موفقیت شغلی برای شما چطور تعریف میشود؟
موفقیت شغلی مفهومی است که برای هر کس معنای متفاوتی دارد. فقط خودتان میتوانید تشخیص دهید که شغل ایدهآل شما چیست و چه ویژگیهایی دارد و این شما هستید که موفقیت شغلی را از دید خودتان تفسیر میکنید. در نتیجه برای تمرین بد نیست همین الان دست به قلم شوید و چند خطی در مورد این بنویسید که ویژگیهای شغل ایدهآل شما چیست و از نظر شما موفقیت شغلی چطور معنا میشود؟ اگر قرار باشد در یک شغل موفق باشید فکر میکنید آن شغل چیست؟ (خودتان را محدود نکنید هر چه به ذهنتان میآید بنویسید.) لطفاً این تمرین را حتماً انجام دهید.
برای اینکه در شغلتان موفق باشید لازم است مشخص کنید که ترجیح میدهید چه کاری انجام دهید و دوست دارید آن کار را به چه شکل و شیوهای انجام دهید؟ اما شاید بپرسید چطور میتوانم به این آگاهی برسم و جواب این سوالات را پیدا کنم؟ پاسخ این است که باید پیشینهٔ خودتان را نگاه کنید و ببینید حقیقتاً به چه کاری علاقهمندید، علاوه بر این باید به تواناییها، قابلیتها، ارزشها، محدودیتها و ترجیحات خودتان نگاه کنید. در کنار اینها به این فکر کنید که ترجیح میدهید چه سبک زندگی داشته باشید؟ طی پنج تا ده سال آینده دوست دارید سبک زندگیتان به چه شکل باشد؟
زمانی که خودتان را بشناسید و با ترجیحات خودتان آشنا شوید میتوانید اهداف شغلی و شخصیِ منسجمتر و واقعیتری برای خودتان تعیین کنید. وقتی هدف شغلی و شخصیتان تعیین شد متوجه میشوید که مسیرتان به کدام سمت است و در نتیجه درستترین تصمیم برای شما کدام است. در این صورت خودتان متوجه میشوید که باید روی کدام فرصتها سرمایهگذاری کنید و کدام موقعیتها ارزش توجه و سرمایهگذاری را ندارند.
در ادامه به سوالات زیر توجه کنید و سعی کنید از دید خودتان و بدون در نظر گرفتن محدودیتهای بیرونی به آنها پاسخ دهید، این سوالات به شما کمک میکنند تا بتوانید در مورد مفهوم موفقیت شغلی از دید خودتان بهتر تصمیمگیری کنید. یادتان باشد که خودتان را در پاسخ دادن محدود نکنید و هر چه به ذهنتان میرسد و فکر میکنید درست است را بنویسید.
مهارتها، علاقهمندیها و ترجیحات شخصیتی
چه کارهایی را خوب انجام میدهید؟
از انجام چه کارهایی لذت میبرید؟
انجام کدام کارها برایتان سخت است؟
از انجام چه کارهایی بدتان میآید؟
دوست دارید کدام مهارتها را در خودتان تقویت کنید و توسعه دهید؟
دوست دارید چیز جدید یاد بگیرید؟ آن چیز جدید که دوست دارید بیاموزید چیست؟
کدام کارها هستند که از انجام دادنشان لذت میبرید و میتواند به تولید درآمد و ثروت منجر شود؟
ارزشها و سبک زندگی
ارزشهای شما چیست؟ چه چیزهایی برای شما ارزش محسوب میشوند؟
چه وقت، کجا و به چه میزان دوست دارید کار کنید؟
دوست دارید کجا زندگی کنید؟
دوست دارید در اوقات فراغتتان و زمانهایی که کار نمیکنید چه فعالیتهایی انجام دهید؟
آیا محدودیتهایی هم دارید؟ (جسمی، بیماری و …) این محدودیتها چه تأثیری روی زندگی شما میگذارند؟
آیا دوست دارید سبک زندگیتان را تغییر دهید؟ دقیقاً اشاره کنید چه تغییراتی؟
نیازها و خواستههای اقتصادی
درآمد مورد نیاز شما چقدر است؟
دوست دارید چقدر پول درآورید؟
اگر سبک زندگیتان را تغییر دهید این تغییر در سبک زندگی چه تأثیری روی میزان پولی که نیاز دارید یا میخواهید کسب کنید خواهد گذاشت؟
نقشهای زندگی
کدامیک از نقشهای خانوادگی یا اجتماعی برای شما اولویت بیشتری دارد و برایتان مهمتر است؟ (مثلاً والد بودن، همسر بودن، دوست بودن، عضوی از اجتماع بودن یا …)
میخواهید به هر کدام از نقشهایی که در پرسش قبلی نام بردید چقدر زمان اختصاص دهید؟
نیازهای اصلی افرادی که در زندگی شما هستند و روی شغلتان تأثیر میگذارند چیست؟
هدفگذاری شغلی
زمانی که به این پرسشها پاسخ دادید وقت آن است که برای خودتان هدفهای مشخص تعیین کنید. زمانی که میخواهید هدفگذاری شغلی کنید به این دقت کنید که شغل یا مشاغلی را انتخاب کنید که بیش از همه با با سبک کاری شما، علاقهمندیهایتان، ارزشهایتان، سبک زندگیتان و محدودیتهایتان هماهنگی و تناسب دارد. به این فکر کنید که سبکِ کاری طبیعی و ذاتی شما چیست و بر این اساس به این پرسش پاسخ دهید که در نهایت دوست دارید چه خروجی و دستاوردی از شغلتان به دست آورید؟ پاسخ به این سوال کمک میکند تا اهدافتان را بازنگری و در صورت لزوم اصلاح کنید.
هدفگذاری به شما کمک میکند تا آنچه میخواهید انجام دهید را مشخص کنید و بدانید قرار است در نهایت به کجا برسید. با دقت به این پرسش پاسخ دهید که دوست دارید شغلتان شما را به کجا ببرد؟ دوست دارید شغلتان برای شما چه کار کند؟ پاسخ به این سوالها شما را به موفقیت در زندگی و موفقیت شغلی نزدیکتر خواهد کرد.
یادتان باشد بین آنچه از نظر مالی نیاز دارید و آنچه از نظر مالی میخواهید به دست آورید تفکیک قائل شوید. در واقع بین خواسته مالی و نیاز مالی که دارید تمایز قائل شوید و هر دو را مکتوب کنید. ما امروز در جوامعی مادی زندگی میکنیم که خیلی اوقات مرتبه اجتماعی آدمها با داراییها و متعلقات مادیشان سنجیده میشود (مثل سطح درآمد، اتومبیل، میزان مسافرتها و …) در واقعی روی ما نوعی فشار برای خریدن و خریدنِ بیشتر قرار دارد. این توقعِ بیرونی و میلِ به کسبِ داراییهای بیشتر ممکن است منجر به فشار و استرس و قرض و بدهی شود. بنابراین لازم است به این فکر کنید که آیا میخواهید درآمد شما پاسخگوی نیازهایتان باشد یا پاسخگوی خواستههایتان. چون اگر درآمدتان را بر اساس خواستههایتان بنا کنید ممکن است این خواستهها هیچ موقع تمامی نداشته باشد و درگیر یک بازیِ تمام نشدنی چشموهمچشمی با دیگران شوید. موضوع این است که همه اینها انتخاب شماست و باید تصمیم بگیرید که چه رویکردی در این زمینه خواهید داشت چون پاسخ همه این سوالات روی انتخابهای شغلی شما تأثیرگذار خواهند بود.
البته پول و مسئله مالی تنها عاملی نیست که هدفگذاری شغلی ما را تحت تأثیر قرار میدهد. حتماً شما هم شنیدهاید که افراد زیادی هستند که شغلِ فعلیشان را ترک میکنند تا شغلی با درآمدی به مراتب پایینتر و ساعات کاری کمتر داشته باشند، هدف آنها این است که میخواهند اوقات بیشتری را به خانواده اختصاص دهند یا زمانِ بیشتری برای فعالیتهای مورد علاقه و سرگرمیهایشان داشته باشند، یا اینکه صرفاً میخواهند استرس یا فشار کاری که روی دوششان است را کاهش دهند.
عدهای از افراد هم هستند اولویتشان اثرگذار بودن در اجتماع به وسیله کارهای بشردوستانه و خیرخواهانه است. برخی هم مایلند به وسیله هنر احساساتشان را ابراز کنند، در نتیجه نوع هدفگذاری شغلی این افراد متفاوت خواهد بود و به احتمال زیاد مسیر شغلی متفاوتی را انتخاب خواهند کرد.
از طرفی برای برخی از افراد اولویت اصلی این است که شغلی پیدا کنند که به آنها اجازه بدهد با ایدههای مختلف آشنا شوند و یا ایدههای شخصی خودشان را به اشتراک بگذارند. علاوه بر این موضوعات، دیگر اولویتهای مهم شغلی برای افراد میتواند مواردی مثل اینها باشد: یادگیری، کسب تخصص و مهارت بالا، کسب دستاورد و خروجی، افزایش انعطافپذیری و رسیدن به ثبات. اینها شاخصهای مهمی هستند که موقع انتخاب شغل باید ترتیب هر کدام را از نظر اولویت و اهمیتی که برای شما دارند مشخص کنید.
در کنار اینها مسائل خانوادگی و نیازهایی که ناشی از تأمین خانواده است هم عامل مهمی برای هدفگذاری شغلی است. مثلاً بین هدفهای شغلی یک فرد مجرد با متأهل احتمالاً تفاوتهایی کلیدی وجود دارد، یا مثلاً به دنیا آمدن فرزند میتواند هدفگذاری شغلی یک شخص را دگرگون کند. یا مواردی پیچیدهتر مثل جدایی از همسر و تفکیک هزینهها، نگهداری از والدین سالمند و احتیاجاتی که به دنبال آن میآید. همه اینها مواردی هستند که باید قبل از هر هدفگذاری به آنها فکر کنید و ببینید شرایط خانوادگی شما چگونه روی اهداف شغلی و شخصی شما تأثیر میگذارند.
اگر بخواهیم کمی جزئیتر شویم علاوه بر تعهدات خانوادگی، ممکن است عقاید، دیدگاهها و تعهدات اجتماعی و مذهبی یا فرهنگی شما هم روی هدفگذاری شغلیتان تأثیرگذار باشد که لازم است به این موضوعات هم توجه داشته باشید.
اما این نکته را فراموش نکنید که کار کردن و داشتن یک شغل لزوماً به این معنی نیست که در جایی مشغول به کار شوید و در طول هفته از ساعت ۸ صبح تا ۴ یا ۵ بعدازظهر کار کنید. این تنها مدل شاغل بودن نیست و گزینههای متعددی پیشِ روی شماست. مثلاً میتوانید یک یا چند کار پاره-وقت داشته باشید، کسبوکار شخصی خودتان را شروع کنید، به صورت پروژهای یا قراردادی کار کنید، از سرگرمیتان کسب درآمد کنید و یا به صورت شراکتی با دیگران کار کنید. زمانی که دارید هدفگذاری میکند این گزینهها را هم در نظر بگیرید و صرفاً یک تصورِ پیشفرض و ثابت از اشتغال و خلق درآمد نداشته باشید.
نکاتی برای هدفگذاری بهتر در کار و زندگی
اولین و مهمترین نکتهای که باید در نظر داشته باشید این است که شما دارید برای زندگی خودتان هدفگذاری میکنید، اینها اهدافِ شما هستند. در نتیجه هدفهایتان را بر مبنای نیازهای اصلی و ترجیحات شخصی و شغلی خودتان بنا کنید. یک ارزیابی دقیق از وضعیت خودتان داشته باشید و ببینید چه چیزی برای شما و اطرافیان نزدیکتان (مثل همسر و فرزند) مهمتر است.
مشخص کنید که معنی موفقیت از دید شما چیست؟ شما به چه چیزی میگویید موفقیت؟ بهتر است توضیحاتتان را یادداشت کنید. مراقب باشید در دام تعریفهایی که جامعه القاء میکند نیفتید و لزوماً خودتان را بر اساس تعریف دیگران از موفقیت قضاوت نکنید.
هدفهای دقیق، ملموس و قابلاندازهگیری تعیین کنید. آنها را به صورت عبارتهای معنیدار و واقعبینانه درآورید طوری که نشان دهنده خواسته شما باشند. مشکلی نیست اگر آرزوهای بزرگ برای آیندهتان داشته باشید اما سعی کنید برای محقق کردن آنها گامهای عملی بردارید.
اگر هدفهای چندگانه دارید، آنها را اولویتبندی کنید. ترتیب اهمیت آنها را برای خودتان مشخص کنید.
مراقب باشید اهدافتان به صورت بالقوه با هم در تعارض و منافات نباشند. مثلاً اگر کار مورد نظرتان با محل زندگیِ مورد علاقهتان متناسب نباشد احتمالاً باید رسیدن به یکی را قربانی دیگری کنید چون نمیتوانید هر دو را، همزمان با هم داشته باشید.
اهدافتان را جایی بنویسید که جلوی چشمتان باشد و مدام بتوانید به آنها نگاه کنید.
برای چگونگی رسیدن به اهدافتان و کارها و اقداماتی که در این مسیر باید انجام بدهید یک برنامه تهیه کنید. از وظایف (task) کوچک اما عملیاتی شروع کنید و این تسکها را دقیقاً مشخص کنید، حتماً برای تحقق این تسکها یک بازه زمانی و مهلت پایانی (deadline) تعیین کنید. پیشرفتتان را اندازهگیری کنید و در صورت پیشرفت به خودتان پاداشهایی بدهید. در مورد پاداشها هم فکر کنید و بد نیست یک لیست از پاداشهایی که میتوانید به خودتان بدهید تهیه کنید. در برنامهتان فضای خالی قرار دهید تا در صورت رخدادهای غیر منتظره از برنامه عقب نیفتید.
در عملگرایی و تلاش برای رسیدن به اهدافتان مداومت و پیوستگی داشته باشید. اما هر زمانی که اولویتهایتان تغییر کرد آنقدر منعطف باشید که بتوانید برنامه و استراتژیتان را تغییر دهید.
جمعبندی
اگر مشتاق کسب دستاورد و موفقیتهای شغلی هستید لازم است اول خودتان را به خوبی بشناسید و اهدافی که با خصوصیات شما متناسب است را برای موفقیتِ خودتان تعیین کنید. تا اینجای کار تیپ شخصیتی خودتان را شناختهاید و از نقاط ضعف و قوت آن آگاهید، علاوه بر این ترجیحات و اولویتهای شغلیتان را هم شناختهاید. در نتیجه با این اطلاعات میتوانید مسیرِ شغلی که برای شما مناسب است را انتخاب کنید.
اما قبل از آن از شما میخواهیم آنچه تاکنون در مورد تیپ شخصیتیتان فهمیدید را به طور خلاصه بنویسید. در مورد نقطه قوتهای شاخص خودتان بنویسید و بر اساس آنچه در این قسمت آموختید ترجیحات شغلی و کاری خودتان را شرح دهید. در قدم بعدی اهداف زندگی شغلی و شخصی خودتان را بنویسید تا مطمئن شوید اهداف شما با ترجیحات و توانمندیهایتان همخوانی و تناسب منطقی دارند.
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
مشارکت شما:
قلم و کاغذ بردارید و به سوالاتی که در این مقاله خواندید پاسخ دهید، اگر دوست داشتید تعدادی از جوابهایتان را با ما و سایر دوستانتان به اشتراک بگذارید و همین پایین در قسمت نظرات برایمان از دیدگاه خودتان بنویسید.
Source: Ten Career Essentials- Donna Dunning
۱ دیدگاه
ممنونم از مطلب خوبتان