مطالب پیشنهادی:
ریچارد تمپلار

قوانین عشق (۳)

قوانین عشق (۳)

در قسمت‌های قبلی بحث قوانین عشق را شروع کردیم و گفتیم برای شروع یک رابطه عاطفی موفق شرط اول این است که خودتان باشید و سعی نکنید تصویری از خودتان نشان دهید که نیستید (قانون اول). در قسمت قبلی هم گفتیم زخم‌های عاطفی مانع از این می‌شوند که ما یک رابطه عاطفی خوب را شروع کنیم در نتیجه بعد از یک شکست احساسی اندکی به خودتان زمان بدهید و بعد از بهبود و بازیابی کامل ذهنی و احساسی وارد یک رابطه جدید شوید (قانون دوم). در این قسمت می‌خواهیم این بحث را ادامه دهیم و یک اصل مهم دیگر را بررسی کنیم.

 

تا زمانی که از تنهایی خودتان لذت نبرید نمی‌توانید از یک رابطه عاطفی لذت ببرید

زنی را می‌شناختم که تصور می‌کرد همیشه باید در یک رابطه عاطفی باشد و اصولاً از تنهایی فرار می‌کرد: بلافاصله بعد از اتمام یک رابطه، رابطه‌ی بعدی را شروع می‌کرد. او می‌گفت از تنها ماندن خوشش نمی‌آید و به همین دلیل سعی می‌کند مدت زمان تنهایی‌اش زیاد نشود و بعد از قطع یک رابطه، رابطه‌ای جدید را شروع کند. این زن در آن مقطع داشت رابطه‌ با مردی را تجربه می‌کرد که توجه کافی و مناسب را از آن مرد دریافت نمی‌کرد، خودش هم متوحه این مسئله بود اما به ماندن در این رابطه ادامه می‌داد. او در رابطه‌ای مانده بود و به رابطه با مردی ادامه می‌داد که به نیازهای عاطفی و احساسی‌اش پاسخ مناسبی نمی‌داد و در واقع اصلاً فرد مناسبی برای یک رابطه عاطفی نبود.

وقتی درباره علت این موضوع از او سؤال کردم او برایم توضیح داد که: خب، چاره چیست؟ من حق انتخاب دیگری ندارم. اگر از این رابطه بیرون بیایم مجبورم برای مدتی تنها بمانم و من اصلاً دلم نمی‌خواهد تنها باشم.

 

وقتی با خودت آشتی می‌کنی

البته بعد از مدتی اوضاع آن‌ها واقعاً خراب شد و آن مرد او را ترک کرد. آن زن تصمیم گرفت از خودش در برابر این جدایی عاطفی مراقبت کند و وقتی یک ماه بعد او را دیدم و وضعیتش را پرسیدم گفت: تا الان که خوب دوام آورده‌ام. تصورم این بود که تا الان باید دق می‌کردم اما خب، فعلاً که زنده‌ام. به مرور او یاد گرفت که می‌تواند از تنهایی‌اش هم لذت ببرد و قرار نیست تمام منبع کسب شادی و آرامش او رابطه عاطفی‌اش باشد.

این‌جا یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که این زن مدام در روابط ناسالمی که به نیازهای او اهمیت داده نمی‌شد وارد می‌شد و از همه بدتر در این روابط باقی می‌ماند و اصلاً نیازی به تمام کردن این روابط ناسالم نمی‌دید. چون نمی‌خواست و نمی‌توانست با خودش مواجه شود، چون احساس می‌کرد تنهایی هیولایی است که او را راحت نخواهد گذاشت. و وقتی ما با خودمان غریبه شویم، تن می‌دهیم به روابط پست و بی‌ارزش. چون ارزش خودمان را نمی‌بینیم، چون خودمان حاضر نیستیم نیازهای خودمان را ببینیم و چرا وقتی من برای خودم ارزش و اهمیتی قائل نیستم، دیگری باید برای من این کار را بکند؟

 

نیازها و استانداردهایت را بشناس

به محض این‌که به این آگاهی برسیم که ما می‌توانیم بدون وجود یک رابطه و در تنهایی هم از خودمان و زندگی‌مان لذت ببریم، در آن صورت استانداردها و معیارهای محکم و مناسبی برای خودمان وضع می‌کنیم. در این صورت است که نیازهای خودمان را می‌شناسیم و به آن‌ها احترام می‌گذاریم و وقتی وارد رابطه‌ای نامناسب شویم بلافاصله تشخیص می‌دهیم.

بعضی‌ها فکر می‌کنند تنها زندگی کردن یک ایراد است، به همین دلیل حاضرند به هر قیمتی در هر رابطه‌ای- حتی رابطه‌ای ناسالم و بیمارگونه- باقی‌بمانند و این یک اشتباه بزرگ است. می‌شود از خودمان و از تنهایی خودمان هم لذت ببریم و احساس امنیت کنیم. در این صورت زمانی‌که تصمیم می‌گیریم رابطه‌ای عاطفی را تجربه کنیم و مثلاً ازدواج کنیم این ازدواج بنا به تصمیمی درست و دلایلی مناسب صورت گرفته است نه براساس ترس از تنهایی.

فقط زمانی‌که توانسته باشیم با تنهایی خودمان کنار بیاییم و از آن لذت ببریم می‌توانیم از عمق و غنای یک رابطه لذت بیشتری ببریم.

در قسمت بعدی این بحث را ادامه خواهیم داد

[ آرسام هورداد ]

مدرس و پژوهشگر شخصیت‌شناسی و چیرگی | چیرگی یعنی خودِ منحصربه‌فردت را پیدا کنی و آن را به بهترین شکل به عالم عرضه نمایی

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *