زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۶ دقیقه
افراد منعطف (P) را با چه نشانههایی میتوانیم بشناسیم؟
افراد منعطف (P) در مدل شخصیتشناسی MBTI اشخاصی هستند که عموماً سبک زندگی آسودهخاطر و انعطافپذیری دارند. نه به خودشان خیلی سخت میگیرند و نه به دیگران.
منعطفها وقتی همه چیز به هم ریخته است و هیچ چیز طبق برنامه پیش نمیرود همچنان آسوده خاطر هستند و دست و پای خودشان را گم نمیکنند، سرعت انطباقپذیری آنها با شرایط جدید بالاست و در این مواقع چندان دچار استرس نمیشوند.
در مقایسه با افراد ساختارگرا (J)، منعطفها (P) نسبت به دیدگاهها و نظرات مختلف و متفاوت تحمل بیشتری دارند و حداقل در ظاهر پذیرای دیدگاههای مختلف هستند.
طیف دوستیهای آنها هم معمولاً وسیع است و در شبکه دوستان آنها معمولاً افراد مختلف و با سلیقههای متفاوتی دیده میشود.
اگر در یک رابطه عاطفی هستید یا به تازگی وارد رابطه با شخصی شدهاید که دقیقاً نمیدانید J است یا P، نشانههایی که در ادامه گفته میشود بیشتر به شما کمک میکند تا ترجیح طرف مقابل را شناسایی کنید، البته دقت کنید موارد زیر نسبی هستند و صرفاً به شکل گرفتن یک ذهنیت تحلیلی کمک خواهند کرد. از این نکات و موارد برای برچسبگذاری و محدود کردن تواناییهای خودتان و یا سایر افراد استفاده نکنید.
ضمنا همه افراد، همه این خصوصیات را از خودشان نشان نخواهند داد و ممکن است بسته به شرایط محیطی و تربیتی و فرهنگی تفاوتهایی مشاهده شود.
و پی نوشت آخر اینکه زبان این نوشتار در بعضی خطوط به طور «نسبی» آمیخته به طنز و بر اساس تجربه شخصی نویسنده است و واقعیتهای روزمره زندگی را «لطیفهوار» بیان میکند بنابراین لازم نیست چندان آن را «به دل بگیرید». سعی کنید نگاه تحلیلیتان را حفظ کنید و به واقعیتهای اشاره شده در متن فکر کنید و مشابه این رفتارها را در خودتان و یا اطرافیانتان پیدا کنید تا به تصویر شفافتر و دقیقتری از افراد منعطف (P) برسید.
با این مقدمه، بیایید برخی از این نشانهها را که در اغلب افراد P دیده میشود با هم مرور کنیم:
۱. آنها به طور مداوم برنامه را تغییر میدهند
اگر فقط یک نکته باشد که باید در مورد Pها بدانید، آن نکته این است که آنها با هر موقعیت بر اساس اقتضا و ضرورتی که در لحظه وجود دارد مواجه میشوند، نه لزوماً بر اساس یک طرحِ از قبل مشخصشده.
اگر به افراد منعطف زیادی فشار بیاورید که از یک چارچوب و ساختار مشخص پیروی کنند عملاً دست و بال آنها را بستهاید و آنها را تحت فشار قرار دادهاید.
تغییر دادن برنامهها و روالها برای Pها یک امر طبیعی است. بنابراین اگر شریک عاطفیتان درست نیم ساعت قبل از قرارِ از قبل تعیینشدهتان برای ناهار در رستوران X به شما تلفن میزند، قرار را تغییر میدهد و میگوید به جای آن بهتر است به رستوران Y برویم خیلی تعجب نکنید.
۲. وقتی آنها را وادار میکنید که تصمیم بگیرند، به شدت مضطرب و بیقرار میشوند
افراد منعطف معمولاً تصمیمگیریِ نهایی را به آخرین لحظات موکول میکنند و این برای آنها مسئلهای طبیعی است، دلیلش هم این است که Pها قبل از تصمیمگیری میخواهند همهٔ گزینههای روی میز را به اندازه کافی بررسی کنند.
از نظر ساختارگراها (J) برای اینکه خیالتان راحت باشد و جای خوبی در رستوران گیر بیاورید باید حتماً از قبل رزرو کنید. اما برای یک P همیشه یک گزینهٔ بهتر وجود دارد که در صورت قطعی کردنِ تصمیم احتمالاً از بین خواهد رفت.
برای Pها لحظه تصمیمگیری به صورت طبیعی خودش را نشان میدهد و زمان مشخصی هم ندارد، فقط آن موقع است که یک P تصمیمگیری خواهد کرد. تا قبل از آن فقط گزینهها را بررسی میکند.
۳. احتمال اینکه در قرارها تأخیر کنند زیاد است
البته لزوماً هر کس سر قرار دیر برسد به این معنی نیست که P است، یا این هم درست نیست که بگوییم Pها همیشه دیر سر قرار میرسند! هیچ کدام از این ادعاها لزوماً صحیح نیست.
اما چیزی که میتوان گفت این است بر اساس سبک زندگی Pها، احتمال دیر رسیدن آنها به قرارها بیش از Jهاست. در واقع بازه زمانی برای Pها بسیار منعطف و مبسوط است. مثلاً از نظر یک P، قرار ساعت ۶ با ۶:۳۰ چندان فرقی ندارد و این یک بازه زمانی نزدیک و معقول است. در حالی که مثلاً برای یک J شاید حتی بین ۶ و ۶:۰۵ هم تفاوت معناداری وجود داشته باشد.
۴. Pها برای خرید کردن همراهان خوبی نیستند!
کلی طول میکشد تا Pها تصمیم بگیرند چه چیزی میخواهند بخرند و تازه بعد از اینکه خریدشان تمام شد به این فکر میکنند که احتمالاً میتوانستند خرید بهتری داشته باشند!
اگر برای خرید از فروشگاه یا مراکز خرید بزرگ با آنها همراه میشوید باید خودتان را برای ساعتها پیادهروی و بازدید از فروشگاههای مختلف آماده کنید، ضمناً باید آماده این هم باشید که این پیادهرویها و بازدیدهای طولانی لزوماً ممکن است به خرید منجر نشود، چون فرد P احتمالاً سر راهش و در فروشگاههای مختلف مدام گزینههای بهتری را میبیند و ترجیح میدهد به سراغ آنها برود.
یا اگر هم خرید کرده باشند حسرت این را میخورند که چرا به جای این، این یکی را نخریدهاند، کاش عجله نکرده بودند.
یا حتی هفتهها بعد از خرید یک جفت کفش، ممکن است از یک فرد P بشنوید که میگوید: «همین امروز ۲۰ درصد تخفیف خورد، میدانستم باید بیشتر صبر میکردم.»
۵. دو برابر زمانی که باید یک کار انجام شود، وقت صرف آن میکنند
منعطفها ممکن است یک مسافت کوتاه که نهایتاً شامل بیست دقیقه پیادهروی است را یک ساعت طول بدهند. گزینههای جذابی که یک P در اطراف خودش میبیند ممکن است باعث شود برای لحظاتی «مقصد» را فراموش کند و تحت تأثیر زیباییهای مسیر قرار بگیرد.
۶. کلمه مورد علاقه آنها «شاید» است
به این مکالمه خیالی توجه کنید:
سوال- نظرت در مورد فیلم چی بود؟ آیا پسندیدی؟
پاسخ یک J: بله، خوب بود.
پاسخ یک P: شاید، خیلی مطمئن نیستم. نظر تو چی بود؟
۷. آنها از انجام کارهای خستهکننده و روتین طفره میروند
معمولاً افراد ساختارگرا ترجیح میدهند اول کارها و مسئولیتهایی که باید انجام دهند را تمام کنند و بعد، از وقتِ اضافهای که به دست میآورند استفاده کنند و خوش باشند. به همین دلیل قبل از فرا رسیدن موعدها و ددلاینها پروژهها یا تکالیفشان را تحویل میدهند تا وقت اضافه داشته باشند.
Jها موقع آشپزی کردن، همزمان تمیزکاری را هم انجام میدهند و هر چیزی را همان جایی میگذارند که برداشتهاند.
منعطفها معمولاً برعکس این عمل میکنند و ترجیح میدهند اول آن طور که دوست دارند از وقتشان استفاده کنند و خوش باشند و بعد به کارها و پروژههای دیگر برسند. خیلی از Pها معمولاً در فشار لحظات پایانی و دقیقه نود بهتر کار را انجام میدهند و ذهنشان متمرکز است.
دلیلش این است که برای یک فرد منعطف، خردهکاریها و کارهای روتین جذابیت و اهمیت چندانی ندارد، بلکه از نظر آنها گزینههای بسیار جذابتری برای انجام دادن وجود دارد. به همین دلیل این جور کارها را تا حد ممکن به تأخیر میاندازند و فقط به وقت ضرورت آنها را انجام میدهند.
البته دقت کنید این سبک زندگی Pها به معنی نداشتن تمرکز و آشفتگی ذهنی نیست. حتی اگر محل کار، اتاق یا منزل یک P به هم ریخته و آشفته باشد آنها خودشان دقیقاً میدانند جای هر چیز کجاست.
۸. آنها جواب تلفن یا مسیجهایتان را همان لحظه نخواهند داد
برخی از افراد با ترجیح P ممکن است فراموش کنند پاسخ پیامهای شما را بدهند یا مثلاً به تلفنتان جواب بدهند. در مجموع برای این دسته از افراد «پاسخگو بودن» دشوار است و خیلی سخت میتوانید آنها را پیدا کنید یا جوابی که دنبالش هستید را از آنها بگیرید.
خصوصاً این مسئله در مورد تیپهای شهودی و منعطف (NP) صدق میکند، آنها ممکن است در جواب دادن به ایمیلها، پیامها و تماسهای تلفنی خیلی سریع عمل نکنند.
آنها گاه و بیگاه فراموشکار هم میشوند و مثلاً ممکن است وسایلشان را جا بگذارند. البته دقت کنید که این مسئله را نباید به بیمسئولیتی یا بیتوجه بودن آنها ربط دهید، این موضوع بیشتر به مکانیسم ذهنی آنها برمیگردد. Pها آنقدر غرق در سیال بودن اتفاقات لحظه میشوند و وقایع و رویدادهای موازی آنقدر برایشان جذاب است که خود به خود نسبت به جزئیات و کارهای روتین اندکی بیتوجه میشوند.
۹. در کنار یک P به شما خوش میگذرد
Jها اغلب روی دیدگاهها و روشهای شخصی خودشان پافشاری میکنند تا حدی که ممکن است کوتهنظر یا یکدنده به نظر بیایند. این احتمال وجود دارد که یک J آنقدر به شما سخت بگیرد و برای تک تک لحظات از قبل برنامهریزی کرده باشد که اصلاً در کنار او احساس فان نداشته باشید.
وقتی با یک P رابطه دارید معنیاش این است که سوار بر قطاری شدهاید که یک مسافرت هیجانانگیز و پیشبینی ناپذیر را در پیش دارید. Pها این مهارت را دارند که حتی از خستهکنندهترین لحظات هم، نوعی فان خلق میکنند.
مشارکت شما: اگر ترجیح سبک زندگی شما منعطف (P) است بگویید کدام یک از نشانههای بالا را در مورد خودتان پررنگتر میبینید؟ آیا تجربهٔ مشابهی از موارد بالا در زندگی واقعی دارید؟ اگر خودتان ساختارگرا (J) هستید بگویید کدام یک از موارد بالا در مورد یک فرد P بیشتر از بقیه موارد باعث دلخوری شماست؟ لطفاً دیدگاه خودتان را در قسمت نظرات پایین همین مقاله برای ما و سایر دوستانتان بنویسید.
برای دریافت نوشتهها، ترجمهها و فایلهای صوتی آرسام هورداد…
با عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد، هر روز به نوشتهها، فایلهای صوتی، ایدهها و بینشهای تازهای برای رشد شخصیت و توسعه فردی دسترسی خواهید داشت. آدرس کانال تلگرام: t.me/typeshenasi
عضویت در کانال تلگرام آرسام هورداد
آشنایی با ظرافتهای شخصیت با MBTI:
۴۲ دیدگاه
سلام من همه ی نشانه هارو دقیق دارم من به P بودنم خیلی افتخار میکنم و دوست ندارم اون رو تغییر بدم اما من از اینکه تکالیف و درسهام رو به لحضه ی آخر موکول میکنم خیلی ناراحت میشم و رنج میبرم
اگر برنامه ریزی کنم و در تحصلیم موفق شوم آیا به یک J تبدیل میشوم آخه من دوست ندارم یه J باشم میخواهم همان p بمانم اما با برنامه ریزی؛ وهمچنین منعطف زیرا من از کسانی هستم که وقتی مشکلی پیش بینی نشده به وجود بیاد میتوانم آن را خوب مدیریت و حل کنم
لطفا بهم بگید چکار کنم؟؟؟
سلام من همه ی نشانه هارو دقیق دارم من به P بودنم خیلی افتخار میکنم و دوست ندارم اون رو تغییر بدم اما من از اینکه تکالیف و درسهام رو به لحضه ی آخر موکول میکنم خیلی ناراحت میشم و رنج میبرم
اگر برنامه ریزی کنم و در تحصلیم موفق شوم آیا به یک J تبدیل میشوم آخه من دوست ندارم یه J باشم میخواهم همان p بمانم اما با برنامه ریزی؛ وهمچنین منعطف زیرا من از کسانی هستم که وقتی مشکلی پیش بینی نشده به وجود بیاد میتوانم آن را خوب مدیریت و حل کنم
لطفا بهم بگید چکار کنم
بیشتر ویژگی ها رو دارم اما برخلاف pها ریلکس نیستم و در واقع استرس زیادی رو تجربه میکنم. اما خب بقیه ویژگی ها رو دارم مادرم estj هستش و برای آماده شدن باهاش یکم به مشکل برمیخورم اون انتظار داره من حداقل یک ساعت قبل آماده باشم تا بریم بیرون؛ ولی من تازه ربع ساعت قبل کم کم حاضر میشم😅 برای تصمیم گیری خیلی مشکل دارم و همش حس میکنم باید گزینه های زیادی رو با هم مقایسه کنم. برای خرید مادرم خیلی کلافه میشه و میگه همینو انتخاب کنیم دیگه. من بهش میگم نه، شاید یه قشنگتر پیدا کردیم اگه نبود برمی گردیم برای همین 😀 با دیدگاه های متفاوت میتونم کنار بیام حتی بعضی وقت ها خودم نظرات کامل متفاوتی برای یک موضوع دارم. اما وقتی با ارزش های درونیم معارض باشن دیگه نمیتونم این نظرات مخالف رو تحمل کنم. بارها تلاش کردم که برای درس خوندن از برنامه ریزی استفاده کنم اما نتیجه چی بود؟ یک شکست کامل🙂 همیشه ی خدا هم گوشیم رو تو خونه گم میکنم و یادم میره کجا گذاشته بودمش
چارچوب وسیعی دارم. تقریبا همه جور فردی را پذیرا هستم و یا حداقل برام عجیب نیست مدل های خاص افراد. بله دیر انتخاب میکنم و در خرید وقت زیاد صرف میکنم
به جز مورد ۴
همشو دارم
یک p افراطی😉
سلام آقای آرسام من دو روز گذشته براتون کامنت گذاشتم خواستم یه تشکر کنم چون بلاخره تونستم از سردرگمی خارج بشم و حالا مطمئنم یه infj هستم این وویس های توی کانال تلگرامتون بود که راهگشای من بود چون اون وویس ها بر خلاف تمام مطالبی که خونده بودم علاوه بر تعاریفو مثال که همه جا هست شما برداشت های خودتون از مطالب رو توضیح داده بودید و اونو با برداشت های اشتباه دیگران از مطالب مقایسه کرده بودید در کل عالی بود
بنده می خواستم یه تجربه شخصی خودمو به عنوان یک Ni و کسی که درباره شناخت تیپ به مشکل برخورد رو با شما به اشتراک بذارم بنده به عنوان یک Ni خیلی از موقعا احتمالات رو بررسی می کردم ولی فقط برای پیشگویی آینده و اینکه چه اتفاقی ممکنه بیفته اما بررسی احتمالات موجب می شد با یه Ne خودمو اشتباه بگیرم از طرفی به عنوان یک J سروقت نبودم و به موقع به کلاس هام و قرارهام نمی رسیدم توی یکی از کامنتا خوندم این موضوع به دلیل Ni هستش همونطور که می دونید NJ ها کارکرد غالب و کمکشون Ni هست اما به علت پیچیدگی Ni و به نوعی تعاریف ناقص درباره شهود درونگرا NJ ها با NP ها اشتباه گرفته میشن به خصوص INJ ها با INP ها می خواستم بدون این فرضیه من درست هست؟ و اگه اینطور هست می تونید علت اینکه Ni ها چرا کمی توی کارهای روتین شلخته هستن رو بگید به نظرم این موضوع به خیلی ها می تونه کمک کنه و دوست دارم اگه مقدور هست مطالبی بیشتری در رابطه با Ni و Ne ارائه بدید چون یکم موضوع برای مقایسه این دو پیچیدست ممنون از شما
سلام علی عزیز
تبریک میگم به شما که جستجوگری و اشتیاق، لذتِ شیرینِ شناخت را برایتان به ارمغان آورد. خوشحالم که این حس خوب را با ما قسمت کردید. پیگیر مطالب سایت و کانال باشید، بینشهای بیشتری در راه است.
شاد باشید
من همونی هستم که توی دیدگاه قبلی گفتم نمی دونم infp هستم یا infj؟
بله متوجهم بهترین روش برای تشخیص مراجعه به کارگاه های آموزشی هست و حضوری بهتر میشه متوجه تیپ خود شد بنده خیلی مشتاقم توی سال های آتی در این کارگاه ها شرکت کنم چون نه تنها شناخت تیپ خودم بلکه یادگیری پیشرفته mbti برایم مهم هست به طور کل به روانشناسی علاقه زیادی دارم و دیگران هم درباره من بر این باورند که در روانشناسی استعداد و علاقه کافی رو دارم اما در حاضر من سال آخر دبیرستان هستم و دونستن دقیق تیپ شخصیتیم برای کنکور ضروریه چون بنده توی یکی از مدرسه های درجه یک تهران درس می خونم و خانواده و اطرافیان و خودم امید داریم توی کنکور موفق ظاهر بشم اما علارغم استعدادم، در درس خوندن و عملگرا بودن ناموفقم می دونم این مشکل همه ی in ها هست ولی اگه بدونم یه infj هستم یا infp بهتر می تونم نقطه ضعف هامو بشناسم و بهشون غلبه کنم تا در نهایت از پس چالش کنکور موفق تر خارج بشم ممنون از وقتی که گذاشتید اما لطفا به من کمک کنید سریع تر این مشکلو حل کنم
علی عزیز،
مشکلی که به نظر من این روزها در فضای تیپشناسی MBTI و مدعیان آموزش این ابزار وجود داره، چه در سازمانها موقع انتخاب پرسنل، و چه در مراکز آموزشی برای انتخاب رشته، و چه توسط برخی مشاوران شغلی برای انتخاب شغل، چیزی هست که من اسمش رو میذارم «نتیجهگیری فست فودی». خب این نگاه ناخواسته به خاطر کسبِ سودِ بیشتر ترویج شد، و متأسفانه غیر از پر شدن جیب برخی از برگزارکنندههای این آزمون یا کارگاه MBTI نتیجهٔ مثبتِ دیگری برای مخاطب نداشت.
ما در typeshenasi روش متفاوتی داریم. تأکید ما روی فرایند جستجوگری و شناخت فردی در یک فرایند زماندار است. چون معتقدیم یونگ یک نقشه راه برای تمام عمر ارائه کرد که اگر به دنبال پختگی و شکوفایی شخصیت هستیم، حتماً باید اجازه کشف و جستجوگری به خود بدهیم. از نظر من بهعنوانِ یک MBTI Practitioner شناخت تیپ نیازمند یک تعامل دو طرفه، ارتباط، گفتگو و طی شدن مدت زمانی مشخص است.
شما نباید پیشرویِ زندگیتان را منوط کنید به دانستن قطعی تیپ شخصیتیتان، موفقیت تحصیلی یا شغلی شما فقط وابسته به مشخص شدن چهار حرف تیپ نیست. من صریحا به شما میگویم اینها بازیهایی است که کاسبان این حوزه راه انداختهاند. پیش بروید، با همین شناخت و بینشی که دارید انتخاب رشته کنید (و البته با در نظر گرفتن سایر عوامل) و بگذارید سفر خودشناسی یک سفر لذت بخش و بینشآور باشد که در طول عمر به ارتقای شما کمک میکند.
اما درباره این قسمت از نوشتهتان که فرمودید «اما علارغم استعدادم، در درس خوندن و عملگرا بودن ناموفقم می دونم این مشکل همه ی in ها هست»، در خصوص این قسمت پیشنهاد من این است که مسئولیت این عدم عملگرایی را خودتون شخصاً بر عهده بگیرید و برای حل اون رفتارهای مثبت و مؤثر انجام بدید.
مطالعه این مقاله میتونه برای داشتن یک دید همهجانبهتر و holistic کمک بیشتری بهتون بکنه: اینجا را کلیک کنید
با هوش و ذکاوتی که در همین دو کامنت از شما میبینم، مطمئنم خبرهای خوبی از شما خواهم شنید.
شاد باشید
سلام
خواهش می کنم لطفا به من کمک کنید دقیقا نمی دونم یه infj هستم یا infp
من تقریبا یه سالی میشه که دارم سعی می کنم که تیپ شخصیتی خودمو پیدا کنم ولی تا به حال شکست خوردم این موضوع کم کم برام داره تبدیل به یه معضل میشه روزها و ساعت ها بهش فکر می کنم مقاله های متفاوتو می خونم ولی فقط گیج تر میشم خلاصه خیلی از وقتمو می گیرم از طرفی هم نمی تونم به این راحتیا ازش بگذرم کارکرد های یونگو توی سایت های مختلفی (چه انگیلسی زبان چه فارسی زبان) خوندم ولی هنوز نمی دونم تفاوت این دو تا تیپ چیه گاهی ساختار گونه هستم مثلا یه روز دوستم منو دعوت کرد تا باهاش به گیم نت برم ولی من رد کردم کلا از این برنامه های یهویی خوشم نمیاد اما در عین حال توی اکثر قرارام تاخیر دارم من دائم استرس دارم و انتظارت دیگران برام مهمه تا جایی که می دونم این از مولفه های یه infj هست ولی دائم کارمو به تاخیر میندازم و برنامه رو عوض می کنم و مثل infp ها عاشق ابراز احساساتم با نوشته هستم هیچی مثل نوشتن و موسیقی منو آروم نمی کنه و برام لذت بخش نیست من واقعا گیج شدم لطفا کمکم کنید
سلام به شما علی گرامی
تبریک میگم به شما که در مسیر لذتبخش و بینشآفرین خودشناسی هستید، و خوشحالم که همراه سایت مایید.
نکتهای که نباید فراموش کنید اینه که شناختِ ظرافتها و جنبهها و ابعادِ مختلف type گاه میتونه مدتها ادامه داشته باشه و ما هربار در این سفر متوجه جنبههای جدیدتری از خودمون بشیم.
اینه که اگر این مسیر لزوماً به یک جواب مشخص ختم نشده نباید باعث ناامیدی شما بشه، و من تشویق میکنم شما رو که به مطالعات و بررسیها و واکاویهای خودتون ادامه بدید.
اما طبیعتاً بهینهترین حالت اینه که در وقت خودتون صرفهجویی کنید و با کمترین اتلافِ ممکن تیپ خودتون را بشناسید. در این صورت همراهی یک کوچ تیپهای شخصیتی میتونه سریعتر به باز شدن گرهها و رفع چالشهای شما کمک کنه.
ما در کارگاههای MBTI به شکل بهینه و استاندارد شما را با ظرافتهای تیپ شخصیتیتون آشنا میکنیم، و به سرعت از سردرگمیِ شناخت تیپ خارج میشید و وارد دنیای جدیدتری از اطلاعات و پیچیدگیهای به مراتب عمیقتر خواهید شد.
برای اطلاع از تاریخ دورههای بعدی لطفاً پیگیر اطلاعرسانیهای سایت و شبکههای اجتماعی ما باشید.
آرزومند موفقیت شما هستم
آرسام هورداد
منم این تستو تویه مرکز مشاوره انجام دادن intpبودم..اونم با درصدای بالا تر از ۹۰ یعنی بشدت Intp هستم …بزرگترین مشکلمم شهودی بودن و غیر عملگرا بودنمه…مثلا واسه کنکور دوهفته اخر فقط خوندم..رتبمم نسبتا بد نشد ولی مطمئنم اگ بیشتر میخوندم خیلی خیلی رتبه ی بهتری میاوردم….انقدر که به همه چیز فکر میکنم کلا انگار تویه دنیای دیگه ام…کلا درگیر ایده های جالب چیزای تخیلی داستان نوشتن از هر چیزی باید یذره بدونم یکم مولانا میخونم یکم سهراب سپری یکم تایم استیون هاوکینگ یکم کنت منت کریستو یکم نظریه کوانتوم حالا مثلا داستانم مینویسم نقاشیم میکشم کلاس رقصم میرم با کامپیوترم کارمیکنم و به این علت تو هیچ کاری کاملا چیره دست نیستم ولی از همه چیز یکم سر درمیارم و این وحشتناکه ..همه ی اون کاراییم که گفتم خیلی کم به مرحله ی اجرا میرسه..حس میکنم قرار نیست هیچوقت تو هیچ کاری عالی باشم..اشفتگی ذهنی شدید دارم..و حس میکنم اگ گروه شخصیتیم چیز دیگ بود خیلی بهتر بود
دقیقاااااا من np ام و درسته 😂😂😂😂
سلام
من از طریق ربات تلگرام تست MBTI را زدم؛ بار اول ENTJ و بار دوم ENTP شد. الان برای بار سوم با صداقت و تعلل بیشتر زدم؛ باز ENTP شد. این متن رو خوندم بیستر مطمئن شدم که جواب درست همین ه. از موارد بالا همه در مورد من صدق می کنه به غیر از مورد ۶ (مکالمه در مورد فیلم).
من معمولن در مورد علاقه م به یه چیز می تونم سریع نظر قطعی م رو بدم. نقاشی، فیلم، افراد، اما در مورد تصمیم گیری در مورد کارها و برنامه ها نه.
یه مثال:
اگر دوستی ازم بپرسه: بریم شمال؟
اگر باهاش احساس خوبی داشته باشم قطعن سریع جواب می دم: آره بریم.
اما اگه بعدش بپرسه کی بریم؟ کدوم شهر بریم؟ کی برگردیم؟ احتمالن همون جا هنگ می کنم می افتم یه گوشه تشنج کردن. راحت ترم که بگن ما داربم سه شنبه ساعت ۹:۰۰ شب می ریم رامسر با فلانی و فلانی میای؟ این جوری می تونم سریع تصمیم بگیرم و یکی از جواب های آره یا نه رو انتخاب کنم.
توضیح در مورد شماره ۱:
این تغییر برنامه حتی در کوچک ترین اهداف هم زیاد اتفاق می افته ، یه خاطره همیشه بین دوستام روایت می شه: یه بار حدود ۸ نفر جمع شده بودیم فوتبال پلی استیشن بازی کنیم قرار بود به صورت لیگ رفت و برگشت (همه با هم بازی کنن اونم دوبار) باشه. من تصمیم گرفتم یه فایل اکسل آماده پیدا کنم برای جدول امتیاز ها که دستی ننویسیم چون امکان ش تو نرم افزار بازی نبود. همرزمان که بچه ها داشتن به شیوه ی سنتی روی کاغذ می نوشتن من هم مشغول شدم. نتیجه این شد که ۲×(۷+۶+۵+۴+۳+۲+۱) بازی انجام شد قهرمان هم مشخص شد و من در طول مسابقات در چهار سایت آموزش کد نویسی اکسل عضو شدم٬ چهار تا اکسل مختلف نوشتم برای جدول٬ ۱۰-۱۲ تا مقاله برنامه نویسی دانلود کردم. کلی چیز یاد گرفتم. جدول تاریخچه ی قهرمانان جام باشگاه ها رو از سال اول تا ۲۰۱۷ دانلود کردم و …
با وجود این که پنجم شدم و اصلن حواسم به بازی هام نبود ولی لذت بخش ترین لیگ فوتبال برای من تا به امروز بود.
توضیح در مورد شماره ۲:
در توضیح شماره ۶ که اول نوشتم اشاره شد.
توضیح در مورد شماره ۳:
آخرین بار که به موقعیر یه قرار رسیدم یادم نمیاد. مسئله بی اهمیت بودن موضوع قرار نیست برام. بعضن مهمترین جلسات کاری م با کارفرماها که هنوز قرارداد نبستم هم مشمول این تأخیر می شه. خیلی فکر کردم به علت تأخیرهام. چندتا علت پیدا کردم. یکی این که نسبت به زمان لازم برای رفتن به یک نقطه شهر که شامل ترافیک و … می شه برآورد درستی ندارم یعنی می دونم برای رفتن از غرب به شرق تهران از اتوبان همت بسته به حجم ترافیک بین ‘۳۰ تا ‘۲:۳۰ زمان نیازه ولی موقع حاضر شدن برای حرکت دوست دارم بیست دقیقه ای در ساعت خلوت خودم رو برسونم و اگه اتفاق بیافته خیلی ذوق می کنم ولی اگه بخوام طوری حرکت کنم که حتی ۱۰ دقیقه زودتر بریم از خودم شاکی می شم که چرا اشتباه در برآورد هام منو به این اتلاف زمان منتهی کرد!
توضیح در مورد شماره ۴:
متن گویاست و در مورد من هم به همین شکل است.
توضیح در مورد شماره ۵:
این اتلاف زمان به علت شاخه به شاخه پریدن و گم کردن هدف اولیه ست. در واقع این برای من قطعی شده که رسیدن به هدف تعیین شده به اندازه ی راه رسیدن به هدف برام اهمیت نداره معمولن. برای مثال پیدا کردن یه مودم خوب از فروشگاه های اینترنتی به اندازه ی این اهمیت نداره که بتونم یه سایت قابل اعتماد فروش تجهیزات کامپیوتری پیدا کنم که توضیحات فنی کامل و درج نظرات واقعی کاربران داشته باسه و حتی مقایسه مودم های مختلف و اطلاع در مورد قطعات به کار رفته و احیانن مطالعه در مورد مواردی که نمی دونستم تو انتخاب مودم مهم ه از خود مودم مهمتر می شه. (وسواس انتخاب مناسب ترین) و حتی در این مسیر ممکن ه یه لینک جذاب در مورد نحوه ی رنکینگ مودم ها در جهان پیدا کنم و به خودم بیام و بببنم ساعت هاست از هدف اول م دور شدم.
توضیح در مورد شماره ۶:
ابتدای نوشته توضیح داده شد.
توضیح در مورد شماره ۷:
کامل گویاست.
توضیح در مورد شماره ۸:
معمولن به دنبال بهترین زمان از نظر تمرکز و آماده کردن بهترین پاسخ با امکان بازنگری متن نوشته شده برای پاسخ گویی به پیام ها هستم. اهمیت زمان پاسخ برای طرف مقابل م به اندازه ی اهمیت محتوای پیام و راهگشا بودن آن نیست. اگرچه برای طرف مقابل شاید سریع تر پاسخ دادن به مراتب مهمتر باشه.
و در مورد انتظار خودم برای پاسخ دادن دیگران به تماس یا پیام موضوع کامل بر عکس است و انتظار پاسخ سریع از آنها دارم و منطقی بودن یا درست بودن پاسخ آن ها به میزان سرعت پاسخ گویی برایم اهمیت ندارد.
توضیح در مورد شماره ۹:
بله همین طور است. البته در صورتی که خودم با آن فرد یا جمع احساس خوشایند داشته باشم و به اصطلاح «حال کنم» ٬ در غیر این صورت حال و دماغی برای حس خوب دادن ندارم . که البته این حس به میزان حد صمیمیت برای بروز احساساتم بر می گردد و جایی که نخواهم برای نشان دادن شخصیت خوشحال و شنگول خودم به کل جمع یا حتی یک نفر از آن ها گارد شخصیتم را بشکنم این مقاومت را دارم و در صورت بروز رفتار صمیمی و مشتاقانه حس خوبی نخواهم داشت. به طور کلی امکان بسیار مفرح کردن یک جمع یا به شدت کسالت بار کردن آن را دارم علی رغم این که دیگران در وضعیت متفاوتی باشند.
ممنون از بررسی و تحلیل عمیق شما.
INTPها شما هم اتاقاتون بههم ریخته و پر از کتاب هست ؟
اگه آره ، مال من دیواراش هم مملو از ملکولها و فرمولهای شیمی و زیستی و نجوم هست !
…و مشکل من اونجاست که همه ی اطرافیانم j اند و من احساس تهی بودن و بیهودگی میکنم. همیشه درسام میمونه و جالب اینجاست میبینم کسی که مطلب را اصلا نفهمیده با نمره ی بالایی \اس میشه.درحالیکه اون مطلب را خودم براش توضیح دادم…من یه intpام در حسرت intjبودن…
بیخیال بابا به خودت افتخار کن که تیپ شخصیتی انیشتین رو داری!?
Pبودن خیلی باحاله? خود من یک infpهستم. میدونی چه توانایی های خارق العادهای در pها مخصوصا intp هستش.
اگه میدونستی که اینو نمیگفتی.
دوست خوبم برو درباره تیپ شخصیتیت بیشتر تحقیق کن ببین چه نقاط قوتی داری تازه درس و اینجور چیزا چه ربطی به p بودن داره? الکی همه مسائل رو به هم ربط نده? و اینو بدون هیچ تیپ شخصیتی نسبت به دیگر تیپ ها برتری نداره این آزمون صرفا برای شناخت نقاط ضعف و قوت ماست که بتونیم اونارو کنترل کنیم همین!?
Pها مدیریت بحران پیش بینی نشده و کاردر لحظه آخرشون خوبه وjها هم که ساختارگرا هستن برنامه ریزترن وگر نه هر دو تاشون خوبن وصد البته قابل احترام بوده و نقاط ضعف و قوتی دارند jها باید یاد بگیرن در حل مسائل روز مره انعطاف پذیر باشند pها هم باید داشتن ثبات در تصمیمات و برنامه هاشون رو یاد بگیرن.به همین راحتی☺?
امیدوارم دیدگاهتو تغییر بدی متوجه بشی pوj بودن شاید در ظاهر متفاوت باشن ولی در حقیق این ما هستیم که انتخاب میکنیم که یک j و یا p موفق باشیم.
شاد باشی دوست عزیز?✌?????!!!
دل منم به اندازه شما پره….
منم یه intp ام
خودمم نمیدونم نقطه ضعفم کجاست و مشکلم چیه?
همیشه ی خدا اگه حتی از ۱ سال قبل یه کاری رو شروع کنم اخرش لحظه اخری انجامش میدم.
توی امتحانات ۱ سال تموم نمیخوندم بعد شب اخر میشستم میخوندم اون هم تازه مثلا ساعت ۷ صبح اگه امتحان داشتم ۵ صبح بیدار میشدم تا ۷ میخوندم بعد میرفتم سر جلسه
واقعا خودمم دیگه کلافه ام
به نظر من اگه تلاش کنی با برنامه ریزی درس بخونی مشکلت حل میشه ، من هم چون یه INTPام فک میکردم غیر ممکنه با برنامه ریزی پیش برم ، واقعا پارسال سعی کردم ، تا دو ماه برنامه ریزی میکردم و برنامه برای خودش بود و من هم برای خودم آخر هم ولش کردم ، ولی امسال تصمیم گرفتم هر طور شده طبق برنامه پیش برم ، اولش یکم سخت بود ولی کم کم تونستم و حالا بدون برنامه ریزی نمی تونم درس بخونم ، وابستهی دفتر برنامه ریزی شدم ، برای بعضی کارها واقعا برنامه ریزی لازم هست مخصوصا درس خوندن
درسته Pها نمیتونن با برنامه ریزی پیش برن و هم ازش بیزار هستن ولی وقتی تلاش کنن و بیخیال نشن و اینکه به برخی از اهداف زندگیشون با برنامه ریزی میرسن رو قبول داشته باشن میتونن این کار رو بکنن (البته یه برونگرای J هم بهتره بالا سرت باشه!!!)
به خودت بگو من برای اینکه موفق بشم باید طبق این برنامه پیش برم
INTP اگه برنامه ریزی داشته باشیم تو امتحانات پایانی حتی ، هم میتونیم موفق بشیم و هم علم و دانش کسب کنیم و تفریح کنیم ، ماها منطقی هستیم دیگه ؟ به تیپ شخصیتی INTP میگن منطقدان ، منطقی بودن هیچ تیپی به پای ماها نمیرسه !!!
سلام.من یک infp هستم.ولی وقتی یه بار دیگه تست رو دادم intp بودم.به نظرم بین این دوتا شخصیت هستم.آیا چنین چیزی امکان داره؟ آخه من نه به اندازه intpها منطقی و خشکم نه به اندازه infpها احساساتی و انسان دوستم.تازه وقتی اولین بار این تستو دادم در نتیجه اش نوشته بود ۵۰٪ احساسی و ۵۰٪ منطقی ولی در نهایت infp بودم. چگونه رویکرد احساساتی برای من انتخاب شده بود لطفا حتما در این باره توضیح بدین من خیلی چیزا رو درباره این تست نمیفهمم. تازه اگه infp باشم اصلا شغلاش به من نمیخوره من میخوام رشته ریاضی بخونم ویک کیهانشناس بشم اما همش شغلایی برای این تیپ هستند که بیشتر با هنر کار داره. سئوال دیگم اینه که در روابط mbti رابطه همزادی infp با estp هستش یا اصلا چنین چیزی وجود نداره؟ راستی اون تکه پیتزا که تو پاسخ یه نفر نوشتین یعنی چه؟ من اصلا نمیدونم کدوم تیپ را دارم. لطفا توضیحات خیلی بیشتری درباره infpها بذارید آخه من پول ندارم اون گزارش تیپ شخصیتی رو بخرم.
لطفا به همه سئوالام پاسخ بدین و منو بیجواب نذارین تو رو خدا منتظرتونم آقای هورداد.
در ضمن تیپ شخصیتی خودتونم بگین لطفا.? با تشکر☺????
امیدوارم نظر شخصی بنده براتون مفید باشه چون من خودم infp هستم و یه دوست intp دارم:
اول اینکه هر مرد با ترجیح احساسی و هر خانومی با ترجیح تفکری ممکنه تیپ خودشو برعکس حدس بزنه. مثل من که اوایل خیال میکردم intp هستم.
دوم اینکه infp ها معمولا خجالتی تر و کم حرف تر هستند و صد البته زود رنج! البته من از دست بقیه خیلی آزرده نمیشم بلکه اکثرا از اشتباهات خودم کلافه میشم و شروع میکنم به سرزنش کردن خودم. در حالی که یه intp کم تر آزرده خاطر میشه و اگر هم کسی خیلی عصابشو خورد کنه ؛ اگر بخواد خیلی راحت بروز میده. مثلا اگه حرف های من براش اهمیتی نداشته باشه خیلی رک و پوست کنده میگه چرا انقدر چرت و پرت میگی؟!!!???
سوم اینکه علایق intp ها به ریاضی ، فیزیک و برنامه نویسی زیاده و از رفیق من یه نابغه ساخته(هنوز یادم نمیره امتحانای ریاضی ای که نخونده بیست می شد?)
اما یه infp به کار های هنری (شاعرانه) علاقه داره. خودم به شخصه به روانشناسی و فلسفه هم علاقه بخصوصی دارم و خوندن ریاضی با وجود تمام جذابیتهاش منو خسته میکنه.
خلاصه کلام اینکه تشخیص اینکه infp هستید یا intp میتونه خیلی راحت باشه چون معمولا intp ها در احساسی بودنشون شک میکنن دلیلش هم اینه که درونگراها به مقدار قابل توجهی از احساسات بو بردند.
خیلی ممنون از راهنماییتون? اما من بازم نمیتونم متوجه شوم که احساساتی هستم یا منطقی
من خیلی به دروس فیزیک و ریاضی علاقه دارم. و اصلا هم در کارای هنری مخصوصا
نویسندگی مهارت ندارم اما در عوض عاشق فلسفه هستم. اما همه خصوصیات infp رو دارم به جز اینکه خودشونو سرزنش میکنن و برای خودشون اعتبار چندانی قائل نیستن . و خصوصیت intpها که عاشق تئوری و علم ودانش هستن هم دارم. ولی مثلinfp ها زود رنج هم هستم و هیچ انتقادی رونسبت به خودم نمیپذیرم. اما اینقد هم نسبت به احساسات دیگران حساس نیستم و خودمو برای احساسات بقیه به آب و آتیش نمیزنم. من فکر میکنم به همون اندازه که منطقی هستم احساساتی هم هستم.
آیا این ممکنه که من یک infp هستم که منطق رو در خودش تقویت کرده؟
سلام بر جناب هورداد عزیز
اکثر مواردی که فرمودین در بنده وجود داره به غیر مورد هشتم
فقط موردی که در بنده وجود داره و یه خورده با p ها فرق دارم اینه که من چارچوب و ساختار رو دوست دارم و میخوام همه کارهام با برنامه انجام بشه و فرصتی رو از دست ندم ولی در عمل کم کاری میکنم و متاسفانه p من خیلی زیاد شده و همه کارهام به هم ریخته شده
میخواستم بدونم میشه تغییر ساختار ولو به مرور زمان داشت یا چطور میشه از این همه پراکندگی و کارهای بی اهمیت انجام دادن جلوگیری کرد و موفق بود؟
یه بار فرمودین که تغییر ساختار کار خیلی دشواری هست و خیلی فرد رو اذیت میکنه
میشه بفرمایین چطور میشه به برنامه های زندگی p ها سرو سامون داد و به اصطلاح j شون رو افزایش داد؟
“همراه همیشگیتون به غیر از یه مدتی تا این لحظه حسن”!
من يه ENFP هستم
و بشدت تمام موارد راجب من صدق ميكنه
من خيلي تيپ شخصيتي ام رو دوست دارم
اما متاسفانه نقاط ضعف اين تيپ توي من پررنگ تره تا نقاط قوتش
ولي خوبي اش اينه بعد از اشنايي با سايت و كانال شما
متوجه شدم دليل رفتارم چيه ؟!
به قول خودتون كه توي يكي از راديوها فرمودين
شناخت نقطه ضعف و دليلش اولين راه براي برطرف كردنشِ
فراموش کردم بهتون بگم همیشه باید چراغ بنزین،ماشینم،روشن شه یا خیلی وقتا میره روی چشمک زن تا برم پمپ بنزین،خیلی وقتا ماشینم یه مشکل ساده داره نمیرم تعمیرگاه تا بعضی وقتا بجایی میرسه که مجبور شم برم تعمیرگاه،خیلی اهل کارواش،نیستم
سلام جناب هورداد
من دکتری معماری دارم،همیشه از دستور و چارچوب و فرمان گیری از بالا دستی بیزارم،خیلی موقعیت کارای دولتی و اداری داشتم ولی حس زندان میکنم دوس نداشتم و نپذیرفتم ،و ترجیح دادم خودمو با کار آزاد و شرکت مشاور بچرخونم،اونم واسه خودم،آزادانه کارام انجام بدم
واسه تعلیق اوقات کارای دقیق نودی،همیشه و تو هر پروزه ای باهامه،واسه همین نیروهای،شرکتم افزایش دادم تا جلوگیری کنم از زمانم،چون دست خودم باشه اینقدر که دنبال خوشی هستم و ایده و فکر کارای مختلف خودمو،فوکوس،روی ۱ کار نمیکنم،گرچه درآمدم نسبت به دوستام چندین برابر هست ولی باز دوس دارم کارای مختلف انجام بدم درآمدهای مختلف و ایده های نو ارومم میکنه و واقعا خود طراحی حرفه اصلیم،ارضام،میکنه ولی باز کنجکاوم
خیلی از دوستام موفقیت نسبی منو حاصل نحوه مذاکراتم،سخنوری و روانشناسی و آنالیز کردن کارفرماهام،وا ارتباطات زیادم،با افراد مختلف میبینن
خیلی هام میگن تو قانون نسبیت انیشتین و زمان رو شکوندی،همزمان با چند نفر قرار میزاری و اونا رو نگه میداری و جالبه در آخر به همه قرار ها میرسی
جالبه واسم و واقعا خیلی از تماس ها رو جواب نمیدم و خیلی پیام ها رو دیر جواب میدم و بعد خودم میزنگم هر وقت دوس داشتم
خیلی زیاد آدم های اطرافمو،تحلیل وانالیز،میکنم،متاسفانه یا خوشبختانه تو این سنم هنوز نتونستم تصمیم بگیرم واسه ازدواجم و مجرد موندم
نمیدونم خیلی وقتا حس میکنم خیلی بیشتر از بقیه میدونم و واقعا یکی از چیزایی که ارومم میکنه تدریسه،سعی میکنم همه دانشم،رو با بقیه،تقسیم کنم حتی یه استاکار،یا کارگر ساختمانی
با تشکر
باسلام،موارد۲،۳،۵،۷،۸رودارم،وموارد ۱و۹ رو تاحدودی،،،تست شماروهم زدم p درومد.
جناب هورداد ایا میشه گفت intjها نسبت ب بقیه jها اونقدرها هم نظم شخصی ندارن؟
من وقتی خودمو با بقیه jها مقایسه میکنم نظم ظاهری و مثلا آنتایم بودن و این موارد رو ندارم…اما ب شدت با بی برنامگی و بهم خوردن ی برنامه ک از قبل ریختم یا اضافه شدن اتفاقات از پیش تعیین نشده و درکل هر اتفاق یهویی متنفرم و اذیتم میکنه…حتی اگ یه روز هیچ کار خاصی هم نداشته باشم و یکدفعه پیش بیاد ک مجبور ب حضور در یک مهمانی باشم با اینکه اونروزم ب طور کامل خالی بوده اما عصبی میشه.
این تصور من درسته و بقیه intjها هم اینطوری هستن؟
یا فقط درمورد من صدق میکنه؟
بله درسته، به دلیل کارکرد Ni هست. ممنون از توضیحتون
سلام..در مورد اول، دقیقا درسته، اگر کسی من رو تو چارچوب و ساختار خاصی بزاره، فشار زیادی رو خودم احساس میکنم و در اولین فرصت ممکن دوست دارم از این چارچوب بندی فرار کنم..شاید بخاطر همین باشه که هیچوقت تو کار روتین اداری دووم نیاوردم و در عوض تو کارهای پروژه ای که زمان دست خودم بوده و باید کار رو به سرانجام میرسوندم، حالا به بهترین روشی که خودم به ذهنم میرسه رضایت بیشتری داشتم و خوشحال تر بودم..در مورد تصمیم گیری، زمان خاصی برای تصمیم گیری ندارم، بیشتر دوست دارم که شرایط رو تحلیل کنم، نظرات دیگران رو بسنجم، تصمیم گیری با بررسی شرایط خودش اتفاق میفته 🙂 ..اما خوب در مورد وقت شناسی و راحت خرید کردن بیشتر به J ها نزدیک هستم..یه موردی که خیلی باهاش چالش دارم، جواب دادن به تلفنها هست که همیشه از جواب دادن به تلفنها فراریم و با توجه به نوع تیپ که گفتین در NP ها نمود بیشتری داره، درمورد من هم که یک ENTP هستم کاملا به چشم میاد…اینکه در فشار لحظات پایانی و دقیقه نود کارم رو با تمرکز بهتری انجام میدم کاملا درسته، البته تو دقیقه نود خیلی بهم خوش نمیگذره، اما قبلش که همه به صورت روتین دارن کار رو انجام میدن، قطعا داره بهم خوش میگذره! 🙂 ..چارچوب بندی J ها تو سفر و مهمونی ها خیلی بهم فشار میاره و اعتمادبنفسم رو پایین میاره، یه تشویش و اضطرابی بهم دست میده که سریعا دوست دارم از موقعیت فرار کنم و لحظه های راحت خودم رو داشته باشم، اما دوستام میگن با تو سفر رفتن، خوش میگذره!
ممنونم ازتون، بازخورد خوبی بود. در کانال قرار میدیم.
به طرز هولناکی تمام این نشانهها به طور شدیدی در مورد من صدق میکنه، هولناک رو از این بابت به کار بردم که ترکیب همه این موارد با هم گاهی منجر به بیعملی آزاردهندهای در من میشه، به حدی که اون قسمت فان ِ ماجرا تا حدود زیادی مخدوش میشه، این رو میدونم که مشخصات شغلی ِ فعلی من چندان با اون چیزی که مطلوب و متبوع تیپ ENFP هست همخوانی نداره، دارم سعی میکنم با راهکارهای عملگرایی و رهایی از استرسی که تو همین سایت خوبتون خوندم این شرایط رو مطلوبتر کنم، ولی واقعا تن دادن به ساختار کاری و فعالیتهای روزمره برام سخته.
یه نکتهای وجود داره که خیلی کمککننده بوده برای من و قسمت زیادیش رو مدیون همین دانش هستم: منعطفها با ساختارگراها میتونن به شدت اصطکاک داشته باشن اگر که هرکدومشون بخوان تکیه کنن به مؤلفههای شخصیتیشون در مواجهه با نفر مقابل، ولی اگر استعدادهای شخصیتی ِ نفر مقابل رو بشناسن و بهش به چشم یه موقعیت برد-برد نگاه کنن خیلی ماجرا فرق میکنه، همسر من کاملا ساختارگراست، ما خیلی تلاش کردیم که با اشراف به توانایی و ضعفهای تیپ شخصیتیمون کمکحال همدیگه باشیم، خیلی وقتها کمکهای همسرم باعث میشه تا بتونم از این بیعملی فاصله بگیرم و تصمیماتم رو در مواعد مقررش بگیرم و بعد هم ازشون بگذرم و دیگه تو هر موقعیتی مجددا حلاجیشون نکنم، به همین منوال برای ایشون هم این فرصت پیش اومده که گاهی منعطفتر با قضایا برخورد کنن و سعی نکنن هر پروندهای رو تا کاملا مختومه نشده رها کنن و یه وقتایی بذارن گذر زمان هم کمک کنه بهشون.
عالی بود دیدگاهتون رامین عزیز، لذت بردم.
سلام.
من یک خانوم با تیپ منعطف p هستم.. Isfp
دوست دارم در
لحظه به لحظه زندگی احساس راحتی داشته باشم برای من برنامه ریزی کردن و طبق برنامه بودن سخته. من بسیار ریلکس و منعطفم و در انجام کارهای خونه هیچگونه لذتی نمی برم مگر اینکه چیزهای جدید و تازه برای زیبا سازی منزلم فراهم باشه… بسیار به زیبایی خونه و مرتبی و سازماندهی منزلم اهمیت میدم ولی واقعا تمیز کاری و کارهای روتین حوصله منو سر میبره… به نظرم jها در این مورد وسواسگونه هستند. ولی تیپهای j برای من خیلی کمک کننده هستن خصوصا اگر مادر و خواهرت باشند… من در سلیقه و زیباسازی خونه اونها کمک کننده هستم و انها در تمیز کاریها و نظم به من کمک میدهن…. تمامی م مواردی که ذکر نمودین در مورد من صدق می کند
به نظرم من خصوصیات jهای اطرافم رو درک می کنم و کاری به انجام کارهاشون ندارم ولی jها اطراف من گاهی از من کلافه میشن… خصوصا اگر در طولانی مدت کنار هم قرار بگیریم
این تفاوت دیدگاه در مورد نظم رو بسیار عالی توضیح دادید.
سلام
من حس میکنم برخی از نشانه های تیپ P و برخی نشانه های تیپ J را دارم. ولی چطور ممکن است من از هر دو دسته باشم ؟
مثلا من شخص خیلی آن تایمی هستم ولی مثلا دیدگاههای مختلفی را می پذیرم و خیلی راحت با شرایط کنار میام ، در عین حال برخی شرایط برام استرس زاهم می شود. و در مورد برنامه ریزی برای کارها من هم ممکن است در برخی شرایط به اصل کار بپردازم و در وقت اضافه به بقیه کارها و در برخی موارد، ناگهانی اصل کار را کنار میگذارم و به فرعیات می پردازم :/ در خیلی موارد قاطعیت دارم و در خیلی موارد دیگر دچار سردرگمی و مشکل تصمیم گیری … :/
سلام به شما و ممنونم از همراهی تون
معمولاً آشنایی با بحث کارکردها و تکه پیتزاهای تیپ (Facets) فرایند تشخیص تیپ را راحتتر میکند.
موفق باشید
منم به همین مشکل بر خوردم.
گاهي حس مي كنم كه ساختارگرايي در مورد اي ان اف جي كمي متفاوت داره در واقع من تا حد زيادي ويژگي هاي منعطف ها رو دارم ولي از طرف ديگه به سبب كاركرد ها از تيپ اي ان اف جي مطمئن هستم احساس ميكنم اي ان اف جي ميتونه منعطف ترين جي باشه?
خوشحالم که توی سایت هم همراهمون هستید و بهمون کمک میکنید.