در دو قسمت قبلی مبحثی را آغاز کردیم و در مورد مدل توماس- کیلمن (TKI) در حل تعارض صحبت کردیم.
گفتیم مطابق این مدل پنج سبک رفتاری برای مواجهه با تعارض تعریف شده است. در قسمت قبلی هم در مورد کاربردهای دو سبک برتریطلب و مشارکتجو صحبت کردیم.
بهتر است در صورتی که دو مقاله قبلی را نخواندهاید برای حفظ یکپارچگی مطالب ابتدا آنها را مطالعه کنید و سپس به سراغ این قسمت بیایید.
در این قسمت قصد داریم در مورد سه سبک مصحلتاندیش، کنارهگیر و صلحطلب صحبت کنیم.
–
۳. سبک صلحطلب:
کاربردها:
۱. زمانی که میفهمید در مورد موضوعی اشتباه میکردید و دیدگاهتان نادرست بوده است. در این صورت با پذیرشِ دیدگاه دیگران راه را برای رسیدن به راه حلی بهتر باز میکنید، علاوه بر این فضا را برای آموختن از دیگران هموار خواهید کرد و به این ترتیب اعتبار شما نزد دیگران بسیار افزایش مییابد.
۲. زمانی که موضوع تعارض برای طرف مقابل بسیار مهمتر و حیاتیتر است تا برای شما. زمانی که احساس میکنید حفظ رابطه با طرف مقابل برایتان بسیار مهمتر است از این سبک استفاده کنید.
۳. زمانی که میخواهید برای خودتان اعتبار اجتماعی کسب کنید تا در موضوعاتی که بعداً پیش میآید- و برایتان مهمتر است- از این اعتبار استفاده کنید.
۴. زمانی که با دیدگاه شما مخالفت میشود و آمادگی جمعی برای پذیرش موضع یا دیدگاه شما وجود ندارد. در این صورت ادامه دادن به بحث ممکن است جایگاه و اعتبار شما را خدشهدار کند.
۵. زمانی که میخواهید این فرصت را به اطرافیانتان بدهید تا از اشتباهاتشان درس بگیرند و رفتارشان را جبران کنند.
[divide]
پیشنهاد سردبیر: روشهای تقویت انعطافپذیری در رابطه
[divide]
در مورد این سبک مراقب موارد زیر باشید:
اگر احساس میکنید در اغلب موقعیتها دیدگاهها و نظرات شما (یا خواستههایتان) اصلاً دیده نمیشود و بهای کافی به آن داده نمیشود احتمالاً دارید زیادی از این سبک استفاده میکنید. فراموش نکنید تسلیم شدنِ بی چون و چرا در برابر خواستههای دیگران میتواند اعتبار، احترام و نفوذ شما را به شدت خدشهدار کند و این باعث میشود نقش مثبت و موثر شما رفته رفته کمرنگ شده و نادیده گرفته شود.
آیا به دلیل سازشکاریِ بیش از حد، ساختار و سلسلهمراتب در سازمان از بین رفته است؟
این مسئله یادآوری همان موضوع شهر شلوغ و قورباغه هفتتیر کش است! اگرچه ساختارهای سازمانی به تنهایی ارزش خاصی ندارند، اما به هر حال بعضی از قوانین و چارچوبها در سازمان ضروری و حیاتی هستند و باید حفظ شوند. در برابر این قوانین هیچ سازشی مجاز نیست، در غیر این صورت تمامیت سازمان از بین میرود.
–
نشانههای استفاده خیلی کم از این سبک:
- استفاده از سبک صلحطلب در برخی موقعیتها نشانه حسن نیت طرفین است. اگر نمیتوانید این حسن نیت را در روابطتتان به دیگران نشان دهید احتمالاً اصلاً از این سبک استفاده نمیکنید.
- آیا دیگران گاهی اوقات شما را فردی یکدنده و بیانصاف میبینند؟
- آیا اینکه به اشتباهتان اعتراف کنید برای شما دشوار است؟
- آيا هنر تسلیم شدن را بلدید؟ میدانید چه موقع باید از ادامه بحث صرفنظر کنید؟
–
۴. سبک کنارهگیر:
کاربردها:
۱. زمانی که موضوعِ تعارض واقعاً بیاهمیت است یا اینکه موضوعاتِ مهمترِ دیگری برای بحث کردن وجود دارد.
۲. زمانی که هیچ امیدی به شنیده شدن یا پذیرفته شدن خواستهتان ندارید یا زمانی که فکر میکنید بیان کردن خواستهتان هیچ تغییری ایجاد نمیکند.
۳. زمانی که هزینه اعلام کردن خواستههایتان زیاد است یا موضوع تعارض بسیار تنشزاست و به پیش کشیدنش نمیارزد.
۴. زمانی که لازم است بگذارید دیگران کمی آرام شوند و بیشتر در مورد موضوع فکر کنند. در این صورت میتوانید موضوع را در زمان مناسب دیگری مطرح کنید.
۵. زمانی که دریافت اطلاعات بیشتر مهمتر از تصمیمگیریِ فوری است.
۶. زمانی که دخالت شما تأثیری ندارد و دیگران بهتر، سریعتر و راحتتر میتوانند مسئله را حل کنند.
[divide]
پیشنهاد سردبیر: تکنیکهای پرورش رفتار قاطعانه در ارتباط با دیگران
[divide]
نشانههای استفاده بیش از اندازه از این سبک:
- فضای مشارکت و همکاری از بین میرود و فردگرایی افزایش مییابد
- خلاقیت و پویایی از بین میرود چون نظرات مخالف شنیده نمیشود و کسی بازخورد نمیدهد در نتیجه تصمیمات بر اساس آنچه عرف و روتین بوده است گرفته میشود.
- به دلیل بازخورد ندادن، مشکلات و نواقص پنهان میماند، افراد چالشها و تعارضها را در ذهنشان نگه میدارند به همین دلیل دیگران ممکن است فکر کنند هیچ چالشی وجود ندارد.
نشانههای استفاده خیلی کم از این سبک:
- آيا برایتان پیش آمده که ناخواسته احساسات دیگران را جریحهدار کنید و به دلیل عدم ملاحظهکاری دیگران را از خودتان برنجانید؟ اگر جوابتان مثبت است لازم است در مورد نحوه بازخورد دادن تمرین کنید و پیامتان را طوری انتقال دهید که احساسات دیگران را نشانه نگیرد.
- آیا احساس میکنید بیش از اندازه موضوعات مختلف را در ذهنتان حمل میکنید و در مورد آنها بازخورد نمیدهید؟ در این صورت باید تلاش کنید امور مختلف را در ذهنتان اولویتبندی کنید و در مورد موضوعات مهم بازخورد بدهید و پیگیری موضوعات کماهمیت را به دیگران واگذار کنید تا فضای ذهنیتان بازتر شود.
–
۵. سبک مصلحتاندیش:
کاربردها:
۱. زمانی که هدفها و منافع شخصی مهماند اما نه آنقدر که صراحت و قاطعیت زیادی برای بیان آنها نیاز باشد و در نتیجه به رابطه طرفین تنش وارد شود.
۲. زمانی که جایگاه و قدرت طرفین تعارض تقریباً برابر است.
۳. زمانی که برای موضوعات پیچیده و سامان دادن به شرایط به دنبال راه حل موقتی هستیم.
۴. وقتی به دلیل محدودیت زمانی مجبوریم تصمیمی مصلحتآمیز اتخاذ کنیم که نه سیخ بسوزد نه کباب!
۵. زمانی که راهکارهای مشارکتجویانه یا برتریطلبانه برای موقعیت مناسب نیست، به عنوان راه حل جایگزین میتوانیم از سبک مصلحتاندیشانه استفاده کنیم.
–
نشانههای استفاده بیش از اندازه از این سبک:
- زمانی که آنقدر غرق در مصالحه و سازش و خدشهدار نشدن رابطه میشویم که از موضوعات اساسی تعارض غافل میشویم. موضوعاتی مثل: ارزشها، اصول، اهداف بلند-مدت و رفاه سازمان.
- وقتی فضای چانهزنی و معامله حکمفرما میشود، اعتماد بین طرفین تا اندازهای از بین میرود.
نشانههای استفاده بسیار کم از این سبک:
- آيا «چانه زدن» بر سر امتیازها شما را معذب میکند و احساس میکنید برای این کار فردی خجالتی هستید؟ در این صورت فراموش نکنید که خجالت کشیدن و تردید کردن در مذاکره ممکن است باعث شود امتیازهای ارزشمندی را از دست بدهید.
- آیا امتیاز دادن به طرف مقابل برایتان سخت است؟ در این صورت ممکن است در مدیریت گفتگوهای تنشزا مشکل داشته باشید و نتوانید رابطه بین خودتان و طرف مقابل را حفظ کنید.
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
۳ دیدگاه
سلام مجدد
ممنون از اینکه وقت گذاشتید و بازخورد دقیقی رو برام ارسال کردید. توی کامنت بالا مساله ای رو ذکر کردید، که پیش از این هم یکی از سوالات اساسیم بود. گر چه که می دونم شاید امکان جوابگویی به این سوال اینجا وجود نداشته باشه؛ ولی لطفاً در کانال تلگرام یا سایتتون در صورت امکان به این سوال بپردازید. کنجکاو شدم بدونم، بین تایپ هایی که دارای چهار کارکرد یکسان هستن، نظریه یونگ چه تفاوت اساسی قائل میشه؟! (منظور اینکه نه صرفاً با مقایسه طیف درونگرایی یا برونگرایی) چون خودم INTP هستم و هنوز برای اینکه به خودم ثابت بشه ENTP نیستم، دلیل محکمی نتوستم ارائه بدم؛ البته همین جمله نشون میده، ممکنه کارکرد سومم Si باشه و اگه ENTP بودم، کمتر به دنبال مدرک می گشتم؛ اما این فقط یه مورد جزئیه. به طور کل می خوام بدونم وقتی جای کارکرد غالب با کارکرد کمکی جا به جا میشه، چه اتفاقی میوفته؟!
ممنون
درود آقای هورداد
واقعا مقاله جالب و بینظیری بود. من حین خوندن مقاله مدام یاد کارکرد های تصمیم گیری یونگ می افتادم. صلح طلب برام تداعی کننده Fe، کناره گیر Fi، برتری طلب Te، مشارکت جو Ti بود. به نظر شما، آیا تفسیر درستی ارائه دادم؟! دوست دارم نظر شما رو هم بدونم.
با تشکر
سلام علی گرامی،
ممنونم از دقت و توجهتون و لذت بردم از ارتباطی که در ذهنتون شکل گرفت.
در بحث حل تعارض با مدل MBTI تیپها در چهار دسته بررسی میشن: TJ-FJ-TP-FP که تا حد زیادی با همون بررسی کارکردی شما انطباق داره (یعنی این تقسیمبندی در حقیقت اشاره به کارکردها داره). اما مثلاً تیپهایی با کارکرد غالب و کمکی یکسان رو هم در یک دسته قرار میده. مثلا تیپهای INTJ و ENTJ در دسته TJها هستند، اما روشنه که کارکرد غالب اونها یکسان نیست.
درباره ارتباط این چهار دسته با مدل TKI در آینده بیشتر مطلب خواهیم داشت.