در مجموعه مقالات استعداد قالب تیپهای شخصیتی به ویژگیها و خصوصیاتهای بارز هر تیپ بر اساس مدل Donna Dunning میپردازیم. بخشی از مباحث هم به بررسی حالتهای مختلف استرس هر تیپ شخصیتی دارد. در این قسمت میخواهیم این بحث را با تیپهای تحلیلگر و مشاور ادامه دهیم.
–
تیپهای تحلیلگر (تیپ شخصیتی INTP و ISTP)
به عنوان یک فرد با تیپ تحلیلگر شما سرشار از سوال هستید و ذهنیتی تحلیلی و پرسشگر دارید. اغلب به دنبال دلایل منطقی میگردید و ایدههای خوشبینانه برای شما وسوسهبرانگیز نیست.
ارتباطات زیاد مابین افراد در محیط کار، راندمانِ کاری پایین یا قوانین دستوپاگیر از جمله مهمترین عواملی هستند که میتواند مسبب بروز استرس کاری در شما باشد. علاوه بر این کار کردن با افراد نالایق و ناکارآمد برای شما بسیار عذابآور است خصوصاً اگر قسمتی از کار شما به آنها وابسته باشد.
اولین نشانههای استرس در تیپهای تحلیلگر این است که ناگهان بیش از حد بدبین و منفینگر میشوند. در این شرایط تحلیلگری و نگاه منطقی و عینی شما شکلی اغراقآمیز و ناکارآمد به خودش میگیرد و تبدیل به فردی یکدنده میشوید که حاضر نیست سایر ایدهها یا گزینهها را هم بررسی کند یا در نظر بگیرد.
زمانی که استرس شما از این هم بالاتر میرود ممکن است نقدهای عینی و منطقی شما تبدیل به انتقادات شخصی بشود و مستقیماً خودِ افراد را نشانه بگیرد. در این وضعیت خودتان هم نسبت به انتقادات دیگران بیش از اندازه حساس و شکننده میشوید.
اگر در وضعیتی مشابه قرار گرفتید سعی کنید برای مدتی از وقایع اطراف فاصله بگیرید تا بتوانید مجدداً آرامشِ درونیتان را به دست بیاورید. در صورت امکان برای مدتی کوتاه از کارها و تعاملات اجتماعیِ معمول فاصله بگیرید. سعی کنید به دنبال اطلاعات جدید در مورد موقعیت باشید تا بتوانید دیگاه خودتان را در مورد آن توسعه دهید و با ذهنی بازتر و دیدگاهی مثبتتر با موقعیت مواجه شوید.
–
تیپهای مشاور (یا رشد دهنده) (تیپ شخصیتی INFP و ISFP)
به عنوان یک رشد دهنده شما فردی تودار و مثبت هستید و نگاهِ خوشبینانهای دارید. اما وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که تضادی درونی میان ارزشهای شخصی شما به وجود میآید ذهنیت منفی و منتقدانه نسبت به دنیا پیدا میکنید.
محیطهای کاری با میزان ارتباط زیاد بین اعضا و همچنین قوانین پستوپاگیر که نیاز به انجام فوری کارها و وظایفِ متعدد در آن وجود دارد باعث استرس و سردرگمی شما میشود. علاوه بر این وجود تعارض و مقابله به مثل افراد در محل کار، یا وجود عاملی که ارزشهای شخصی شما را نادیده بگیرد میتوانند عوامل مهم دیگری برای ایجاد استرس در شما باشند.
اولین نشانه ایجاد استرس در شما این است که حساسیت بیش از اندازهای نسبت به موضوعات نشان میدهید و نسبت به دیدگاه و نظر شخصی خودتان متعصبانه رفتار میکنید و روی آن پافشاری میکنید. در حالت عادی انعطافپذیری و سازگاری شما جزو نقاط قوتتان است اما در شرایط استرس این ویژگی به صورت اغراقشده در میآید به طوری که نسبت به انتقادات دیگران واکنشی منفی نشان میدهید.
اگر میزان استرس در شما افزایش یابد ممکن است نسبت به توانمندیهای خودتان تردید کنید و نسبت به دیگران موضعی انتقادآمیز اتخاذ کنید. اگر در این موقعیت قرار گرفتید سعی کنید برای مدتی با خودتان خلوت کنید و به نقاط قوت و توانمندیهایی که دارید و همچنین ارزشهایتان فکر کنید. معاشرت و ارتباط برقرار کردن با افرادی که به آنها علاقهمندید هم میتواند نقش مهمی در کاهش استرس شما ایفا کند.
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
مشارکت شما
چه تجربهای از مواردی که در این مقاله ذکر شد دارید؟ چه محرکها و استرسورهایی در خودتان شناسایی کردهاید و راهکار شما برای مقابله با آنها چیست؟
۴ دیدگاه
سلام؛ ممنون از مقاله ی خوبتون و اینکه درباره استرس ماINFP ها هم صحبت کردید.
به عنوان یک INFP تو موقعیت هایی پر از تنش و ناسازگاری بین افراد، احساس ناراحتی میکنم تا وقتی که وضعیت از تلخی دربیاد و همه همدیگرو ببخشن و یه تعادل و هارمونی تو جمع برقرار بشه. خیلی وقتا پیش اومده که من تو همچین موقعیتی قرار گرفتم اما نتونستم از جام بلند شم حرفی بزنم یا آتیش رو بخوابونم و فقط جمله ها رو تو ذهنم آماده کردم، حرفایی که باید بزنم رو تو ذهنم نگه داشتم ولی هیچوقت بیانشون نکردم و اون تنش و جدل رو با حرف ها و نظرات مثبتی که داشتم نخوابوندم و تا آخر تو وضعیت استرس باقی موندم.
دومین موقعیتی که توش خیلی زیاد دچار استرس میشم وقتاییه که برنامه ای برای خودم مشخص کردم برای رسیدن به هدفی و یا کسی برنامه ای برام طرح کرده و من موظف هستم اون برنامه رو انجام بدم و سر موعد مشخص بازده رو بهش اعلام کنم. وقتی هر روز مقداری از برنامه ناتموم میمونه و بعد از چند روز و نزدیک شدن به موعد متوجه میشم که چقدر از برنامه جا موندم و چقدر از کارها انجام نشده باقی مونده، بی اندازه مضطرب میشم، مسیر رو گم میکنم، ذهنم شلوغ و بی هدف میشه و احساس میکنم تا الان هیچ کاری انجام ندادم و هیچی برای نشون دادن به ناظری که از من بازده میخواد رو ندارم. تو این موقعیت به طرز عجیبی منفی نگر میشم، مدام جایی که هستم و برنامه های جامونده رو یادآوری میکنم و به اصطلاح تو سر خودم میزنم!! و دقیقا میشم برعکس اون آدم مثبت نگر و آسان گیر. جمع و جور کردن ذهنم تواین موقعیت ازم ساخته نیست و حتی جاموندن از برنامه، پایین اومدن راندمان و سردرگمی، بیشتر و بیشتر هم میشه. ازینکه این همه کار رو نمیشه تو فرصت کمی که دارم انجام بدم و اینکه بازده خوبی نداشتم و باز هم نتونستم کاری که ازم خواسته شده رو به نحو احسن انجام بدم، ناامید و راکد فقط توقف میکنم، بیش از حد فکر میکنم و شاید تا پایان موعد تسلیم بشم و جا بزنم و بذارم بقیه ی روزها بگذرن و تموم بشن.
دررابطه با نادیده گرفته شدن ارزش های شخصیم، تجربه خاصی نداشتم شاید هنوز با ارزش های شخصیم شفاف نیستم و هنوز نمیدونم چه ارزش های شخصی برای خودم دارم. البته شاید ببشتر تو موقعیت هایی بودم که کمتر کسی خلاف ارزش هام رفتار کرده و معمولا هم اگه همچین چیزی اتفاق بیوفته برای اینکه از کوره درنرم یا دچار استرس نشم، سعی میکنم درگیری ذهنیم رو با یه دوست درمیون بذارم یا نادیده اش بگیرم.
زنده باد به این خودآگاهی، چقدر دقیق به لحظات استرس تان اشاره کردید نگین گرامی.
سلام
من بین اینکه istp یا intp هستم شک دارم.
تو همه تستهام حتی سایتهای خارجی تیپم رو istp تشخیص داده ، همهی ترجیحاتم به تیپ istp و مشرب sp میخوره بجز موضوع عملگرایی. همیشه iXtp با درصد بالایی بوده ولی s ۶۰درصد و n ۴۰درصد.تو این هم شکی ندارم جزئی گرا هستم.
حس میکنم بعضی in از من عملگراتر هستند، ممکنه من هم intp باشم یا باید برای تشخیص دقیق تر به کارگاهتایپشناسی برم؟
یک چیز دیگه هم اینکه تو سایت تقریبا برای همهی تایپها حداقل یک مقاله اختصاصی هست بجز تیپ istp که فقط همون مقاله اولی درباره خصوصیات کلی هست رو داره ، لطفا تو برنامهریزی هاتون یه کمی جلوتر بندازید
موفق باشید.
سلام محمدرضای گرامی،
بله حق با شماست و متأسفانه تعداد مقالات این تایپ در سایت و کانال بسیار کمتر از بقیه تایپهاست، به زودی مطالب بیشتری از این تایپ خواهیم داشت.
در خصوص تشخیص دقیق تایپ، شرکت در کارگاه به شما کمک میکند سریعتر به نتیجهای قطعی برسید اما علاوه بر این مزایای دیگری هم دارد از جمله تشخیص تیپ دیگران در روابط و مذاکرات و فهم دقیقتر مشربها و کارکردهای یونگ و به طور کلی تئوری تایپ در MBTI. اگر صرفاً هدف شما تشخیص تیپ خودتان است لزوماً نیازی به شرکت در کارگاه نیست و میتوانید این کار را با صرف زمان و مطالعه دقیقتر خصوصیات هر دو تیپ پیش ببرید، ببینید به طور نسبی به کدام یک «نزدیکتر» هستید، همان تایپ غالب شماست. اگر سوالی هم داشتید میتوانید در سایت بپرسید. اما برای یادگیری دقیق و اصولی تئوری تایپ پیشنهاد من شرکت در کارگاه است.
پیروز باشید