بسیار از من میپرسید که مسیر منحصربهفردمان را چطور پیدا کنیم؟ از کجا بدانم چه شغلی مناسب من است؟ از کجا بدانم کدام رشته به درد من میخورد؟
پاسخ من اغلب این است: شغل مناسب هرکس یا مسیر منحصربهفرد هرکس عموما از توجه به (حداقل) سه پارامتر مهم میگذرد؛ این سه پارامتر اینها هستند:
استعداد یا مهارت تو
علاقه یا کشش و شور و اشتیاق تو
تیپ شخصیتی تو
این چرخه را اینطور نامگذاری میکنم:
Type-Talent-Passion
شما کفه ترازوی این سه پارامتر را به نفع هرکدام به هم بزنی، یعنی اگر فقط به یک پارامتر توجه کنی و بقیه را به کل درنظر نگیری، احتمالاً داری بازی را اشتباه انجام میدهی،
انتخاب یک مسیر شغلی مناسب از تعادل و توازن (نه تساوی!) میان این سه پارامتر میگذرد، یعنی باید به هرسه توجه نشان دهی و به نوعی برایند بُرداری اینها را حساب کنی و ببینی کدام جهت بیش از بقیه برایت مناسبتر است.
یک پارامتر مهم دیگر که قبلاً هم بدان اشاره کردهام این است: تجربهاندوزی (که به نوعی با عامل «مهارت» در آن چرخه سهگانه یکی است)
قبلا نیز اشاره کردهام که مسیر منحصربهفرد شما بهطور ناگهانی و در یک شب خاص و با الهام و وحی خودش را به شما نشان نمیدهد و چنین نیست که شبی نشسته باشی و فرشته وحی به تو بگوید فلان رشته برای تو مناسب است، یا باید فلان کار را انجام دهی، یا فلان پارتنر برایت مناسبتر است، بازی عالم هرگز چنین نیست! و هرکس سعی دارد چنین تصوری را به جامعه القا کند در اشتباه بزرگی است.
ببینید، شما باید با عقل و خرد فعلی که دارید- هرچقدر که هست- تجربه کنید، فعالیت کنید، اقدام کنید، خروجی تولید کنید و تا حد ممکن هم فعالیتهای متنوعی که به آنها کشش دارید را امتحان کنید.
[box type=”tip” radius=”5″]این گونه است که بعد از گذشت مدتی مسیر منحصربهفرد شما خودبهخود رخ مینماید، یعنی تو در اثر تجربه، خودت متوجه میشوی که چه کاری دقیقا برایت مناسب است.
بعضیها انتظار دارند از همان ابتدا تضمینی مبنی بر «درست بودن» انتخابشان به آنها داده شود. من به شما میگویم هرگز، هیچجا و هیچوقت این تضمین از بیرون به شما داده نخواهد شد و تو فقط در اثر تجربهاندوزی است که «خودت» در یک فرایند خودبهخودی و Spontaneous و ناگهانی به این نتیجه میرسی که کدام مسیر برایت مناسبتر است. اما بعضیها میخواهند از آن ابتدا و بدون تجربهاندوزی به این شهود برسند که این غیر ممکن است.
چطور دیده شویم؟
قبلاً برایم نوشته بودید چطور در کار و رشته تحصیلیمان موفق شویم و پیشرفت کنیم؟
اگر فقط یک جمله یا پیشنهاد باشد که بخواهم در پاسخ به این سوال بگویم آن این است که: برو و ارزش خلق کن. فقط در این صورت است که دیده میشوی، متمایز میشوی، ماندگار میشوی، آدمها تو را میبینند و در نتیجه در سازمان یا کسبوکارت پیشرفت میکنی. ارزش خلق کن؛ همین!
از خودت بپرس من در کار فعلیام در حال خلق چه ارزشی هستم؟ کدام value از جانب من دارد برای آدمها مفید واقع میشود. آدمها خدمات مرا به خاطر کدام ارزشی که دارم خلق میکنم میخواهند و دنبال میکنند؟ پاسخ این سوالات میتواند کسبوکارت را یا عملکرد شغلیات را دگرگون کند.
فقط زمانی میتوانی ارزش خلق کنی که بدانی مزیت رقابتی (competitive advantage) تو چیست؟ تو اساساً چه ارزشی «میتوانی» خلق کنی، و چه ارزشی «باید» خلق کنی. زمانی که پاسخ این دو سوال را بدانی روی خلقِ ارزشِ برخاسته از «هویتِ خودت» متمرکز میشوی، و این همان چیزی است که احدی نمیتواند با تو بر سرش رقابت کند. چون مال توست، چون اساساً کسِ دیگری- غیر از تو- نه که نخواهند، «نمیتواند» آن ارزش را خلق کند.
تو چه ارزشی خلق میکنی؟ بسم الله… در کامنتها برایم از ارزشهایی که خلق کردهاید یا میکنید بنویسید (هرچند کوچک)،
خودم شروع میکنم: من تلاش میکنم با مخاطبانم از مدلها و نظریههای کاربردی توسعه فردی سخن بگویم تا با هم استانداردهایمان را افزایش دهیم و دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنیم
پیشرفت با راحتطلبی قابل جمع نیست
سفر توسعه فردی سفر تنپروران و نرمدلان و راحتطلبان نیست.
تعهد و مداومت لازمه این مسیر است و تعهد و مداومت فقط از کسی برمیآید که ارزشهای شخصیاش را میشناسد، اولویتهایش را مشخص کرده است و هدفی روشن و ملموس دارد، هدفی که «خودش» متناسب با شور و شوق و تمایلات درونی و عمیق خودش و برخاسته از ارزشهای عمیق شخصیاش تعیین کرده است، نه خواستها و توقعات بیرونی، که اینها بندها و قیدهایی هستند که همگان را به خط میکنند، همگان را یک شکل و یک جور میخواهند. اما تو، باید «تو» بشوی، تو باید «خودت» را آزاد کنی.
فقط اینگونه است که حسرت نخواهی خورد و در طول مسیر سربلند خواهی بود.
ارادتمند
آرسام هورداد
پیشنهاد میکنیم اگر به موضوع این مقاله علاقهمندید مقاله بعدی را با عنوان «علافه ساختنی است نه کشف کردنی» از اینجا مطالعه کنید.
مایلم بیشتر به این موضوع پرداخته شود [kkstarratings]
۳ دیدگاه
درود و خدا قوت بر جناب هورداد عزیز…ممنون از مطالب بسیار عالی شما ..آقای هوردا من infj هستم..با توجه به اینکه مقالات شما را مطالعه کردم ولی از شمابرای تصمیمگیری بهتر کمک میخواستم ..من دو سال فروشنده پوشاک بودم هم کار کردم و هم درس میخوندم تا اینکه شغلم رو عوض کردم و به مدت ۷سال معلم هستم.اقای هورداد عزیز من به دلیل خستگی از محیط کار قبلی ام و زیاد بودن شاگردانم مجبور به ترک محیط کاری ام شدم الان یک سال است که به پیشنهاد یکی از دوستانم که مدیر مهد هستند مشغول به کار شدم..محیط اینجا بر عکس محیط قبلی من تا حدودی بی نظم هست خیلی به بهداشت اهمیت نمیدهند و همچنین اختلاف عقیده (تعصبات دینی و مذهبی ) وهمچنین نظافت شخصی معلمان و همچنین از نظر اخلاقی که متاسفانه در بیشتر محیطهای کاری دیده میشود من رو واقعا اذیت میکنه و باعث دلسردی و بی انگیزگی من شده..از جهتی دیگر جدیدا بسیار حقوق برایم دغدغه ای بزرگ شده چون وقتی به اینده کاری این شغلم نگاه میکنم واقعا پیشرفتی نمیبینم از جهتی کار زیاد و مزدی کم..ولی بیشترین دلیل من از بی انگیزگی ام محیط کاری ام است ولی انقدر میترسم که دوباره محیط فعلی را ترک کنم و هزاران دل نگرانیهای دیگر مانند نکنه مدیر با اخلاقی نباشد یا از اینجا بدتر باشد و همکاران و حقوق و… هزار فکر دیگر .چون من فقط با آشنا کار کردم و کاملا با روحیات من اشنا هستند و بسیار احترام میگذاشتند البته من هم معلم مسئولیت پذیر ومتعهد به کارم بودم..الان مشکلی دارم آقای هورداد من به مدت دو سال هست که حس میکنم توانایی ادامه این شغل رو ندارم و واقعا دایلش رو هم نمیتونم بفهمم ..به خودم میگم نکنه اینها بهانه هست چون همه معلمها شرایطی همچون من رو دارن و شاید قابلیت و مهارت ندارم ..خلاصه آقای هورداد عزیز من از شما واقعا کمک میخواهم واقعا خسته شدم از این تفکرات ونتیجه نگرفتن و سردر گمی …از لطف شما و زحماتی که برای همنوعان خود در جهت فرهنگ سازی بشریت انجام میدهید ممنون هستم و از خداوند بهترینها را برایتان آرزومندم..پایدار و سلامت باشید
سلام
به خاطر مقالات خوبتون ممنونم
۱. من تا چند سال پیش INTP بودم و الان INTJ هستم
نمیتونم بگم یکیش شخصیت واقعیه و اون یکی رفتار ظاهری
مقاله ای که درباره کارکرد ها و تفاوت این دو تیپ نوشته بودید خوندم و مطمئنم کاملا تغییر کردم
الان بیشتر به آدم ها توجه میکنم و بعضی خصوصیات INFJ رو پیدا کردم
مثلا رفتار آدم ها رو پیشبینی میکنم
یا بعضی وقتا تو اختلافات به جای حقیقت به احساسات آدم ها اهمیت میدم
حدس میزنم که اگر ادامه پیدا کنه تیپم دوباره عوض میشه
خیلی وقتا به جای نقاط قوت به نقاط ضعفم توجه کردم و سعی کردم برطرفشون کنم. حدس میزنم دلیلی تغییر تیپم همین باشه
۲.من چند تا برنامه متفاوت برای آینده م دارم که هر کدوم یه بخشی از شخصیت منو پوشش میدن
تجربه و استعداد و علاقه م تقریبا مساوی ه
میمونه تیپ شخصیتی
نمیدونم برم سراغ کاری که به درد INTJ میخوره یا کاری که برای INFJ مناسبه
۳. من درونگرام ولی درباره کار گروهی خیلی میدونم و میتونم برای مشکلات گروه ها راه حل پیدا کنم
این هم به F مربوطه؟ میتونم بلند مدت روش حساب کنم یا اینکه چون شخصیتم نیست نباید زیاد ازش استفاده کنم؟
من هر چیزیو كه بلدم سعی می كنم به دیگرانم یاد بدم. یعنی با شور و علاقه این كارو می كنم. همین می تونه ارزشی باشه كه ارایه میدم. شاید بشه گفت تولید محتوا و آموزش شغل مناسبی برامه