در ادامه بازخوانی کتاب ایمی مارین در این قسمت میخواهیم نگاهی بیندازیم به فصل پنجم این کتاب.
تا به حال بخشهای مختلفی از کتاب را خواندهایم؛ در ابتدا در مورد این صحبت کردیم که چه اتفاقی میافتد که ما قدرتمان را به دیگران میدهیم و خودمان را قربانی شرایط فرض میکنیم. سپس در مورد تسلط روی زندگی صحبت کردیم و به این پرداختیم که چطور میتوانیم تسلط خودمان را روی زندگی حفظ کنیم.
در یکی از قسمتها هم به داستان اپرا وینفری و پیامی مهم از زندگی او اشاره کردیم و گفتیم اپرا اجازه نداد شرایطِ بیرونی، سرنوشت نهایی او را تعیین کند. او تلاش کرد تا خودش شرایط را برای تحقق خواستههایش فراهم کند.
در سلسله مقالات قبلی هم پرونده مفصلی در مورد فصل چهارم کتاب داشتیم و گفتیم کسی که ذهنی قوی دارد خودش را مشغول مواردی که تحت کنترلش نیست نمیکند. در عوض تمرکز این فرد بیشتر روی موضوعاتی است که تحت کنترل خودش است و میتواند روی خروجی آنها تأثیرگذار باشد.
در این قسمت میخواهیم مبحث جدیدی از این کتاب را شروع کنیم و در مورد این صحبت کنیم که چرا بعضی وقتها بیش از اندازه برای رضایت و خشنودی دیگران تلاش میکنیم؟
دام راضی نگه داشتن همه
عنوان فصلی که میخواهیم در موردش صحبت کنیم این است: «آنها نیازی نمیبینند همه را از خودشان راضی نگه دارند» و حتماً میدانید که منظور از آنها افرادی است که ذهنی قوی دارند.
این فصل با جملهای از لائوتزو آغاز میشود:
به دیگران و اینکه چه فکری در مورد شما میکنند اهمیت بدهید تا همیشه زندانی آنها باقی بمانید.
آیا شما هم گرفتار این مسئله هستید و تلاش میکنید به هر قیمتی دیگران را راضی نگه دارید؟
ایمی مارین به روال معمول برای اینکه این موضوع در ذهنمان عینیت بهتری پیدا کند سعی کرده است با چند عبارت که حالت خود-سنجی دارند این مسئله را بررسی کند. عبارتهای زیر را بخوانید و ببینید کدامیک به چه میزان در مورد شما صادق است؟
خودتان را مسئول خوب کردن حال دیگران میدانید.
حتی تصور اینکه کسی از شما ناراحت یا عصبانی شود شما را آشفته و پریشان میکند.
معمولاً خیلی راحت تسلیم خواسته دیگران میشوید یا تحت تأثیر آنها قرار میگیرید.
احساس میکنید موافقت کردن با دیگران برایتان راحتتر و کمخطرتر است تا اظهار نظر مخالف با آنها.
معمولاً از دیگران معذرتخواهی میکنید حتی وقتی که مقصر نیستید.
از خیلی موضوعات چشمپوشی میکنید تا اختلافنظر و تعارضی در روابطتان ایجاد نشود.
اگر از کسی ناراحت یا دلخور شده باشید معمولاً چیزی نمیگویید.
معمولاً به درخواستهای دیگران پاسخ مثبت میدهید، حتی اگر واقعاً تمایلی به انجام آنها نداشته باشید.
گاهی رفتار خودتان را براساس انتظارات دیگران تغییر میدهید.
تلاش زیادی میکنید تا دیگران را تحت تأثیر رفتار خودتان قرار بدهید.
اگر میزبان یک مهمانی باشید و به برخی از افراد خوش نگذرد شما خودتان را مسئول میدانید.
اغلب منتظر هستید دیگران از شما تعریف و تمجید کنند.
وقتی کسی از اطرافیانتان ناراحت است خودتان را مسئول میدانید که حال او را خوب کنید.
دوست ندارید دیگران فکر کنند فردی خودخواه هستید.
معمولاً برنامهتان پر است چون باید به وظایف و کارهای دیگران هم رسیدگی کنید.
مثالهای بالا را خواندید؟ چند تا از آنها در مورد شما صادقند؟ فکر میکنید خوشحال کردن دیگران چقدر برای شما مهم است و این چه تأثیری روی زندگی شخصی شما گذاشته است؟ آیا آنقدر درگیر راضی نگه داشتن دیگران هستید که گاهی اولویتهای خودتان در زندگی به فراموشی سپرده میشود؟
اگر گرفتار چنین دامی هستید باید بیش از اینها مراقب باشید. چون تلاش برای «خوب بودن» و راضی نگه داشتن دیگران در اغلب موارد نتیجهای عکس میدهد و شما را از اولویتها و اهدافِ شخصی خودتان در زندگی دور میکند. مراقب باشید توجه و رسیدگی به دیگران باعث نشود خودتان تبدیل به فردی بدون دستاورد شوید.
نکته مهمی که ایمی مارین در اینجا بدان اشاره میکند این است که همه ما میتوانیم افرادی مهربان و خوشقلب باشیم بدون اینکه در دام راضی کردن دیگران گرفتار شویم.
چرا سعی میکنیم دیگران را راضی نگه داریم؟
ایمی مارین معتقد است افرادی که همیشه آماده کمک کردن به بقیه هستند و برای دیگران ازخودگذشتگی میکنند معمولاً احساس ارزشمندیشان را از دیگران دریافت میکنند، هر زمان دیگران آنها را تأیید کنند حالشان خوب است و زمانی که دیگران را ناراضی ببینند احساس پوچی و بیارزشی میکنند.
آنها بیشترین تلاششان را میکنند تا دیگران را از خودشان راضی نگه دارند چون در غیر این صورت احساس میکنند در رابطهشان تنش، تعارض و اختلاف نظر ایجاد میشود و در نهایت طرد خواهند شد و رابطهشان با آن فرد از بین خواهد رفت. به همین دلیل فکر میکنند هزینهٔ تلاش برای راضی کردن دیگران بسیار کمتر از هزینه طرد شدن و از بین رفتن رابطه است.
در نتیجه ریشه اصلی این رفتار «ترس» است. ترسِ از طرد شدن، ترسِ از بین رفتن رابطه و ترسِ خراب شدنِ تصویرِ خوشایندی که فرد از خودش ساخته است. و معمولاً گفتگوی ذهنی این افراد با خودشان چنین است: اگر او را خوشحال نکنم، حتماً مرا ترک خواهد کرد.
گاهی هم ریشه چنین رفتاری تجربیات ما خصوصاً در دورانی کودکی است. بسیاری از کودکان یاد میگیرند برای اینکه در محیط خانواده از غضب یا تنبیه والدین در امان باشند باید به هر قیمتی شده تلاش کنند تا والدین را از خودشان خشنود و راضی نگه دارند. در واقع در این شرایط راضی کردن دیگران نوعی رفتارِ آموختهشده است.
در قسمت آینده این بحث را ادامه خواهیم داد و در این خصوص بحث میکنیم که معایب و ضرر و زیانهای این رفتار چیست و مثلاً چه مشکلی بوجود میآید اگر من مدام تشویش این را داشته باشم که دیگران را از خودم راضی نگه دارم.
مایلم بیشتر به این موضوع پرداخته شود:
[kkstarratings]
مشارکت شما:
بر اساس آزمون خودسنجی که ایمی مارین در این فصل آورده فکر میکنید چقدر گرفتار دام راضی نگه داشتن دیگران هستید؟ آیا تجربهای در این خصوص دارید؟ راهکار پیشنهادی شما برای غلبه بر این وضعیت چیست؟ خوشحال میشویم نظراتتان را با ما و بقیه دوستانتان در قسمت کامنتها مطرح کنید.
۹ دیدگاه
خيلي ممنون لطفا قسمتاي بعدي ر هم بذاريد
سلام خسته نباشید ممنون بابت مقاله خیلی مفیدتون من خیلی از این رفتار هار را در خودم میبینم مطمئنم شما میتونید به من بگین تشکر از شما
سلام خسته نباشید ممنون بابت مقاله خیلی مفیدتون من خیلی از این رفتار هار را در خودم میبینم مطمئنم شما میتونید به من بگین با تشکر
سپاس.
عالی بود
سلام ببخشین من در ارتباط با افراد کمی چند تا از این ویژگی ها را دارم
چگونه باید نداشته باشیم ؟ میشه در این باره بیشتر توضیح بدین
خیلی ممنون
سلام به شما، بله در مقالات آینده، کل این فصل از کتاب را پوشش میدهیم و راهکارهایی هم برای غلبه بر این حالت اشاره شده.
موفق باشید
بسیار عالی و کاربردی . متشکرم و سپاسگزار زحمات جناب هورداد
درود به شما مجتبی گرامی، خوشحالم که همراه مایید.