مثبت اندیشی یا مثبت رفتار کردن؟
زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۷ دقیقه
سالهاست که واعظان موفقیت و رشد فردی- چه در کشور خودمان چه خارج از ایران- روی یک نکته و مسئلهٔ کلیدی تأکید دارند: اگر میخواهید زندگیِ بهتری داشته باشید، لازم است افکارتان را تغییر دهید.
بزرگ فکر کنید و اهداف بزرگی برای خودتان تعیین کنید آن وقت به موفقیت نزدیکتر خواهید شد. تصویرسازی ذهنی کنید و تصور کنید دارید در دریای پول غرق میشود تا پولدار شوید.
اما متاسفانه پژوهشهای علمی نشان میدهد که مثبت اندیشی دیگر جادویی نیست و آن اثربخشی که سالهاست دارد ادعا میشود را ندارد.
حتی به نوعی میتوان گفت خلاف این موضوع صحیح است و مطابق اصلی که Richard Wiseman روانشناس آن را «اصل انگار که…» مینامد، «اگر رفتار مثبت داشته باشید»، موفق میشوید.
–
مثبت اندیشی چه ایرادی دارد؟
خودِ مثبت اندیشی به خودی خود مشکلی ندارد، بلکه تحقیقات زیادی هم موید این مطلب است که تفکر مثبت میتواند تاثیرات مثبتی هم روی وضعیت سلامتی ما داشته باشد. خصوصاً کاهش احتمال مرگ مادران قبل از زایمان (+) و بهبود عملکرد قلب (+).
خانم Barbara Fredrickson پژوهشگر روانشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی معتقد است تجربهٔ احساساتی مثل شادمانی، لذت و عشق روی توسعهٔ دیدگاه، امیدواری و آمادگی برای شکار فرصتها تاثیر مثبت دارد.
[box type=”tip” radius=”5″]بر اساس این تئوری، مثبت اندیشیدن بهطور بالقوه شما را در معرض کسب نتایج و خروجیهای بهتری قرار میدهد.
اما مشکل از جایی شروع میشود که گاهی اثرات و نتایج رویاگونه و به دور از واقعیت به مثبت اندیشی نسبت داده میشود و «عملگرایی» فدای «تصویرسازی» میشود.
اشتباه آن جاست که برای تصویرسازی و مثبت اندیشی، کارکردی بسیار بیشتر از آن چیزی که واقعاً هست قائل میشویم و نقش «عملگرایی» را فراموش میکنیم.
طبیعی است این نگرش که: «فکر کردن به یک وضعیت ایدهآل، ایجادکنندهٔ آن شرایط ایدهآل است»، نگرشی سادهلوحانه است.
–
نتایج این تحقیق چه چیزی را نشان میدهد؟
نتایج تحقیق روشن است: اگر بلند شوید، عمل کنید و با اقدام مناسب تغییراتِ مد نظرتان را ایجاد کنید به مراتب نتیجهٔ بهتری میگیرید تا این که بنشینید و فقط در مورد نتیجهٔ دلخواهتان «تصویرسازی» و مثبت اندیشی انجام دهید.
- در یکی از تحقیقات دانشگاه کالیفورنیا از تعدادی از دانشجویان خواسته شد تصور کنند در پایان ترم نمرات خوبی کسب کردهاند، در عوض تلاش آنها برای کسب نمره مناسب کمتر شد و در پایان ترم میانگین نمرات آنها از دانشجویان دیگر کمتر بود.
- در تحقیق دانشگاه نیویورک، فارغالتحصیلانی که مدام درباره شغل ایدهآلشان تخیلات مثبت در سر میپروراندند در نهایت پیشنهادهای شغلی کمتری دریافت کردند و حقوق سالیانه آنها نسبت به سایرین کمتر بود.
- در پژوهشی که توسط وال استریت ژورنال انجام شد، افرادی که در برنامهٔ کاهش وزن شرکت کرده بودند و درباره رسیدن به وزن ایدهآلشان خیالپردازیهای مثبت انجام میدادند در نهایت ۲۴ پوند کمتر از سایرین موفق به کاهش وزن شده بودند.
پس چرا تفکر مثبت در این تحقیقات چنین نتایج نامطلوبی به بار آورده؟ یکی از دلایل آن این است که افرادی که درباره نتیجه مطلوب رؤیاپردازی میکنند، آمادگی کمتری برای مواجهه با چالشها و موانع دارند و تمایل کمتری به سختتر کار کردن در چنین شرایطی از خودشان نشان میدهند.
به عبارتی احتمالاً جنگندگی این افراد برای رسیدن به اهدافشان کمتر است. اما دلیل آن هر چه باشد، ما یک نتیجهٔ مهم از این تحقیقات میگیریم و آن این است که مثبت اندیشی، بر خلاف آن چه توسط برخی واعظان موفقیت درباره آن تبلیغ میشود، همهٔ داستان نیست و به تنهایی برای کسب نتیجهٔ مطلوب کفایت نمیکند.
قسمت مهم داستان اینجاست:
–
عملگرایی و اقدام بهتر از اندیشیدن است
ویلیام جیمز در سال ۱۸۸۴ ایدهای انقلابی مطرح کرد و گفت: «اگر شما به گونهای رفتار کنید که «انگار» شخص دیگری با مشخصات به خصوصی هستید، به مرور زمان به همان شخص (با همان خصوصیات و کیفیتها) تبدیل میشوید.»
این ایده در دورهای مطرح شد که باور رایج و عمومی این بود که این احساسات و عواطف ما هستند که منجر به بروز رفتارِ خاصی در ما میشوند، نه بر عکس آن.
به همین دلیل ایدهٔ ویلیام جیمز تا سالها جدی گرفته نشد.
پس از سالها و در سال ۱۹۷۰ دانشگاه کلارک تصمیم گرفت در یک پژوهش ایدهٔ ویلیام جیمز را آزمایش کند.
در این پژوهش از آزمایش شوندگان خواسته شد وضعیتهای احساسی خاصی مثل لبخند یا اخم را در صورتشان نمایش دهند. نتیجه شگفتآور بود، افرادی که لبخند زده بودند بلافاصله میزان شادمانیشان افزایش یافته بود و افرادی که دندانشان را به هم فشرده بودند، بدون هیچ دلیل یا محرکِ بیرونی، واقعاً عصبانی میشدند.
[box type=”tip” radius=”5″]در واقع در هر دو حالت (لبخند و عصبانیت) همان نواحی از مغز فعال شد که در واقعیت فعال میشود و ظاهرا مغز چندان متوجه تفاوت منشا واقعی و منشا ساختگی نمیشود.
پژوهش جالب دیگری هم در هاروارد انجام شد که البته مشهورتر است و این سالها بسیار نقل شده است.
از تعدادی افراد سالمند در سنین هفتاد تا هشتاد سال خواسته شد طوری رفتار کنند که انگار بیست سال جوانتر هستند.
با این پیشفرض، به مرور زمان این افراد سریعتر راه میرفتند، حافظهشان به شکل عجیبی بهتر از قبل شده بود و فشار خون، بینایی، انرژی، شنوایی و وضعیت عمومی آنها هم نسبت به قبل بهتر شده بود.
آنها طوری رفتار کرده بودند «انگار که» بیست سال جوانتر هستند و در واقعیت هم داشت عین همین اتفاق میافتاد.
Dana Carney استادیار مدرسه کسبوکار کلمبیا در نیویورک، آزمایش شوندگان را به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول در حالتی که روی صندلی نشسته بودند، پاهایشان را روی میز دراز کردند و دستهایشان را در پشت سر به هم گره زدند. حالتی که قدرت و اقتدار را تداعی میکند.
گروه دوم هم در وضعیتی که ضعف و سرشکستگی را تداعی میکرد قرار گرفتند. بعد از فقط یک دقیقه، گروه اول میزان تستسترون بیشتری در خونشان جریان داشت و واقعاً احساس اقتدار و تسلط بیشتری میکردند.
در نتیجه نحوه رفتار ما میتواند تاثیر مستقیمی روی تعادل شیمیایی بدن داشته باشد.
–
چطور از این تئوری به نفع خودمان استفاده کنیم؟
فارغ از این که چه تیپ شخصیتی دارید، میتوانید برای رشد و بهبود عملکردتان از نتایج این تئوری استفاده کنید.
در ادامه تعدادی از موقعیتهای فرضی که میتوانید در آنها از ایدهٔ «طوری رفتار کن که انگار …» استفاده کنید را برای شما آوردهایم. با خلاقیت خودتان میتوانید موارد دیگری هم به این فهرست اضافه کنید.
–
اهمالکاری
از یک جایی شروع کنید. کاری که مدتها به تعویق انداخته بودید را شروع کنید و فقط سه دقیقه «طوری رفتار کنید که انگار» واقعاً به انجام آن کار علاقهمند هستید. به مرور تعهد و جدیت بیشتری برای تمام کردن کار در خودتان احساس خواهید کرد.
–
ضعف در صمیمی شدن
در گفتگوهایی که با افراد آشنا و مطمئن دارید، کمی در مورد خودتان حرف بزنید. در مورد اطلاعاتی که بازگو کردنش خطری ندارد و کمی هم در مورد احساساتتان صحبت کنید.
طبیعی است که وقتی با کسی گفتگویی نزدیک و تا حدی شخصی را آغاز میکنیم رفته رفته صمیمت میان دو طرف افزایش مییابد.
–
اعتماد به نفس کم
حالت بدنیِ قدرت را امتحان کنید. شانههایتان را عقب بدهید و صاف راه بروید. سرتان را هم موقع راه رفتن پایین نگیرید. این حالت به مرور روی اعتماد به نفستان تاثیر میگذارد.
–
سخن پایانی
حدود صد سال قبل ویلیام جیمز ایدهای انقلابی را مطرح کرد که این ایده سالها بعد با پشتوانه پژوهشهای آکادمیک تائید شد.
تئوری «طوری رفتار کن انگار که…» میتواند روی قسمتهای به خصوصی از زندگی و وضعیت ما تاثیر بگذارد.
نوع رفتار ما مشخص میکند چقدر میتوانیم روی حالتهایی مثل استرس، نگرانی، شادمانی، خشم و اعتماد به نفس خودمان تاثیر بگذاریم.
بنابراین سعی کنید در قسمتهای مختلف زندگیتان از این تکنیکها استفاده کنید و فراموش نکنید که فکر و رفتار در کنار آگاهیِ فردی میتوانند منجر به ایجاد تغییرات مطلوب در زندگی شوند و هیچ کدام به تنهایی نمیتوانند مؤثر و کارآمد باشند.
[kkstarratings]
۵ دیدگاه
سلام
واقعا علی (ع) نشانه ی شگفتی هاست.
ایشان در حکمت ۲۰۷ نهج البلاغه می فرمایند:
اگر بردبار نیستی، خود را بردبار نشان ده، زیرا اندک است کسی که خود را همانند مردمی کند و از جمله ی آنان حساب نیاید.
سلامت باشید
یه سوال میتونیم بگیم منظور از این مقاله تون این هست که ژست اون کار رو بگیریم؟
یعنی ژست آدمی که اهمال کاری نمیکنه
ژست آدمی که اعتماد بنفسش بالاست و…
همراه همیشگی تون تا این لحظه! “”حسن””
مطابق نتایج حاصل از آزمون عصبشناختی، حتی وقتی که «وانمود» میکنیم در برخی از پوزیشنها (نه همه پوزیشنها) قرار گرفتهایم (مثل پوزیشن قدرت، ضعف، اعتماد به نفس و …) باز هم دقیقاً همان واکنشهای شیمیایی در مغز اتفاق میفته که انگار اون وضعیت کاملا واقعی هست. از نتیجهٔ این رویداد میشه استفاده کرد و برخی از عادتهای ناپسند رو از بین برد و یا بعضی از عادتها رو ایجاد کرد، البته طبیعیه که مهارتهایی مثل مدیریت زمان، علاوه بر ذهنیت (mindset) قوی نیاز به اجرای اصول و قواعد مشخصی هم دارند، یعنی ذهنیت و عملگرایی در کنار هم منجر به بهترین نتیجه خواهند شد.
موفق و پیروز باشید
سلام و عرض خسته نباشید خدمت جناب آقای هورداد عزیز
ممنون از مطالب بسیار مفید و کاربردی تون
همراه همیشگی تون تا این لحظه! “”حسن””
ممنون که همراه مایید حسن گرامی