چه موقع اعتماد به نفس INTJها زیاد میشود؟
زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۵ دقیقه
در قسمت قبلی مبحثی را در مورد اعتماد به نفس در تیپ شخصیتی INTJ بررسی کردیم و گفتیم مطابق تجربهٔ اغلب INTJها، اعتماد به نفس برای این تیپ به گونهای متفاوت تعریف میشود.
قول دادیم که عواملی که باعث افزایش اعتماد به نفس INTJها میشود را با هم بررسی کنیم و گفتیم زمانی که INTJها طبق برنامه پیش بروند و بتوانند یک به یک به اهداف و مسئولیتهایشان جامعه عمل بپوشانند خود به خود اعتماد به نفسشان هم افزایش پیدا میکند.
در این قسمت میخواهیم این بحث را ادامه دهیم و موارد دیگری را بررسی کنیم. این مقاله ترجمه یکی از نوشتارهای خانم Jayne Thompson نویسنده و محقق در حوزه تیپشناسی MBTI است. تیپ ایشان نیز INTJ است و مواردی که در این مقاله ذکر شده حاصل تجربیات شخصی و مطالعات ایشان است.
–
۲. اعتماد به نفس یعنی وقتی به ندای دلت گوش میدهی
INTJها ممکن است خصوصیات مثبتی در حوزههای مختلف داشته باشند، اما یکی از این ویژگیها که توجه من را جلب میکند «مصمم بودن» و «قاطعیت در اجرایی کردن» تصمیمهاست.
من خودم قبل از اینکه بخواهم کاری را انجام بدهم خیلی در مورد آن فکر میکنم، اما وقتی میدانم چیزی درست است و زمان درست آن الان است، دیگر تعلل نمیکنم، دیگر دنبال اطلاعات و تحلیلهای بیشتر نمیروم چون اعتقاد درونی دارم که کاری که دارم انجام میدهم درست است و نیازی به محافظهکاری و تحلیلِ بیش از اندازه نیست. وقت را برای فکر کردن تلف نمیکنم و کار را انجام میدهم و اهمیتی به این نمیدهم که نمیدانم چه چیزی در انتظارم است. به خودم میگویم پیش میروم چون میدانم این کار درست است.
[box type=”tip” radius=”5″]همین ایمان و اعتقاد درونی به چیزی که مرا غلغلک میدهد و دنبال کردن آن است که باعث میشود اعتماد به نفس من بسیار زیاد شود و با روحیهای بالا کارهایم را انجام دهم.
شاید بپرسید چرا گوش دادن به ندای درونی میتواند اعتماد به نفس ایجاد کند؟ شاید خیلی نتوان با قاطعیت پاسخ این پرسش را داد اما نکتهای که به نظر من وجود دارد این است: وقتی درگیر تحلیل بیش از اندازه میشویم عملاً وارد چرخهای بیپایان شدهایم که مدام دوست داریم جنبههای مختلف را تحلیل کنیم و معمولاً هر چقدر جلوتر میرویم احساس میکنیم جنبههای بیشتری را باید در نظر بگیریم و در نتیجه، اقدام را به تأخیر میاندازیم و فقط تردیدها و ابهامها بیشتر میشود.
اعتماد به شهود و ندای درون حتماً باید با عقلانیت همراه باشد و البته با گذشت زمان با پختگی بیشتری هم همراه خواهد شد. اما چیزی که با اطمینان نسبی میتوان گفت این است که اغلب INTJها وقتی بین تحلیل و عملگرایی نوعی تعادل ایجاد میکنند با روحیه و اعتماد به نفس بسیار بیشتری پیش خواهند رفت.
–
۳. اعتماد به نفس یک طیف است، صفر و یکی نیست!
خیلی وقتها میشود تعریف ساده و عمومیای از اعتماد به نفس ارائه داد، اما در مورد موضوعی که ما بررسی میکنیم ماجرا کمی نسبی است. یعنی اعتماد به نفس بیشتر به صورت یک طیف در نظر گرفته میشود و ممکن است هر کدام از ما در برخی حوزهها میزان بالایی از اعتماد به نفس را تجربه کنیم در حالی که شاید در زمینههای دیگر چنین نباشد.
مثلاً خود من مثل اغلب INTJها نسبت به زمینه تخصصی و دانش خودم اعتماد به نفس زیادی دارم. من میدانم در چه زمینههایی تخصص و آگاهیِ بیشتری دارم و کجاها بهتر عمل میکنم.
[box type=”tip” radius=”5″]اما مسئله «اعتماد به نفس اجتماعی» موضوع متفاوتی است و شخصاً برای من چالشی است. شاید وقتی قرار است یک مکالمه را با یک فرد ناشناس شروع کنم چندان به طور طبیعی مایل به این کار نباشم و ارتباطاتِ گسترده اجتماعی با طیف وسیعی از افراد نقطه قوت من نباشد.
بنابراین وقتی نگاه طیفی به مفهوم اعتماد به نفس داریم بهتر میتوانیم آن را مدیریت کنیم و بشناسیم. مثلا اعتماد به نفس اجتماعی، عاطفی، علمی، جسمی و … اما نکته اینجاست که INTJها عادت به خود-ارزیابی دارند و وقتی در یکی یا چند تا از این زمینهها موفق عمل نمیکنند فرض را بر این میگذارند که به طور کلی افراد بیاعتماد به نفسی هستند، در حالی که طبق نگاه طیفی ممکن است فقط در یک یا دو زمینه فاقد اعتماد به نفس لازم باشند.
–
۴. شکست خوردن برای INTJها راهی است به سوی قدرت
در مورد خودم (به عنوان یک INTJ) باید بگویم هر بار که شکست میخورم سعی میکنم رشد کنم و چیزی جدید از آن یاد بگیرم. اما موضوع مواجه شدن با شکست برای یک INTJ ظریفتر از این است. من از شکست خوردن نفرت دارم. شکست برای من موضوع سنگینی است و با تمام توانم سعی میکنم هیچوقت شکست نخورم. دقیقاً به همین دلیل است که بعد از هر شکست سعی میکنم توانمندی خودم را افزایش بدهم تا دفعه بعد بهتر عمل کنم و دیگر هراس مواجهه با شکست را نداشته باشم. در واقع اینجا موضوع پذیرفتن شکست نیست، بلکه مسئله این است: باید آنقدر خوب عمل کنم که احتمال شکست خوردن را به صفر برسانم.
[box type=”tip” radius=”5″]این مسئله از یک جهت قابل تأمل است: دانش و آگاهی، موتور اعتماد به نفس INTJهاست. اغلب زمانی که یک INTJ متوجه ضعف آگاهی یا دانش خودش در یک موضوع با اهمیت میشود، زمانی است که اعتماد به نفسش کاهش مییابد و شروع به خود-تحلیلگری و تردید میکند.
معمولاً وقتی که یک INTJ شکست میخورد از محدوده امن خودش خارج میشود و سعی میکند با کسب دانش و آگاهی لازم، دفعه بعد بهتر از قبل عمل کند. در واقع شکست، مسیر را برای بهتر شدن و بهتر عمل کردن هموار میکند و نوعی محرک برای افزایش شایستگی است.
[divide]
امتیاز شما به این مقاله: [kkstarratings]
[divide]
مشارکت شما: از نظر شما مفهوم اعتماد به نفس چه جنبههای دیگری دارد که میتوانیم به این لیست اضافه کنیم؟ آیا تجربهای از موارد مطرح شده در این مقاله دارید؟ انجام کدام یکی از فعالیتهای فوق به افزایش اعتماد به نفس شما منجر میشود؟
۳ دیدگاه
خیلی خوب بود
سلام. Intj هستم. یکی از موارد اعتماد بنفسی که باهاش دچار مشکلم قسمت improviser نبودنه ، گرچه در زمینه تفکر هیچ چیز رو به اندازه ی تفکر راحت و زیاد و سپس پاسخ گویی مقدس نمیدونم ولی این فقدان میتونه موجبشه نتونیم خودمون رو به موقع اثبات کنیم جایگاهی رو که میخوایم به موقع یا اصلا بدست نیاریم !
دومین مطلب اعتماد به نفسی هست که تو رابطه عاطفی نیاز به ایجادش از طرف مقابل میبینم. اگه طرف مقابلمون باهوش و با اطلاعات باشه به قسمت درون گرایی من خیلی کمک میکنه ، مثلا چیزایی که به دلیل in بودن خیلی درونی هستند رو باهاش به اشتراک بگذاریم و طرف مقابل درک کنه و بتونیم اونارو روی کاغذ بیاریم. هیچی دیگ همین . ممنون از مقالات بسیار تون
من بەشخصە ب عنوان یەintjوقتی حس میکنم مسلە پیچیدە ای رو درک کردم بویژە وقتی درجمعی ک هیچکس نمیتونە ب اون حدبرسە حس خوبی پیدا میکنم اعتمادبنفسم بالا میرە شدید