینید کجا می‌توانید مفید و یاری‌رسان باشید. آیا آشپزخانه‌شان به هم ریخته است؟ آیا مسئولیت‌های قابل کنترلی وجود دارد که شما بتوانید به جای آن‌ها انجام دهید؟ کارهای خیلی ساده برای کمک به آن‌ها، نشان‌شان می‌دهد که در چالش خود، تنها نیستند و حمایت می‌شوند. بعد از این‌که کمی فضای شخصی داشتند و شرایط را رو به راه کردند، خوب است تا بگذارید ابراز احساسات کنند. بگذارید بدانند که اگر دل‌شان می‌خواهد حرف بزنند، شما با خوشحالی گوش می‌دهید و این‌که قضاوت‌شان نمی‌کنید و بین حرف‌شان هم نمی پرید.

اگر یک ENTJ دلسرد نیست اما به انگیزه نیاز دارد تا به هدفش برسد، بپرسید که چگونه می توانید کمکش کنید. به شکلی واضح به آن‌ها نشان دهید که کنارشان هستید. درباره‌ی آینده صحبت کنید؛  بگذارید ایده‌ و نحوه‌ی برنامه‌ریزی برای آن ایده را به شما بگویند. آن‌ها را باور داشته باشید. ENTJها معمولا بی‌انگیزه نیستند، اما اگر آدم‌های دور و برشان علاقه مند نباشند یا به توانایی‌شان شک داشته باشند، احساس خستگی شدیدی می‌کنند. آن‌ها لذت می‌برند که درباره‌ی اهداف‌شان با افرادی که درباره سودهای بلندمدت، روش، و استراتژی به انجام رساندن یک کار بحث می‌کنند، صحبت کنند. این شیوه خیلی خوب است چون ENTJها از این که شایستگی‌شان تایید شود، لذت می برند.

“من دوست ندارم تشویق یا خوشحالم کنید. اگر چیزی ناراحتم کرد، به این معنی است که کسی که دوستش دارم در حال رنج کشیدن است، یا در کاری شکست خورده‌ام. آشفتگی‌ام هر دلیلی که داشته باشد، نیاز دارم تا فعالیت‌های حسی برون‌گرایانه (پیاده روی، ورزش، رانندگی) انجام دهم تا وقتی که آن احساسات منفی فرو بنشیند  و ذهنم به شرایط خوبش برگردد.”

 

INFJ

موقعی که INFJها بی انگیزه و تحت فشار هستند، از مردم جدا می شوند و بیشتر فاصله می‌گیرند. آن‌ها اغلب احساس می‌کنند که عواطف افراد دور و برشان آزاردهنده است و حتی صداهای کم می تواند اذیت‌کننده باشند. مهم است که INFJها را در این حالت نقد نکنید چون آن‌ها به اندازه‌ی کافی خودشان را نقد می‌کنند. به آن‌ها فضا و محیطی ساکت بدهید تا مسائل را نظم بدهند. آن‌ها را به خاطر این که به چنین فضایی نیاز دارند، قضاوت یا تنبیه نکنید. بعد از کمی زمان تنهایی، از آن‌ها بپرسید که دوست دارند صحبت کنند یا خیر. به آن‌ها اطمینان بدهید که به هر میزانی که نیاز دارند در کنارشان می‌مانید، قضاوت‌شان نمی‌کنید و یا به آن‌ها پند نمی‌دهید. همدلی نشان دهید، بغل‌شان کنید (البته اگر رابطه نزدیک با آن‌ها دارید)، پیشنهاد کنید که با هم چیزی بخورید (به این موضوع خیلی از INFJهایی که مورد مطالعه قرار دادم، اشاره کرده بودند)، با آن‌ها بیرون بروید و در طبیعت پیاده‌روی کنید یا سوار ماشین شوید و به موسیقی گوش کنید. گاهی اوقات تغییر دادن موقعیت  به سادگی می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا مسائل شان را نظم بدهند و روحیه‌ی تازه‌ای پیدا کنند.

اگر یک INFJ تحت فشار یا بی‌انگیزه نیست، اما به تشویق نیاز دارد تا به هدفش برسد، برنامه شما باید متفاوت باشد. به آن‌ها گوش فرا دهید، درباره‌ی تصورشان از آینده‌ سوال کنید و همراه با آن‌ها هیجان‌زده شوید! گاهی INFJها دید واضحی دارند اما مطمئن نیستند چگونه به آن‌چه می‌خواهند، برسند. اگر مهارت سازمان‌دهی دارید، از آن‌ها بپرسید که برای برنامه‌ریزی یا سازمان‌دهی جزئیات ایده‌شان کمک می‌خواهند یا خیر. آن‌ها را به طور منظم چک کنید تا ببینید که چگونه پروژه‌ یا هدف‌شان بهبود می‌یابد. این می تواند به آن‌ها کمک کند تا برای انجام وظیفه‌شان با انگیزه و خلاق باقی بمانند.

“این‌ها چیزهایی هستند که مرا تشویق می‌کنند: تعریف کردن از ظاهرم، بلوغ فکری‌ام، و تشویق شدن به این که به بینش خودم اعتماد کنم. هم چنین بیرون رفتنی که شامل غذای خوشمزه و عکس گرفتن باشد هم خوب است. مکالمه‌های بامزه و در آغوش کشیده شدن را هم دوست دارم.”

 

INTJ

INTJهایی که بی انگیزه هستند یا به شدت تحت فشارند، تمایل به این دارند که به دو شیوه رفتار کنند؛ یا منزوی کردن خود و تلاش برای پیدا کردن یک دید یا استراتژی جدید جدای از موقعیتی که آن‌ها را دلسرد کرده، و یا برخلاف تیپ خود عمل کردن و تبدیل شدن به افرادی تکانشی، پرتحرک و در جستجوی هیجان. در این مواقع اغلب احساس می‌کنند که فکر و آگاهی شان پیچیده و نامنظم است. موقعی که INTJها در این حال هستند، مهم است که به آن‌ها قدری فضا بدهید. آن‌ها نیاز دارند که از مردم دور باشند تا ذهنیت‌شان و افکار سرگردان و نامنظم‌شان را مرتب و آرام کنند. تلاش کنید که سروصدا را به حداقل برسانید، نورهای زیاد را در محیط کاهش دهید، و جو اطراف‌شان را آرام کنید. اگر می دانید که بهتر است از مسئولیت‌های غیرضروری دوری کنند، ببینید در خارج کردن آن برنامه‌ها از لیست کارشان، می‌شود کمکی ارائه داد یا خیر.

اگر یک INTJ تحت فشار یا بی انگیزه نیست، ولی برای رسیدن به هدف و پروژه‌اش به تشویق شدن نیاز دارد، استراتژی شما باید متفاوت باشد. INTJها می‌خواهند بدانند که شما به آن‌ها باور و ایمان دارید، و کنارشان می‌ایستید. آن ها کسی را می‌خواهند که در فکرشان با آن‌ها سهیم شود و اجازه دهد تا آن فکر را با جزئیات توصیف کنند. آن‌ها می خواهند که حمایت شما را در گوش دادن فعال درک کنند. همچنین وقتی که منحصر به فرد بودن یا کفایت شان تایید شد، احساس انگیزه می‌کنند.

“این که بخواهید مرا خوشحال کنید، آزارم می‌دهد و عصبانی‌ام می‌کند. ترجیح می دهم تنها باشم تا زمانی که بتوانم خودم روی آن مسئله کار کنم. تشویق کردن با انرژی دادن به من خیلی فرق دارد. تشویق شدن به راستی شامل باور کردن و کمک کردن به من برای دیدن ظرفیت‌هایم به شیوه‌ای ملموس است.”

 

ESFP

زمانی که ESFPها مضطرب یا بی‌انگیزه هستند، در افکار و فعالیت‌هایشان پریشان و حواس‌پرت می‌شوند. احساس می‌کنند تمرکز معمول را ندارند و فکرشان به هزاران مسیر متفاوت کشیده می‌شود. آن‌ها هم چنین بیشتر از حد معمول نسبت به آینده احساس نگرانی می‌کنند. گوش سپردن به آن ها بدون تزریق راه حل و انتقاد مفید است. شکل دادن به مکالمه‌ای که در آن ایده‌ها، افکار و احساسات‌شان را آزادانه ابراز کنند، ضروری است. وقت‌گذرانی در بیرون از خانه و رفتن به یک مکان جدید می تواند سودمند باشد؛ دیدنی‌ها و شنیدنی‌های جدید هم می‌تواند به آن‌ها در دوباره پر از الهام و انرژی شدن کمک کند.

اگر یک ESFP دلسرد نیست، اما به انگیزه برای حرکت به سمت هدفش نیاز دارد، روش شما باید متفاوت باشد. از آن‌ها درباره ارزش‌هایشان بپرسید؛ “در تعیین این هدف چه چیزی برای تو مهم است؟، “امیدواری که به چه چیزی برسی؟” بگذارید دلایل علاقه‌مندی‌شان در رسیدن به این هدف را توضیح بدهند. به سادگی فضا دادن به آن‌ها برای صحبت در این مورد، کمک شان می‌کند تا پر از ایده باقی بمانند. بپرسید که آیا برای برنامه‌ریزی یا اولویت بندی به کمک نیاز دارند یا خیر. درباره‌ی موانع محتمل صحبت کنید و ببینید می‌توانید راه‌حل‌هایی پیدا کنید که بتوان از آن موانع دوری کرد. پیشرفت شان را دنبال کنید، تشویق شان کنید، و بالاتر از این‌ها، نشان دهید که به توانایی آن‌ها باور دارید.

“چیزی که مرا خوشحال می‌کند، انجام دادن فعالیتی مثل بولینگ است یا رفتن به کنسرت با دوستان و خانواده. من فقط می‌خواهم سرگرمی داشته باشم و برای مدتی از سرم بیرون بیایم. و فقط احساس کنم که دارم حمایت می‌شوم و مورد قضاوت قرار نمی‌گیرم. این چیزی است که واقعا برایم انگیزه بخش است.”

 

ESTP

ESTPهایی که احساس دلسردی می‌کنند یا به شدت تحت فشار هستند، نیاز به مجرایی برای تخلیه‌ی انرژی و ناامیدی‌شان دارند. اگر بتوانند مقداری از تنش هایشان را با ورزش کردن، بیرون رفتن و تحرک داشتن آزاد کنند، احساس بهتری پیدا می‌کنند. اگر استرس آن‌ها ادامه پیدا کند، دوری‌گزین‌ و بدبین‌تر می‌شوند و به احتمالات و تجربیات جدید گشودگی کمتری نشان خواهند داد. موقعی که ESTPها در این شرایط هستند، مهم است که به آن‌ها زمانی برای تنها بودن بدهیم تا افکارشان را مرتب کنند. بعد از آن، ممکن است در جستجوی بودن با کسی و یا صرف انرژی از سمت شما باشند. در این زمان‌ها می‌خواهند که شنیده بشوند، بدون این که کسی نقدشان کند یا راه حل ارائه بدهد. شوخی کردن بدون این که با این کار ناامیدی‌شان بی‌معنا شمرده یا مسخره شود، می تواند خیلی مفید باشد. بی‌مزگی کردن همراه با پیام‌های مبهم، ESTPها را آزار می دهد، بنابراین شما باید ابهام زدایی کنید. هم چنین مدام حالشان را نپرسید!

اگر یک ESTP دلسرد نیست و استرس ندارد، اما دلش می‌خواهد انگیزه داشته باشد و تشویق بشود، رویکرد شما باید متفاوت باشد. درباره‌ی هدفشان بپرسید، واقعا علاقه نشان دهید، و از آن‌ها بخواهید توضیح دهند که وقتی به هدف شان برسند، چه اتفاقی خواهد افتاد. همراه با آن‌ها موفقیت‌هایشان را شناسایی و تایید کنید، و درباره‌ی این‌که چگونه وقتی به یک استانداردی در کارشان دست یافتند آن را جشن بگیرند، به آن‌ها ایده‌هایی بدهید. هیجانی را که به خاطر کار آن‌ها در شما پدید آمده است، نشان دهید. هم‌چنین با پرسیدن از پروژه‌شان در طول زمان (بدون آن‌که غر بزنید!)، رفتارشان را تقویت کنید.

” انگیزه بخش‌ترین چیز برای من این است که یک نفر تلاش و سخت‌کوشی مرا ببیند، این تلاش چه در انجامِ یک وظیفه باشد، و چه در کمک کردن به کسی فرقی ندارد. موقعی که دارم تلاش می‌کنم به چیزی دست یابم، به فضا و زمان نیاز دارم تا کارها را راست و ریست کنم. به من فشار نیاورید که کاری را شبیه به کسی دیگر انجام بدهم، چون من دوست دارم کارها را بر اساس تحقیق و تجربیات خودم شخصی سازی کنم.”

 

ISFP

وقتی که ISFPها دلسرد و ناامید هستند، فضا و زمانی را برای تنها بودن جستجو می‌کنند تا به افکار و احساسات‌شان نظم دهند. بمباران کردن آن‌ها با سوالات، مثلا این‌که مدام بپرسید درباره‌ی اتفاقات چه احساسی دارند، عصبانی‌شان می‌کند، مگر این که اول خودشان برای پردازشِ افکارشان فرصت داشته باشند. آن ها ساکت تر، غیرمنعطف تر و دوری‎گزین تر از همیشه به نظر خواهند رسید. در این مواقع اگر با آن‌ها صحبت می‌کنید، تلاش کنید رفتاری دوستانه داشته باشید و خیلی ابرازگر یا کنترل‌گر نباشید. بگذارید بدانند که کنارشان خواهید بود و خوشحال می‌شوید تا هر چقدر که آن‌ها نیاز دارند به حرف‌هایشان گوش بسپرید، بدون آن‌که قضاوت‌شان کنید. با احساسات آن‌ها همدلی نشان دهید و به منحصر به فرد بودن‌شان توجه کنید. مشکلات آن ها را با مشکلات دیگران مقایسه و راه حل پیشنهاد نکنید، فقط اگر می‌توانید با احساساتی که دارند، همراهی کنید.

اگر یک ISFP برای رفتن به سمت یک هدف یا ایده به انگیزه نیاز دارد، کار شما باید چیز دیگری باشد. نسبت به برنامه شان هیجان و اشتیاق نشان دهید، و بپرسید که برای سازمان‌دهی بهترِ آن به کمک نیاز دارند یا خیر. خیلی از ISFPها در خلق و آفرینش خوب هستند، ولی در سازمان‌دهی و داشتن جدول زمانی موثر برای تکمیل پروژه‌شان گیر می‌کنند. پیشنهاد کمک در این کار، برایشان نوعی تشویق محسوب می‌شود. نشان بدهید که به توانایی آن‌ها ایمان دارید، به آن‌ها با یاددآوری زمان‌هایی در گذشته که به دستاوردهای مشابه دست پیدا کردند، اعتماد به نفس بدهید.

 

ISTP

موقعی که ISTPها بی انگیزه و ناامید می‌شوند، بیشتر مطابق با آن‌چه از آن‌ها انتظار می رود، رفتار می‌کنند. خودشان را کنار می‌کشند تا داده‌ها و راه‌حل‌ها را جمع آوری کنند.گاهی اوقات، پریشانی‌شان را به شکل تفریح کردن، بازی و ورزش کردن نشان می‌دهند. موقعی که تحت فشار یا افسرده هستند، آن‌ها را با سوال‌های متعدد و نطق‌های حال خوب کن، آزار ندهید. به آن‌ها فضا بدهید، آرام باشید، و هر کاری راکه فکر می‌کنید لازم است انجام شود، با آن‌ها به طور مستقیم در میان بگذارید (بدون این که خیلی فشار وارد کنید). هم‌چنین اگر کارهایی هست که شما می توانید برایشان انجام بدهید، کمک‌کننده است؛ مثل شستنِ ظرف‌ها، کم کردن صدای آهنگی که گوش می‌دهید، و یا پیشبُرد پروژه‌ای که در آن با یکدیگر هم‌گروهی هستید. اگر مخاطبِ خاص آن‌ها هستید، ماساژشان بدهید. هر نوع نوازش جسمی دیگری هم می‌تواند خیلی خوب باشد.

اگر یک ISTP به انگیزه برای انجامِ یک وظیفه نیاز دارد، رفتار شما باید متفاوت باشد. درباره‌ی ایده‌شان کنجکاوی کنید، این را‌که به آن‌ها ایمان دارید و از آن‌ها حمایت می‌کنید، بیان نمایید. به برنامه، درس و هدف آن‌ها علاقه‌مند باشید. بگذارید بدانند که شما در پشت صحنه حضور دارید تا در مواقع نیاز کمک‌شان کنید و به آن‌ها نشان دهید که برای پروژه‌ی تمام شده اشتبیاق دارید.

 

ESFJ

موقعی که ESFJها انگیزه ندارند، دوست دارند بدانند که حمایت می‌شوند و تنها نیستند. وقتی تحت فشار هستند، کنترل‌گر و عصبی می‌شوند. احساس می‌کنند که اگر بتوانند کمی نظم و هماهنگی در جهان بیرونی ایجاد کنند، همه چیز مرتب خواهد شد. اما اغلب اوقات، چیزی که واقعا نیاز دارند، این است که کمی تشویق شوند تا درونیات‌شان را ابراز کنند. حضور دوستی که بتواند کنارشان بنشیند و واقعا به حرف‌ِ دل‌شان گوش کند، انگیزه‌ی بزرگی برای آن‌هاست. هم‌چنین آن‌ها باید احساس کنند که اطرافیانشان، آدم‌هایی لایق هستند. برعهده گرفتنِ یک مسئولیت، یا نشان دادنِ پیشرفت کارشان، به آن‌ها کمک می‌کند تا کمتر آشفته شوند. هم‌چنین توانایی خندیدن، همراهِ آن‌ها (نه به آن‌ها!) راه بسیار خوبی برای کمک کردن  است.

اگر یک ESFJ به تشویق شدن برای رسیدن به هدفش نیاز داشته باشد، حمایت و همراهی با او ضروری است. ESFJها در برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی کردن مهارت دارند، اما اگر از طرف دیگران اشتیاقی نبینند، ممکن است انگیزه‌شان را از دست بدهند. پیگیری کاری که دارند انجام می‌دهند و به طور منظم تایید کردنِ آن‌ها، کمک‌شان می‌کند تا احساس انگیزه‌ی بیشتری برای ادامه دادن داشته باشند.  آن‌ها هم‌چنین از درست کردن لیستِ وظایف و تیک زدنِ کارهای انجام شده، لذت می برند. بنابراین کار کردن روی جداولِ پیشرفت که به شکل جذاب و ملموسی آماده شده، می تواند برایشان جالب و انگیزه‌بخش باشد.

 

ESTJ

موقعی که ESTJها تحت فشار یا دلسرد هستند، دوست دارند احساس کنند که فضای اطراف‌شان از نوعی نظم و ساختار برخوردار است. در این مواقع ممکن است غیرمنعطف و یا کنترل‌گر بشوند، و دنبال راه‌هایی بگردند تا به همه چیزهای دور و اطرافشان سروسامان بدهند. آن‌ها اغلب به خاطر موقعیت‌هایی که تحتِ کنترل‌شان نیست، یا احساساتی که انگار به آن‌ها می‌گوید: “تو در پروژه‌ای که برایت اهمیت دارد موفق نخواهی شد!” دچار استرس می‌شوند. در طول این زمان‌ها، دیگران باید با آن‌ها صبور و آرام باشند. با آن‌ها با خودبزرگ‌بینی، منتقدانه و طعنه‌آمیز برخورد نکنید. به آن‌ها کمک کنید تا ببینند در کجا کارشان دارد پیشرفت می‌کند، و بهتر این‌که در عمل نشان‌ دهید که می‌خواهید به آن‌ها کمک کنید. خانه را تمیز کنید، وسایل را مرتب کنید، و ساده‌تر این‌که با لیوانی آب یا کمی خوراکی از آن‌ها پذیرایی کنید. شوخی کردن هم برای این تیپ کمک‌کننده است، البته تا زمانی که با هدف مسخره کردن نباشد!

اگر یک ESTJ به انگیزه در پیشبرد هدفش نیاز داشته باشد، کافی است که نشان بدهید که متوجه‌ی تلاش‌شان هستید و برای برنامه‌هایی که دارند، اشتیاق دارید. آن‌ها خیلی باانگیزه و هدف‌گرا هستند، اما اگر اطرافیانشان خدمات و تلاش‌های آن‌ها را تصدیق نکنند، احساس می‌کنند توانا نبوده‌اند.

 

ISFJ

موقعی که ISFJها تحت فشار یا بی‌انگیزه هستند، منزوی و عصبی می شوند. اغلب چیزهای وحشتناکی را که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، در ذهن تصور می‌کنند، یا بدترین سناریوهای ممکن را می‌سازند. در تلاش برای کاهش یا جلوگیری از دلسردی‌شان، ممکن است آرامش را در علاقه‌مندی‌های آشنایشان جستجو کنند؛ فیلم‌های موردعلاقه، گوش دادن به آهنگ، خوراکی خوردن و کتاب خواندن. اغلب به زمانی جدا از دیگران نیاز دارند تا بتوانند افکارشان را مرتب کنند. اگر شما در تلاش هستید تا یک ISFJ را در این شرایط تشویق کنید، حواس‌تان باشد در همان حال که حمایت‌شان می‌کنید، به آن‌ها فضا هم بدهید. زمان‌هایی در گذشته را که با تجربیات مشابه روبه‌رو و موفق شدند، به یادشان بیاورید. با آن‌ها همدلی کنید و بگذارید تا خشم‌شان را ابراز کنند. دقت کنید که افکار و اضطراب‌هایشان را مورد نقد قرار ندهید. در طول این فرایند، بیشتر این مهم است که اجازه داشته باشند تا احساساتی را که روی دل‌شان سنگینی می‌کند، بیرون بریزند. معمولا بعد از آن، می توانند چیزها را با وضوح بیشتری پردازش کنند. نشان بدهید که وفادار، قابل اتکا و حمایت‌گر هستید.

اگر یک ISFJ در مسیر رسیدن به یک هدف یا انجام یک پروژه به تشویق نیاز داشت، احتیاج به دانستن این دارد که شما باورش می‌کنید. از او حمایت کنید، نقاط قوتش را تصدیق کنید و وقتی به اطمینان خاطر و حمایت روانی نیاز دارد، کمک‌ حالش باشید. ISFJها گرایش دارند که نقاط قوت‌شان را کوچک بشمارند، بنابراین ضروری است که دوستان و خانواده درباره‌ی آن‌چه به خوبی انجام می‌دهند، به طور ویژه تحسین‌شان کنند. با آن‌ها دقیق و نکته‌بین باشید، چراکه تحسین‌های کلی و مبهم را با لبخندی از روی عدمِ باور جواب می‌دهند. از طرف دیگر، تحسین های دقیق، واقعی و با اشاره به تجربیات گذشته به شدت برایشان ارزشمند خواهد بود.

 

ISTJ

هنگامی که ISTJها تحت فشار یا افسرده هستند، به دنبالِ زمان بیشتری برای خلوت با خودشان می‌گردند. آن‌ها اغلب احساس می‌کنند سخت‌کوشی‌شان مورد قدردانی قرار نگرفته است، و یا بینش‌شان نادیده گرفته خواهد شد. مخصوصا در طول این زمان‌ها عصبی می شوند یا به بدترین سناریوهای ممکن فکر می‌کنند. در این مواقع، آن‌ها نیاز دارند که به خلوت و فضای خصوصی‌شان احترام گذاشته شود تا در تنهایی به نظم و آرامش روانی دست پیدا کنند. اگر با آن‌ها تنها شدید، تلاش کنید تا صبور، آرام و منطقی باشید. با سوال پرسیدن آشفته‌شان نکنید و تغییرات رفتاری‌شان را مورد انتقاد قرار ندهید. زمان‌هایی از گذشته را که بر چالش‌های مشابه پیروز شدند، یادداوری کنید و با بر عهده گرفتنِ برخی از مسئولیت‌های مهمِ آن‌ها، تایید نقاط قوت‌ و قدردانی کردن از تلاششان، از آن‌ها حمایت به عمل آورید. به یاد داشته باشید که ISTJها افرادی بسیار خصوصی هستند و معمولا نمی‌خواهند که عواطف‌شان را مخصوصا با افرادی که به آن‌ها نزدیک نیستند، در میان بگذارند.

اگر یک ISTJ برای پیشبردِ پروژه‌ای که قبول کرده است به تشویق نیاز داشته باشد، رویکرد متفاوتی را لحاظ کنید. به برنامه‌هایشان گوش کنید و بگویید که می‌خواهید در کنارشان و حامی آن‌ها باشید. این تیپ درکارش مداومت دارد و روشمند است، اغلب با کمکِ انگیزه‌های درونی خودشان هدایت می‌شوند و معمولا نیازی به انگیزه بیرونی چندانی ندارند. با این وجود، باز هم وقتی دیگران به دستاوردهایشان علاقه نشان می‌دهند، آن‌ها را دنبال می‌کنند، به پیشرفت‌شان توجه دارند و به خاطر اهدافی که به آن رسیده‌اند به آن‌ها تبریک می‌گویند، احساسِ قدردانی و رضایت می‌کنند.


مترجم: محدثه ابراهیم‌زاده– عضو دپارتمان تولید محتوای تایپ‌شناسی و دانش‌آموخته دوره MBTI تایپ‌شناسی


برای دریافت نوشته‌ها، ترجمه‌ها و فایل‌های صوتی آرسام هورداد…

با عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد، هر روز به نوشته‌ها، فایل‌های صوتی، ایده‌ها و بینش‌های تازه‌ای برای رشد شخصیت و توسعه فردی دسترسی خواهید داشت. آدرس کانال تلگرام: t.me/typeshenasi 

عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد


فهم عمیق تیپ‌های MBTI:


 

[ آرسام هورداد ]

مدرس و پژوهشگر شخصیت‌شناسی و چیرگی | چیرگی یعنی خودِ منحصربه‌فردت را پیدا کنی و آن را به بهترین شکل به عالم عرضه نمایی

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۴ دیدگاه

  • Nobody 2 گفت:

    عین حقیقت👏👍

  • no body گفت:

    سلام!مطلبتون واقعا مفید بود دمتون گرم✨
    فقط یک سوالی:
    یعنی ب entpنباید جملات انگیزشی گفت؟
    میشه لطفاً بیشتر در این باره توضیح بدید ؟
    و اینکه خودتون شخصا این اطلاعات رو تجربه کردین؟دیدین ک واقعا همینطور هست؟

  • مریم گفت:

    عالی بود

  • علی گفت:

    یه مقاله فوق العاده