مطالب پیشنهادی:

زمان تقریبی برای مطالعه این مقاله: ۵ دقیقه

وقتی خیلی می‌دانی اما دستاوردهایت کم است؛ مشکل از کجاست؟

مقالهٔ زیر ترجمه‌ای است از نوشتار خانم Megan Malone روانشناس و نویسنده سایت Truity.

من عاشق یادگیری‌ام. در واقع اوایل امسال بود که در یک تست استعدادیابی شرکت کردم و متوجه شدم که استعداد یادگیری جزو مهارت‌هایی است که در آن قوی‌ هستم. من می‌توانم ساعت‌ها و حتی روزهایی را پشت سر هم به مطالعه کتاب‌های روانشناسی و رشد فردی اختصاص دهم و از ایده‌های مطرح شده در آن‌ها الهام بگیرم. ضمناً از تنهایی خودم هم لذت می‌برم چون تنهایی برای من یعنی زمانی که می‌توانم مغزم را با خوراک و اطلاعات جدید تغذیه کنم.

نکته اینجاست که غرق شدن در یادگیری برای تیپ‌های IN (درون‌گرا و شهودی) بسیار رایج است. اما گاهی اوقات این افراد در عملی کردن دانسته‌ها و آموخته‌هایشان مشکلاتی دارند و شاید نتوانند از آموخته‌هایشان به صورت عملی و کاربردی برای رشد فردی استفاده کنند.


پیشنهاد سردبیر: پرورش عمل‌گرایی در تیپ‌های درون‌گرای شهودی (IN)


در این مقاله در مورد این موضوع صحبت می‌کنم که چرا برخی افراد (خصوصاً INها) برای عملی کردن دانسته‌هایشان مشکل دارند و با شش دلیل این مسئله را بررسی خواهیم کرد. ضمناً در ادامه سعی می‌کنیم با ویژگی‌هایی که ما را عقب نگه می‌دارند و مانع فعالیت و اقدام سازنده می‌شوند آشنا شویم و راهکارهایی را برای غلبه بر این خصوصیات بررسی کنیم.

بنابراین شش دلیل اصلی که مانع اقدام و عمل‌گرایی ما می‌شوند را بررسی می‌کنیم:

توضیح: در این مقاله دو مورد را بررسی می‌کنیم و در مورد دلایل و موارد دیگر در قسمت‌های بعدی صحبت خواهیم کرد.

 

۱. دست به کار شدن و اقدام کردن برای ما سخت است

بسیاری از ما دغدغه یادگیری داریم و عاشق این هستیم که در موقعیت‌های مختلف چیزی یاد بگیریم. اما متأسفانه هرچقدر برای یادگیری اشتیاق داریم و در آن قوی ظاهر می‌شویم، در اقدام و عمل‌گرایی ضعیف هستیم. عدم تمایل ما به عمل‌گرایی و اقدام ناشی از دو چیز است: کمال‌گرایی (تیپ‌های INJ) یا مردد بودن (تیپ‌های INP).

شوق به یادگیری برای تیپ‌های IN امری طبیعی و ذاتی است. اما مسئله اینجاست یادگیری اگر با اقدام و تجربه کردن در دنیای بیرون همراه نباشد منجر به رشد و توسعه نخواهد شد. رشد شخصیت کار راحتی نیست و فقط با مطالعه به دست نمی‌آید، بلکه باید فرصتی داشته باشیم تا آموخته‌هایمان را زندگی کنیم. در این صورت است که می‌توانیم ادعا کنیم آموخته‌های ما به دردمان خورده است. در واقع چالش‌ها و موانعی که در طول مسیر با آن‌ها مواجه می‌شویم در نهایت کمک حال ما می‌شوند تا رشد کنیم. این اشتباه است که فکر کنیم یادگیری به تنهایی می‌تواند تضمین‌کننده رشد فردی ما باشد.

میکرو اکشن

دفعه بعدی که با مبحثی جذاب و الهام‌بخش برای یادگیری مواجه شدید به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن آموخته را در دنیای واقعی و در زندگی خودتان عملی کنید. حتی فراتر از این موضوع بروید و به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن مبحث را تبدیل به مجموعه‌ای از رفتارهای مشخص کنید، چطور می‌توانید آن را تبدیل به سبک زندگیِ خودتان کنید و زندگی‌تان را با آن بیامیزید.

هدف‌های شفاف و قطعی مرتبط با آن موضوع برای خودتان تعیین کنید و سعی کنید آن‌ها را محقق کنید. این کار به شما کمک می‌کند با سرعت بیشتری ایده‌ای که آموخته‌اید را عملیاتی کنید و آن را وارد سبک زندگی و رفتار خودتان کنید.

مثلاً اگر یکی از نقطه قوت‌های شما «ارتباطات قوی و خوب» با دیگران است، به این فکر کنید که چطور می‌توانید ارتباطتتان را با دیگران حتی از این هم قوی‌تر کنید و تعلق خاطر و عمق بیشتری در روابطتان ایجاد کنید. یا مثلاً اگر این حوزه‌ای است که شما در آن ضعف دارید، به این موضوع فکر کنید که چه قدم‌های کوچک و جزئی می‌توانید بردارید تا وضعیت اندکی بهتر شود و هر بار کیفیت روابطتتان با دیگران بهتر از قبل شود.


پیشنهاد سردبیر: راهکارهای پرورش مهارت همدلی در ارتباط بین فردی


۲. خارج شدن از محدوده امن برای ما سخت است

تیپ‌های درون‌گرا و شهودی در مجموع از ایدهٔ تغییر استقبال می‌کنند، اما وقتی در عمل با تغییر مواجه می‌شوند ممکن است کمی محافظه‌کارتر باشند چون واقعیتِ تغییر برای آن‌ها ترسناک است. تیپ‌های IN اغلب دوست دارند نقش و جایگاه خودشان را در دنیا کشف کنند و از آنجایی که معتقدند نسخه واحدی برای هیچکس وجود ندارد؛ راهکارهای سنتی و متداول رشد فردی برای INها چندان جذاب نیست. به همین دلیل اغلب INها به سراغ روش‌های منحصر به فرد و ابتکاری خودشان برای رشد فردی می‌روند. اما بسیاری هم قید آن را می‌زنند چون احساس می‌کنند روش‌های سنتی یا حتی روش‌های خودشان به اندازه کافی کارآمد نیست.

حقیقت این است که «رشد کردن» خیلی وقت‌ها خارج از محدودهٔ امن ما اتفاق می‌افتد اما INها معمولاً اقدام کردن و دست به کار شدن را به زمانی که احساس کنند لحظه موعود برای تغییر فرا رسیده موکول می‌کنند و تا قبل از آن عملاً کاری انجام نمی‌دهند.

میکرو اکشن

سعی کنید اهداف و آرمان‌های بزرگتان را خُرد کنید! اهداف بزرگ را به قدم‌های کوچک و عملیاتی تبدیل کنید و به این سوال پاسخ دهید که اولین قدم برای عملی کردن و نزدیک‌ شدن به این خواستهٔ من چیست؟‌ در صورتی که این کار را انجام دهید هر روز می‌توانید پیشرفتتان را اندازه‌گیری کنید و با هر قدم جلوتر رفتن این احساس را دارید که اندکی به هدفم نزدیک‌تر شده‌ام.

برای این کار بد نیست از ابزارهای آنلاین مدیریت زمان و هدفگذاری مثل تسکولو یا todoist استفاده کنید تا بهتر بتوانید میزان پیشرفت خودتان را اندازه‌گیری کنید و ببینید چه میزان از راه را طی کرده‌اید و چقدر از راه باقی‌مانده است. ضمناً با کمک این ابزارها می‌توانید اهدافتان را دقیق‌تر رصد کنید.

INها معمولاً به نقطهٔ پایانی و هدف نهایی توجه می‌کنند و کمتر متوجه این هستند که رسیدن به هدف چقدر زمان می‌برد، چه منابعی لازم دارد و چه قدم‌هایی باید برای رسیدن به آن برداشت. به همین دلیل شاید خارج شدن از محدوده امن برای این تیپ افرادْ دشوار و کمی ترسناک باشد، چون تقریباً هیچ تصویر واقعی و عملیاتی از اجرایی شدن کار ندارند. به همین دلیل بهتر است گام‌های کوچک بردارید، خودِ مسیر به شما خواهد گفت که باید از کدام سمت بروید.

 

[ تیپ‌شناسی نوین ]

گروه تیپ‌شناسی نوین (تایپ‌شناسی) به سرپرستی آرسام هورداد به ارائه آموزش‌های نوین خودشناسی و توسعه فردی می‌پردازد

مطالب مرتبط

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۸ دیدگاه

  • tayebe گفت:

    مقاله عالی هست. ۴ مورد باقی مونده رو لینک شو بزارین خیلی خوب میشه

  • مهرابی گفت:

    خیلی جالب بود ممنونم
    یه گلایه هم دارم، در مورد تیپ INTP خیلی کم مینویسین

  • علی گفت:

    بسیار عالی
    مقالات خیلی جدید و نو هستن
    جایی چنین بررسی هایی ندیده بودم

  • مهتا گفت:

    دقیقااا

  • زهرا گفت:

    اينكه نوشته هاي مقالات سايت و كانال شما انقدر درسته و دقيقا منطبق با تيپ شخصيتي خواننده است، آدم رو هم خوشحال ميكنه و هم ميترسونه!
    من قبلا هم تيپ شخيصيتيم رو ميدونستم ولي هيچوقت انقد دقيق در مورد جزئياتش جايي مطلب نخونده بودم، اين مطالب به من خيلي كمك كرده. مثلا همين كه چرا هزاران ايده و نقشه تو ذهنم دارم ولي عملي كردنشون برام سخته؛ چون شهودي و كمال گرا هستم. يا اينكه چرا هر تغييري رو دوست دارم ولي در ابتداي اون بهم استرس زيادي وارد ميشه و از طرف ديگه بيشتر در شرايطي خودم رو نگه ميدارم كه بهشون عادت دارم.
    اميدورام هميشه سلامت و پربهره باشيد انشاءالله!

  • رویا گفت:

    با اینکه تیپ شخصیتیم enfpبود و درون گرایی که در مقاله گفته شد رو نداشتم ولی دقیقا این مشکل عملگرایی و کمالگرایی و مردد بودن رو دارم. به نظرم ما تنها کاری ک باید بکنیم اینکه هروقت و هرزمانی کاری یا ایده ای به ذهنمون رسید “فقط انجامش بدیم” و به پیامدهاشم فکر نکنیم. هم تمرینه هم به مرور عادت میکنیم از بی عملی درمیایم.