هوش هیجانی چیست؟
۱۲ مؤلفه هوش عاطفی را بهتر بشناسید و ببینید شما کدام جنبهها را باید در خودتان بیشتر پرورش دهید.
زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۴ دقیقه
در این مقاله که توسط دنیل گلمن متخصص و نظریهپرداز هوش هیجانی در مجله اینترنتی کسبوکار هاروارد نوشته شده است، قصد داریم نگاهی دقیقتر به هوش هیجانی و مفهوم گستردهٔ آن داشته باشیم.
در اغلب موارد تعاریفی یک خطی برای هوش هیجانی ذکر میشود و مولفههایی را به آن نسبت میدهند اما اغلب ما، حتی با خواندن توضیحات و تعاریف رایج قادر نیستیم تصویری روشن از مفهوم هوش هیجانی در ذهنمان ایجاد کنیم.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم در این مقاله نگاهی دقیقتر به این مسئله داشته باشیم و هوش هیجانی را از زاویهای دیگر مورد بررسی قرار دهیم.
چرا ۱۲ مولفه؟
دنیل گلمن معتقد است هوش هیجانی ۱۲ مولفه دارد و هر فرد ممکن است در برخی از این مولفهها قویتر و یا ضعیفتر باشد.
نکته مهم این جاست که ما باید مولفههایی از هوش عاطفی که در آنها ضعیفتر هستیم را شناسایی کنیم و تلاش کنیم در آن مولفهها هم به مهارت کافی دست پیدا کنیم.
[box type=”tip” radius= ]احاطه پیدا کردن روی مولفههای دوازده-گانه هوش هیجانی به ما کمک میکند ارتباطات بهتری را چه در محیط کاری و سازمان و چه در ارتباطات روزمره و عاطفی تجربه کنیم.
ابتدا بیایید با یک مثال بحث را آغاز کنیم. خانم مرادی مدیر اجرایی یک شرکت کوچک و خصوصی با تیپ شخصیتی ENFP است. کارکنان سازمان همیشه از اخلاق خوب، توانایی همدلی و مهربانی او تعریف میکنند و خود خانم مرادی هم در شرکت راحت است و معتقد است در جایگاه مناسبی قرار گرفته است.
او با افراد و کارکنان تازه وارد شرکت ارتباط خوبی برقرار میکند و به آنها کمک میکند به سرعت با شرکت منطبق شوند. خانم مرادی مراقب است تا همیشه، همه چیز در شرکت به خوبی و آرامش پیش برود.
علاوه بر این خانم مرادی مهارت حل مسئله خوبی هم دارد و به خوبی میتواند برای چالشهای متداولِ پیش روی شرکت تدابیر مناسبی را اتخاذ کند.
مدیرِ مافوق خانم مرادی از داشتن چنین مدیر اجرایی خوشحال است و معتقد است هوش هیجانی بالای خانم مرادی باعث شده که او در میان سایر کارکنان شرکت اینقدر محبوب و مورد اعتماد باشد.
خود او هم خوشحال است که به کمک هوش عاطفی بالایی که دارد، توانسته رهبری موثر و اثربخشی را در سازمان از خود به نمایش بگذارد.
آیا هوش هیجانی مفهوم وسیعتری دارد؟
اما مسئله این جاست که در چند هفته اخیر، مافوق خانم مرادی از عملکرد او رضایت چندانی نداشته و معتقد است خانم مرادی انتظارات سازمان را برآورده نمیکند.
خودِ خانم مرادی هم به این فکر میکند که چطور علیرغم هوش عاطفی بالایی که او برای خودش متصور است، در برخی از حوزهها راندمان مناسبی ندارد.
پاسخ این سوال و دامی که خانم مرادی در آن گرفتار شده است در تعریفِ نادرست و محدودی است که او از هوش عاطفی دارد.
[box type=”tip” radius= ]حقیقت این است که مهربانی، توانایی همدلی با دیگران و درک احساسات آنها تنها قسمتی از یک کیک بزرگ به نام «هوش هیجانی» هستند و این کیک شامل قطعات دیگری هم هست.
در واقع هوش هیجانی ۱۲ مولفه (۱۲ قطعه) دارد که خوشبختانه خانم مرادی در تعدادی از آنها بسیار قوی است اما لازم است مهارت خود را در مولفههای دیگر هم تقویت کند تا بتواند به عنوان یک مدیر اجرایی عملکرد متعادل و بهتری را در سازمان از خودش نشان دهد.
در واقع مواردی هم هست که یک مدیر اجرایی مهربان، حساس و همدل- مثل خانم مرادی- ممکن است در آنها ضعف داشته باشد و اتفاقا این موارد هم بخشی از هوش هیجانی هستند:
- مهارت گفتن بازخوردهای ناخوشایند به کارمندان (برای بهتر کردن عملکرد آنها)
- جسارت انتقاد کردن از عملکرد افراد و مهارت در تغییر دادن رفتار آنها
- مهارت تفکر خلاقانه و اندیشیدن خارج از چارچوبهای سنتی و رایج
البته ضعیف بودن در این مهارتها به معنیِ نداشتن هوش عاطفی نیست، بلکه به معنی این است که فرد باید تلاش کند، مهارت خود را در این حوزهها نیز به حد قابل قولی برساند.
هوش هیجانی، مدلی برای ارتباط موثر
ما بعد از حدود سی سال تحقیق برای توسعه یک مدل موفق هوش هیجانی و مطالعه روشهای رهبران اثرگذار، موفق شدیم مدلی را برای توسعه هوش عاطفی ارائه کنیم که هر کس بر اساس آن میتواند تشخیص دهد در چه حوزههایی قویتر است و در چه حوزههایی نیاز به تقویت دارد.
[box type=”tip” radius= ]ما به این نتیجه رسیدیم که رهبری که هوش هیجانی بالایی دارد، قابلیت گرفتن تصمیمات سخت و دشوار را دارد. مثلا این شخص به راحتی میتواند بازخوردی ناخوشایند را به کارمندانش بدهد تا به آنها کمک کند عملکرد خودشان را بهتر کنند.
در واقع هوش عاطفی فقط به معنی همدلی و مهربانی و حساس بودن نیست، بلکه توانایی اداره امور، گرفتن تصمیمات دشوار و مواردی مثل اینها هم زیر چتر هوش هیجانی قرار میگیرند.
۱۲ مولفه هوش هیجانی
همه مولفههای هوش هیجانی را میتوانیم به صورت زیر تقسیمبندی کنیم:
حوزههای اصلی هوش هیجانی با رنگ بنفش مشخص شدهاند و روبهروی آنها مولفههای فرعی هوش هیجانی – که زیر شاخه حوزه اصلی است- را میتوانید ببینید:
خود-آگاهی: توانایی درکِ احساساتِ خود «من الان چه احساسی دارم؟»
مدیریت بر خویشتن: توانایی تسلط بر عواطف، انطباقپذیری با محیط و شرایط، مسئولیتپذیری و انجام وظایف محول شده (میل به کسب دستاورد)، چشمانداز روشن نسبت به آینده
آگاهیِ جمعی: همدلی، توانایی همکاری و مشارکت در سازمان
مدیریت روابط با دیگران: متقاعدسازی و تاثیرگذاری روی دیگران، مدیریت تعارضها و اختلاف نظرها، کار گروهی، الهامبخش دیگران شدن، مهارت مشورت دادن و پرورش مهارتهای دیگران
همفکری: شما فکر میکنید در کدام مولفههای هوش عاطفی قویتر هستید؟ در کدام مولفهها نیاز به تقویت بیشتر احساس میکنید؟ لطفا در کامنتها تجربه خودتان را بنویسید.